اوگتای،اوگتای قاآن یااوگتای خان یا صرفاًقاآن سومین پسرچنگیز خان بود،[۱] وی پسربورته («یسونجین بیگی») اولین و محبوبترین زن از میان همسران چنگیزخان و بانوی اولمغولستان بود.[۲] چنگیزخان در هنگام مرگ اوگتای خان را به عنوان جانشین خویش تعیین کرد و پس از مرگ چنگیز خانشاهزادگان و نوهها که ازسوگواری فارغ شدند هریک به خرگاههای خود برگشتند و پس از گذشت دو سال در آغاز بهار همه شاهزادگان و نوهها رو به اردوی بزرگ نهادند تا امور فرمانروایی را سامان دهند. از دشتقبچاقباتو وبرکه و برکجار و سایر برادران یعنی پسرانجوجی و از سوی شرق برادران چنگیز اوتتکین و بیلکوتای براه افتادند. الغنوین (تولی پسر چهارم چنگیزخان) قبلاً با برخی از سرانمغول در اردوگاه چنگیز بودند. پس از آیین جشن و سرور درونمایه عهدنامه چنگیز را خواندند که اوگتای را بر سریر شاهی بنشانند. اوگتای ابتدا نپذیرفت و گفت که امر سلطنت سزاوار برادر بزرگترجغتای است و عموهایم نیز حضور دارند میتوانند هریک این مسئولیت بزرگ را به دوش بگیرند که از همه ما سزاوارتراند.
پس از چهل روز گفتگو، سرانجام اوگتای پذیرفت.جغتای برادر بزرگتر دست راست او را گرفت و اوتتکین که عمویش بود دست چپش را گرفت و او را در ساعتی که اخترشماران تعیین کرده بودند برتخت پادشاهی نشاندند. همهشاهزادگان و امیران دربار به یکبار زانو زدند و او را قاآن نام نهادند و شاهزادگان مغول از اردو بیرون رفته سه بار پیش آفتاب زانو زدند. پس از آن دوباره جشنی بزرگ برپا کردند و در آن اوگتای گنجینههای چنگیز را که از سرزمینهای گوناگون غارت کرده و گرد آورده بود میان شاهزادگان و امیران مغول تقسیم نمود و دستور داد تا سه روز جهت روان چنگیز به مردم غذا بدهند و به مقتضای رسم اجدادان خود چهل تن از دختران زیباروی را که از نسل امیران بودند آراسته و بر اسبان سوار کرده نزد روح چنگیز فرستادند. اوگتای پس از برنشستن بر تخت لشکرها را به اطراف روان ساخت تا خللی را که پس از مرگ چنگیز دست داده بود جبران کند وجورماغون را با سی هزار سپاه به پسراندنسلطان جلال الدین خوارزمشاه مأمور کرد.
جانشین اوگتای خان فرزند اوگویوک خان بود که اسماً شش سال و رسماً دو سال حکومت کرد. در چهار سال اول مادرش به عنواننایب السلطنه حکومت میکرد.
نام اوگتای از ۲کلمهٔاوک به معنای تیر وتای به معنای همتا و همانند تشکیل شده و در واقع به معنای مانند تیر قوی و منحصر به فرد. مادر وی یسونجین محبوبترین زن چنگیز و بانوی اول مغولستان بود. اوگتای خواهران بسیار زیادی داشته است ولی تعداد برادران او ۶۰ نفر بوده است. در میان خواهران وی چهارنفر از شهرت برخوردار بودند: ۱) بوراقچین، ۲) توراکته، ۳) موکا، ۴) جاجین بناکتی.[۳]
اوگتای هفت پسر داشته که توراکنه ما در پنج پسر بزرگتر بوده است.
کیوک: فرزندتوراگینا خاتون بود گرچه اوگتای شیرامون پسرزادهٔ خود را به عنوان ولیعهد انتخاب کرده بود اما بعد از وفات او توراگینا خاتون و فرزندان اوگتای خلاف فرمان او کردند و کیوک را با آن که مبتلا به بیماریهای مزمن بود به تخت خانی نشاندند.
کوتال
کوچو: این پسر بسیار عاقل و مورد قبول اوگتای بود و او قصد داشت که وی را ولیعهد خود کند اما وی در زمان حیات اوگتای وفات یافت و اوگتای به دلیل علاقهای که به وی داشت شیرامون فرزند وی را به این مقام برگزید.
اوگتای قاآن پادشاهی عاقل و عادل و جوانمرد بود. وی بیشتر وقت خود را به شرابخواری و خوشگذرانی میگذراند و چنگیزخان همیشه وی را نصیحت میکرده است. چنگیزخان که از اوضاع و احوال فرزندان خود مطلع بود هرکدام را مسئول کاری کرد.[۲] وی مسئلهٔ جانشینی اوگتای را در زمان حیات خود روشن کرد و این مسئله را با سایر فرزندان خود و بزرگان مغول در میان گذاشت و آنها نیز از فرمان او تبعیت کردند.تولی خان، که بزرگتر از اوگتای بود با وجود اینکه اوگتای از جانب پدر رسماً به مقام قاآنی انتخاب شده بود بهطور غیررسمی تا تعیین اوگتای از طرفقوریلتای با کمک سه نفر از مشاوران پدرش به مدت دو سال بهطور غیررسمی فرمانروایی کرد.
سرانجام دو سال و نیم بعد از مرگ چنگیزخان یعنی در بهار سال ۶۲۶ در کنار نهر کرولن در نتیجهٔ قوریلتیای که تشکیل شد اوگتای بهطور رسمی به مقام قاآنی انتخاب شد. اوگتای در ابتدا با قبول این مقام مخالف بود به اصرار برادران و برادرزادگان خود این تکلیف را که وصیت پدر خویش بود را پذیرفت و به مقام قاآنی رسید.
کسی که بیشتر از بقیهٔ افراد در زمان چنگیز به جانشینی اوگتای اصرار داشت شخصی به نام یلوچوت سای مشاوری چینی چنگیز بود وی قصد داشت شخصی عادل و سلیم و بیآزار به مقام خانی برسد که بتواند خرابیهای عهد چنگیز را جبران کند به همین دلیل به اوگتای که بیشتر به عیش و عشرت و خوشگذرانی مایل بود تا کشت و کشتار و خرابی و ویرانی توجه داشت که سرانجام نیز به مقصود خود رسید و اوگتای نیز او را حاکم ولایت چینی متعلق به مغول و مستوفی خود کرد.[۲]
وی بعد از اینکه بر تخت خانی نشست نخست با عقل و درایتی که داشتیاساها را بر قاعدهٔ دورهٔ چنگیزخان مقرر کرد و لشکری گران با فرماندهی برادران خود به مناطق مختلف فرستاد. تا رنج و وی تمامی جریمه او افرادی که مرتکب خطایی شده بودند را بخشید و گفت اگر کسی گستاخی کند و مرتکب کار خطایی شود مکافات و جریمهٔ آن فراخور گناه او به او میرسد. در ایران اوضاع بسیار آشوب بود. سلطان جلالالدین هنوز مقاومت میکرد. ویچراطاغون نویان را به همراه جمعی از امرا و سی هزار سوار به دفع او روانه کرد.
چراطاغون نویان با کمکهایی که از امرا و حکامترکستان و حکام مغولی خوارزم گرفت و نیز تعداد خشرهایی که در خراسان به دست آورد تعداد نفرات اردوی او به ۹۰۰ هزار نفر رسید![نیازمند منبع] که از راه اسفراین خود را به صفحات غربی ایران رسانیدند و در آن موقع سلطان جلالالدین خوارزمشاه در (خوی) به سر میبرد. پایان کار سلطان جلالالدین بعد از چند برخورد با مغولان فرار به کوههای میاخارتین و قتل او به دست یکی از اکراد بود.
اوگتای قاآن فردی زیرک و هشیار بود در صورت لزوم فردی دست و دلباز بود و در جای خود سختگیر و بیرحم. آنچه صفت مشخصهٔ وی بود توجه وی به اسلام بود وی در تمام دوران سلطنت خویش روش سازش را برای به مسلمانان در بیشتر گرفت و برای آنان ارجحیت خاصی نسبت به دیگر اقوام و مذاهب قائل بود. به همین دلیل اوگتای در جهت گسترش سیاست اسلامدوستی خود، فرمانهایی در زمینهٔ انجام فرائض دینی صادر کرد از جمله آزاد بودنمسلمانان در ساختن مساجد و مدارس و ابنیهٔ خیریه و همچنین نزدیک صدهزار دینار زر سرخ و دو هزار جامه برای مشایخ وروحانیون دیگر فرستاد. در زمان اوگتای حکومت ایالات مسلمان همزمان در اختیارمحمود یلواج باقی ماند.[۴]
چنگیزخان هر کدام از پسرانش را به امری مخصوص اختیار کرده بود. بزرگترینشانجوچی در کار صید و شکار که نزدیک ایشان کاری شگرف و پسندیده است؛ وجغتای را که از او فروتر بود در تنفیذ یاسا و سیاست و التزام آن و مؤاخذت و عقاب بر ترک آن گزیده واوگتای را به عقل ورای و تدبیر ملک اختیار کرده وتولی را به ترتیب و ولیت جیوش جنود ترجیح نهاده.[۲]
در روزگار پدر همراه او و دیگر برادران در جنگ با قبیلههایمغول، در لشکرکشی بهچین شمالی وایران شرکت داشت و در فتحاترارخوارزم نیز حضور داشت. وی کوکتای و سوبدای را به سویدشت قبچاق وبلغارستان ولگا واروپای شرقی و گروهی از فرماندهان را به سوی چین شمالی،تبت،کره ومنچوری فرستاد؛ و خود در سال ۶۲۷. ق همراهتولی خان برادرش به چین شمالی لشکرکشی کرد که این لشکرکشی تا ۶۳۱. ق ادامه یافت.
در زمان اوگتای اوضاع برخی نقاط به خصوصخراسان آشفته بود. اوگتای برای سرکوبی مخالفان چراماغون و طایربهادر را مأمور کرد. طایر سعی کرد که حکومت خراسان را از سلطهٔ چینمتور قراقتایی به درآورد. سرانجام اوگتای چراماغون و طایر را از دخالت در کارها منع کرد و حکومت چینمتور را به رسمیت شناخت. وی در سال (۶۳۲. ق/ ۱۲۳۵. م) شهرقره قروم را در ساحل رود اروخون بنا نهاد و در آن شهر چینیها و مسلمانان هر یک کاخی به شیوهٔ معماری خویشتن برای او ساختند و باغهای زیبایی در آن شهر و اطراف آن ایجاد کردند و نخستین بار در آن شهر به کشاورزی پرداخته شد. وی دستور داد تا در سرتاسرامپراتوری مغول توقفگاههای سواران زبده و اسبهای تازهنفس نگهداری شود و مأموران، سفیران و بازرگانان به آسانی و به سرعت بتوانند رفتوآمد نمایند. هر یک از بزرگان، امیران، و حاکمان وظیفه یافتند تا در تدارک آن سازمان بکوشند. قاآن همچنین فرمان داد تاشهر هرات را که پس از لشکرکشی مغول جز ویرانهای از آن برجای نمانده بود آباد کنند و در (۶۳۶. ق/۱۲۳۹. م) فرمان داد که ۲۰۰ خانوار از مردم هرات که کوچ کرده بودند، بازگردانده شوند. در ۶۳۷. ق به فرمان او به شهرهرات آب رسانده شد. اوگتای قاآن پس از بازگشت از چین، دیگر در هیچ لشکرکشی شرکت نکرد و همواره به شکار و خوشگذرانی مشغول بود و برخی از مورخان افراط وی را در این کار سبب مرگ زودرس او دانستهاند.[۳]
زمانی کهاترار مورد هجوم مغول قرار گرفت لشکری از ارتش مغول تشکیل شده از هزار سوار تحت فرماندهی با فرمانهایی برای از بین بردن هرگونه تهدید از طرف جنوب و عزیمت به طرفماوراءالنهر، به طرف جنوب رهسپار شد. به لشکر جوجی نیز دستور داده شد که به دنبال لشکر جبر رود و پس از آن جدا شود و به طرف پادگانهای خوارزمشاه درفجند یورش برد.[۳]
قاآن نسبت به سایر ملل به ویژه مسلمانان که آنها راتازیک مینامیدند، احترام فراوان مینهاد. حمایت قاآن از مسلمانان، سبب شد تا آنان که بهمغولستان رفته بودند، موقعیت ممتازی به دست آورند.[۵]