
اوبا راگنارسون (احتمالاً در سال ۸۷۸ درگذشت) یکوایکینگ قرن نهمی و یکی از فرماندهانارتش بزرگ است که در دهه ۸۶۰ بهانگلیستان عهد آنگولاساکسونها حمله کردند. به نظر میرسدارتش بزرگ ائتلافی از نیروهای جنگی بوده که گستره آن ازاسکاندیناوی،ایرلند گرفته تا منطقهدریای ایرلند واروپای قارهای را در بر میگرفتهاست. دلایلی برای این گمان وجود دارد که بخشی از نیروهای وایکینگ بهطور خاص اصالتیفریسیایی داشتند، جایی که برخی از فرماندهان وایکینگ بخشهایی ازسرزمینهای اعتاشدهفرانکها را صاحب بودند. برخی منابع اوبا را دوکفریسیها، معرفی میکنند که میتواند شواهدی باشد بر این که وی از جهاتی با منافع فریسیها در ارتباط بوده.
در سال ۸۶۵ ارتش بزرگ، که ظاهراً توسطایواربیاستخوان هدایت میشد، قبل از حمله و نابودیپادشاهینورتومبریا، درپادشاهی آنگلیای شرقی زمستان گذراند. در سال ۸۶۹، وایکینگها که توسطمرسیاییها حمایت میشدند، زاویه شرقی را فتح کردند و در این راه پادشاه آنها،ادموند، مردی که بعدتر بهعنوان یکقدیس وشهید شناخته شد را کشتند. در حالی که منابع نزدیک به معاصر اوبا را بهطور خاص با نبردهای بعدی مرتبط نمیدانند، برخی منابع احتمال نه چندان بالایی را در نظر میگیرند که او با افسانه ادموند در ارتباط بودهاست. در گذر زمان، آیوار و اوبا به عنوان کهن الگویی وایکینگ و مخالفمسیحیت شناخته شدند. منابع غیر معاصر نیز آیوار و اوبا را با افسانهراگنار لودبروک، چهرهٔ بحثبرانگیز تاریخی، مرتبط میدانند. دلایلی وجود دارد که میگوید فرقه ادموند با هدف ادغام شهرک نشینان اسکاندیناوی در آنگولا-ساکسون انگلیس ترویج شدهاست و افسانه راگنار لادبروک هم ممکن است در تلاش برای توضیح دلیل استقرار آنها باشد.
پس از سقوط پادشاهی شرق آنگلین، رهبری ارتش بزرگ به نظر میرسد که به دستبگسک وهفلدان که در برابر مرسیاییها ووسکس مبارزه کردند افتاد. در سال ۸۷۳ ارتش بزرگ چند پاره گشت. در حالی که هالفدان پیروان خود را در نورتومبریا مستقر میکرد، ارتش تحت فرماندهیگوتروم، اوسیتل و آنوند، به سمت جنوب حمله کرد و علیه ساکسونهای غربی کارزاری را ترتیب داد. در زمستان ۸۷۷/۸۷۸، گوتروم حمله ای برقآسا به اعماق وسکس انجام داد. دلیلی وجود دارد که گمان کنیم این حمله توسط نیروهای جداشده وایکینگ دردوون ترتیب داده شدهاست. گزارش شده که این ارتش بعدتر در آرکس کاینیوت در سال ۸۷۸ نابود گشتهاست. طبق یک منبع نزدیک به معاصر، این نیروها توسط یکی از برادران آیوار و هلفدان هدایت میشدند، برخی منابع این شخص را اوبا معرفی میکنند.
در اواسط قرن نهم، ارتش مهاجم وایکینگها در آنگلوساکسون به هم پیوستند. اولین نسخه ازتاریخچه آنگولاساکسون قرن نهم تا دوازدهم بهگونهای دیگر، مهاجمان را "micel here توصیف میکند" "،[۲] یک اصطلاحانگلیسی قدیمی که میتواند به معنی" ارتش بزرگ "[۳] یا «ارتش کبیر» ترجمه شود. شواهدباستانشناسی و منابع اسنادی نشان میدهد که این ارتش بزرگ یک نیروی واحد نبوده بلکه بیشتر یک مجموعه ترکیبی از باندهای جنگی است که از مناطق مختلف گرد هم آمدهاند.[۴]
منشأ دقیق ارتش بزرگ مبهم است.[۵]تاریخچه آنگلوساکسون، وایکینگها را به عنوان دانمارکیها معرفی میکند.[۶]ویتا آلفردی در قرن دهم ادعا میکند که مهاجمان ازدانمارک آمدهاند.[۷]