امارت گرانادا (بهعربی:إمارة غرﻧﺎﻃﺔ)، نام پادشاهی مسلماننشینی درشبهجزیره ایبری دراسپانیا بود که در اوایل سدهٔ سیزدهم میلادی در ۱۲۳۸[۱] توسط ابو عبدالله ابن یوسف ابن نصر الاحمر بنیاد نهاده شد و تا ۱۴۹۲ به حیات خود ادامهداد.[۲]
غرناطه در اصل دژی بود که توسطمورها در سدهٔ هشتم میلادی بنیاد گذاشته شده[۳] و در دورانمرابطان وموحدون به اوج خود رسید.[۱] بهدنبال تلاشهای مسیحیان برای بازپسگیری سرزمینهای خود، مسلمانان به بخشهای جنوبی رانده شده بودند[۱] و ابو عبدالله ابن یوسف ابن نصر الاحمر که پیشتر دودمانبنو نصر را در ۱۲۳۲ پایهگذاری کردهبود[۲] امارت گرانادا را در ۱۲۳۸ بهعنوان آخرین پناهگاه مورها بنیان نهاد.[۱] استانهای امروزیگرانادا،مالاگا وآلمریا درگذشته امارت گرانادا را تشکیل میدادند.[۲]
با این حال مسلمانان غرناطه آنقدر قدرتمند نبودند که برای مسیحیانی که هر از گاه با انجام حملاتی یکی دو شهر آنان را میگرفتند خطری ایجاد کنند.[۴] در نتیجه محمد یکم در ۱۲۴۶ بهمنظور حفظ امارت خود، سرسپردگیفرناندوی سوم، پادشاه کاستیا را که سرزمینش در مجاورت غرناطه قرار داشت و در تمامی مرزهای زمینی با آنان هممرز بود را پذیرفت و خراجگزار آنان شد.[۲] محمد یکم در ۱۲۷۳ میلادی درگذشت و امیران پس از او ازمغرب درخواست کمکهای سیاسی و نظامی کردند.[۲]
در ۱۳۱۴ میلادی، اسماعیل یکم به امیری غرناطه رسید و تا ۱۳۲۵ حکومت کرد.[۴] او در طول دوران زمامداریاش توانست در برابر جاهطلبیهایآلفونسوی یازدهم در بازپسگیری سرزمینهای مسیحی از مسلمانان ایستادگی کند. در ۱۳۴۰ آلفونسو موفق شد تا با کمکپرتغالیها درنبرد سالادو به پیروزی قاطعانهای علیه سپاهیان مغربی دست بابد. پس از شکست مغرب و عدم تمایل جانشنیان آلفونسوی یازدهم برای ادامهٔ فتوحات او، فرصتی برای غرناطه پیشآمد تا از فشارهای سیاسی مغربیان و کاستیاییها رهایی یابد.[۴]
امارت غرناطه در دوران حکومت محمد پنجم (ح. ۱۳۵۴–۵۹ و ۱۳۶۲–۱۳۹۱) به بالاترین حد از شکوفایی خود رسید و وزرایش همچون بحرالعلوم ابوعبدالله ابن الخطیب، طبیب ابوجعفر ابن ختیمه و شاعر ابوعبدالله ابن زمرک از فهمیدهترین دانشمندان و اندیشمندان عصر خود بودند.[۴] همچنین در این دوران قاضیانی مرزی تربیت شدند که این قضات مسلمانانی بودند که به شکایات مسیحیان از اهالی غرناطه رسیدگی میکردند. همین کار سبب شد تا از مناقشات مرزی بین مسلمانان و مسیحیان کاسته شود.[۴]
منابع اقتصادیحکومت مرکزی غرناطه عمدتاً به صنعتابریشم و تجارت خارجی وابسته بود که این داد و ستد با خارجیان به دلیل موقعیت مناسب بندر مالاگا در مسیردریای مدیترانه بهاقیانوس اطلس از رونق خوبی برخوردار بود.[۲] غرناطه همچنین توجه ویژهای به تنگهجبلالطارق داشت و امیران آن به مدت یک سده تلاش داشتند تا ادارهٔ آن را در دستان خود حفظ نمایند. در ۱۳۰۶ چنین به نظر آمد کهمحمد سوم (ح. ۱۳۰۲–۱۳۰۹) در انجام این کار موفق شدهاست، اما وجود ائتلافی قدرتمند سبب شد تا او در حد سرسپردهٔ پادشاه کاستیا نزول یابد.[۲] پس از پیروزی آلفونسوی یازدهم در نبرد سالادو در ۱۳۴۰، ادارهٔ جبلالطارق به کاستیا رسید. غرناطه نیز در مقابل سیاست انزواطلبی را در پیش گرفت و تلاش خود را معطوف تقویت مرزهای زمینی خود نمود.[۲] همچنین در دوران حکومتیوسف یکم (ح. ۱۳۳۳–۱۳۵۴) و محمد پنجم بود که کار ساخت کاخالحمرا به پایان رسید.[۲]
در نیمهٔ دوم سدهٔ ۱۴ میلادی کاستیا درگیر مناقشات داخلی شد و محمد پنجم و محمد هفتم (ح. ۱۳۹۲–۱۴۰۸) توانستند با استفاده از موقعیت پیش آمده علیه آلگسیرا و شهرهایگوادالکیویر دست به حملهٔ متقابل بزنند.[۲] با این حال در ۱۴۰۷ کاستیا به فکر فتح امارت غرناطه بهعنوان آخرین گام از فتح آندلس افتاد و به آنجا حمله کرد.[۲] این لشکرکشی که بسیار گسترده و پرهزینه بود در سراسر سدهٔ پانزدهم ادامه یافت. در این مدت خود غرناطه نیز به دلیل درگیریهای داخلی از هم پاشیده بود وفرناندوی دوم، پادشاه آراگون وایزابل یکم، ملکه کاستیا، ملقب بهفرمانروایان کاتولیک از تفرقهٔ بهوجود آمده کاملاً استفاده کرده و غرناطه را زیر فشار گذاشتند.[۲]
سرانجاممحمد دوازدهم، آخرین امیر غرناطه که در ۱۴۸۲ به پادشاهی رسیده بود در ۲ ژانویهٔ ۱۴۹۲، شهر گرانادا را که آخرین سنگر نظامی او محسوب میشد را تسلیم فرمانروایان کاتولیک کرد.[۲] بدین ترتیب مورها آخرین پایگاه خود در اسپانیا را از دست دادند و غرناطه به کاستیا پیوست.[۱]
↑Granada. Answers.com. The American Heritage® Dictionary of the English Language, Fourth Edition, Houghton Mifflin Company, 2004.http://www.answers.com/topic/granada, accessed March 10, 2011.
↑۴٫۰۴٫۱۴٫۲۴٫۳۴٫۴«Spain - Granada». Universitat de València / Encyclopedia Britannica.۱۹۹۵. بایگانیشده ازاصلی در ۹ مارس ۲۰۱۲. دریافتشده در۱۰ مارس ۲۰۱۱.