Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

افراسیاب

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
افراسیاب
اطلاعاتِ درون‌داستانی
عنوانرد افراسیاب
خانوادهنام نیا:زادشم، (تور) برادران:گرسیوز،اغریرث،جهن
فرزندفرنگیس،منیژه،شیده،اسپنوی،سرخه،جهن،فِرَسب شول
ملیتتوران

افراسیاب[۵] شاه اسطوره‌ایتوران پسرپشنگ درشاهنامه است. همچنین نامشهری باستانی است که در محلسمرقند کنونی وجود داشت. افراسیاب وزیر خردمندی داشت به نامپیران ویسه. افراسیاب سرانجام به دستکیخسرو کشته شد. نخستین یادکرد از افراسیاب در شاهنامه در جریانجنگ پشنگ است که در آن جنگ افراسیاب از سمت پدرش پشنگ به فرماندهی سپاهتوران منصوب شده بود و توانست دهستان پایتختنوذر را اشغال کند، همچنین افراسیاب در آن جنگ برادر خردمند خوداغریرث را می‌کشد.

یکی از یادکردهای دیگرشاهنامه از افراسیاب زمانی است کهکیکاووس بههاماوران رفته و اسیر گشته ورستم هم برای نجات کاووس بههاماوران رهسپار شده‌است و در آن زمان افراسیاب که چشم کاووس و رستم را دور دیده می‌آید و ایران را تسخیر می‌کند اما رستم در ره بازگشت افراسیاب را از ایران بیرون می‌کند. همچنین زمانی کهسهراب به ایران لشکرکشی می‌کند اوبارمان وهومان را مأمور می‌کند تا مانع آشنایی پدر و پسر گردند. او در داستانسیاوش به ایران لشکرکشی می‌کند وسیاوش به همراه رستم به جنگ سپاهتوران می‌رود. اما در نهایت پس از شکست اولگرسیوز را برای مذاکرات صلح می‌فرستد و با شرطرستم وسیاوش مبنی بر فرستادن صد گروگان از اقوام خود موافقت می‌کند. پس از آنرستم برای اینکهکیکاووس صلح را تأیید کند به پایتخت می‌رود ولیکاووس نه تنها صلح را نمی‌پذیرد بلکه حتی دستور صادر می‌کند صد گروگان کشته شوند.رستم حاضر به پذیرش خواستهشاه نمی‌شود و به همین دلیلکاووس او را از فرماندهی لشکر عزل وتوس را به جایپور دستان منصوب می‌کند.سیاوش که حاضر به بد قولی نیستزنگه شاوران را دستور می‌دهد که صد نفر را بازگرداند و خود نیز بهتوران پناه می‌برد. افراسیاب ابتدا میانه ای بسیار خوب باسیاوش پیدا می‌کند ولی بعضی از اطرافیان او همانندگرسیوز برادر وی علیهسیاوش توطئه می‌کنند و افراسیاب رای به قتل شاهزاده ایران می‌دهد. این اتفاقات سر آغاز انتقام جویی ایرانیان و جنگ‌های فراوانی که بین دو کشور بر سر قتلسیاوش اتفاق می‌افتد است و در آخرین این جنگ‌ها یعنیجنگ بزرگ کیخسرو وی توسطکیخسرو که فرزندسیاوش وفرنگیس دختر افراسیاب بود، کشته می‌شود.

افراسیاب در اوستا

[ویرایش]
کیخسرو، افراسیاب را به کین پدرشسیاوش می‌کشد. برگی از شاهنامه متعلق به سده ۱۴ میلادی (دوره ایلخانی). محل نگهداری:موزه متروپولیتن نیویورک

نام افراسیاب دراوستا(𐬟𐬭𐬀𐬢𐬭𐬀𐬯𐬌𐬌𐬀𐬥 فْرنگْرَسیَن) به معنی هراس‌انگیز یا کسی که به هراس می‌افکند است. برخی متون کهن اوستا افراسیاب را آپاسیاْکوی می‌نامند. این اصطلاح درزبان اوستایی به معنی قاتل و راهزن است.

افراسیاب در متون فارسی میانه

[ویرایش]

صورتپهلوی نام او فْراسیاو یا فْراسیاب یا فْراسیاپ است.

افراسیاب در شاهنامه

[ویرایش]

پشنگ پدر افراسیاب اطلاع یافتمنوچهر شاه ایران از دنیا رفت و به‌جای او پسرشنوذر بر تخت ایران جلوس کرد. پشنگ فرصت را غنیمت شمرد تا کینتور (نیازداشم) را از ایرانیان بستاند. به همین سبب تمام نامداران و جنگاوران توران را گرد خویش جمع کرد خبر مرگ شاه ایران را اعلام نمود و حمله به ایران را به مشورت گذاشت. در آن زمان افراسیاب جوانی ماجراجو بود که از ایدهٔ پدر استقبال نمود و فرماندهی سپاه توران را بر عهده گرفت با سپاهی عظیم عزمایران نمود. افراسیاب برادری داشت بناماغریرث که با حمله مخالف بود و عقیده داشت اگر منوچهر مرده جایش گرگ پیرسام زنده است و با وجود او شکست ایرانیان محال است اما پشنگ نظر او را رد کرد و گفت در این حمله تابع برادرش افراسیاب سپهسالارتوران باشد.

همه نامداران کشورش رابخواند و بزرگان لشکرش را
چوارجسپ وگرسیوز وبارمان چوکلباد جنگی هژبر دمان
سپهبدشویسهٔ تیز چنگکه سالار بُد بر سپاهپشنگ
جهان پهلوان پورشافراسیاببخواندش درنگی و آمد شتاب
سخن راند از تور و ازسلم گفتکه کین زیر دامن نشاید نهفت[۶]

سپس سپاهتوران به فرماندهی افراسیاب به ایران لشکرکشی می‌کند و موفق به اشغال پایتخت ایران دهستان می‌شود. در پایان جنگ افراسیاب برادر خوداغریرث به جرم آزاد کردن اسیران ایرانی می‌کشد.در زمان پادشاهیگرشاسپ پسر زو تهماسپ افراسیاب با اینکه پدرشپشنگ موافق نبود به ایران حمله‌ور شد.

نزول یا هبوط افراسیاب به جهان زیرین مطلب مهمی‌ست که چه در منابع اساطیری و چه در شاهنامه بدان برمی‌خوریم. افراسیاب در هنگ خویش به جهان زیرین نزول می‌کند یا در تگ دریاچهٔ چیچست پنهان می‌گردد یا به روایت اوستا به دنبال فرّه به قعر دریای کیهانی فراخکرت یا پیش‌نمونهٔ همهٔ آب‌ها که بنش به چیچست راه دارد، فرومی‌رود. نخستین کسی که به این نزول در منابع اسطوره‌ای پرداخت، ه.س. نیبرگ در کتاب دین‌های ایران باستان است. در یکی از قطعات اوستایی به نام ائوگمدئچا (بند ۶۰) آمده‌است: «کسی از چنگال مرگ رهایی نیابد، نه کسی که مانند کی‌کاووس به گردش آسمان پرداخت و نه کسی که مانند افراسیاب تورانی خود را در تک زمین پنهان کرد و در آنجا کاخی آهنین به بلندی هزار قد آدمی با صد ستون ساخت.» نزول افراسیاب در شاهنامه با وضوح بیشتری دو بار در متن شاهنامه مطرح است و نخستین بار توسط سهند آقایی در پژوهش «شمنیسم ایرانی» به‌صورت جامع بدان پرداخته شده‌است. اولین نزول افراسیاب در در دل کوه و هنگام ناله‌اش به درگاه پروردگار در پایان داستان جنگ بزرگ کیخسرو به چشم می‌رسد و دومین نزول افراسیاب همان گریختن او به بن دریاچهٔ چیچست است یعنی همان دمی که از بند هوم پارسا می‌گریزد. آقایی در تحلیل کل قضیه یعنی در شناخت تازهٔ مسئلهٔ نزول افراسیاب به جهان زیرین که با تحقیق ایرانشناسانی چون نیبرگ و مری بویس آغاز شده بود، سرشت اساطیری روایت اسطوره‌ای و شاهنامه‌ای قصه را بازمی‌شناسد و آن را در دل مجموعهٔ بزرگ «شمنیسم ایرانی» قرار می‌دهد چنان‌که باید حتماً درین بحث به موضوعاتی چون «پرواز جادویی» و ثنویت سپید و سیاه متن حماسهٔ ملی نیز پرداخته شود. درواقع در اینجا در برابر نزول افراسیاب، مسئله غیبت و عروج کیخسرو مطرح است و آقایی این ثنویت را در کتاب خود با ساختارهای شمنی قصه‌های شاهنامه بارها نشان داده‌است چنان‌که از نزولدیو سپید دربرابر صعود رستم در هفت‌خان نیز سخن گفته‌است. در بحث نزول‌های شاهنامه که طبیعتاً توجه ما را به اجزای گوناگون ثنویتی در متن حماسهٔ ملی می‌رساند، به پرواز جادویی و نزول / هبوط شمن آلتایی در شمنیسم آسیایی تا تجربهٔ نزول شمن‌های در آب فرورفتهٔ شمنیسم‌های مختلف بازمی‌رسیم و جزئیاتی را در توصیف فردوسی می‌یابیم که فوق‌العاده اهمیت دارند و قبلاً بدان‌ها التفاتی نمی‌شده‌است. اساساً غار یا دهانهٔ زمین که به رحم «مادرزمین» مانند می‌شود یا شیرجه‌زدن در آب در حالت خلسه، عناصری شمنی هستند و احتمال دارد در اساطیر نواحی مختلف جهان به شکل سفر خلسه‌آمیز و عرفانی قهرمان به هادس یا جهان زیرزمینی به چشم برسند. چنان‌که گفتیم در اینجا ثنویت ایرانی و شمنی این قصه توأمان حائز اهمیت است. هادس هرگز با موجودات اهریمنی به یاد نمی‌آمده‌است؛ بااین‌همه نخست نویسندگان یونانی ازجملهارسطو به هنگام بازگویی باورهای ایرانی دربارهٔ ثنویت، مینوی بد یعنیاهریمن را با هادس و جهان زیرین را با دوزخ یکسان شمرده‌اند.

یک فرش کهنکاشانی ازدورهٔ قاجاری که دور تا دور آن نقشپادشاهان اسطوره‌ای ایران قرار گرفته‌اند. در میانهٔ آن، نگارهٔ چند تن ازشاهان ایران نوین جا داده شده‌است.

پانویس

[ویرایش]
  1. https://www.cgie.org.ir/fa/news/154322/پارسی-سره-از-جلال-تا-جلال---دکتر-محمدعلی-سلطانی---بخش-دوم
  2. https://www.digitale-sammlungen.de/en/view/bsb11180462?page=358,359
  3. https://opacplus.bsb-muenchen.de/discovery/fulldisplay?docid=alma991034077359707356&context=L&vid=49BVB_BSB:VU1&lang=de&search_scope=MyInstitution&adaptor=Local%20Search%20Engine&tab=LibraryCatalog&query=any,contains,BV037248174
  4. https://www.bsb-muenchen.de/en/collections/orient/languages/persian/
  5. «AFRĀSĪĀB». ENCYCLOPÆDIA IRANICA. دریافت‌شده در۵ مارس ۲۰۱۶.
  6. شاهنامه. جلد دوم.نوذر، ص ۶۴
  1. ^ دوستخواه. ۹۲۲
  2. ^ دوستخواه. ۹۲۲

منابع

[ویرایش]
  • دوستخواه جلیل. «پیوست»،اوستا: کهن‌ترین سرودهای ایرانیان. گزارش و پژوهش: جلیل دوستخواه. ۹۲۲
  • حسین، الهی قمشه‌ای (۱۳۸۶).شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد.شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.

پیوند به بیرون

[ویرایش]
دوره:پادشاهی کیکاوس از روزگارِکیان
شخصیت‌ها
جای‌ها
منابع پیش ازشاهنامه
پس ازشاهنامهٔ فردوسی
دیگر
دوره:پادشاهی نوذر از روزگارِپیشدادیان
شخصیت‌ها
جای‌ها
شخصیت‌هایشاهنامه
شاهنشاهان
پهلوانان
وزیران
زنان
دیگران
دوره:پادشاهی کیخسرو از روزگارِکیان
شخصیت‌ها
جای‌ها
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=افراسیاب&oldid=41461856»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp