این مقاله دقیق، کامل و صحیح ترجمه نشده و نیازمندترجمه به فارسی است.
کل یا بخشی از این مقاله به زبانی بهجز زبان فارسی نوشته شدهاست. اگر مقصود ارائهٔ مقاله برای مخاطبان آن زبان است، باید در نسخهای از ویکیپدیا به همان زبان نوشته شود (فهرست ویکیپدیاها را ببینید). در غیر این صورت، خواهشمند است ترجمهٔ این مقاله را با توجه به متن اصلی و با رعایتسیاست ویرایش،دستور خط فارسی وبرابر سازی به زبان فارسی بهبود دهید و سپس این الگو را از بالای صفحه بردارید. همچنین برای بحثهای مرتبط،مدخل این مقاله درفهرست صفحههای نیازمند ترجمه به فارسی را ببینید. اگر این مقاله به زبان فارسیبازنویسی نشود، تا دو هفتهٔ دیگرنامزد حذف میشود و/یا به نسخهٔ زبانی مرتبط ویکیپدیا منتقل خواهد شد.
امیل اِریش کِستْنِر (بهآلمانی:Emil Erich Kästner) بانام مستعار ملخیور کورتز (Melchior Kurtz) (زاده ۱۳ فوریه ۱۸۹۹ دردرسدن - درگذشته ۲۹ ژوئیه ۱۹۷۴ درمونیخ)نویسنده،شاعر،فیلمنامهنویس وطنزپردازآلمانی بود که بیشتر به خاطر شوخطبعی، اشعار تیزبینانهٔ اجتماعی و پرداختن بهادبیات کودکان خصوصا کتاب امیل و کارآگاهان شناخته شدهاست. او مدال بین المللی هانس کریستین اندرسن را در سال ۱۹۶۰برای زندگی نامه خود وقتی پسر بچه بودم [به آلمانی] دریافت کرد. او در شش سال جداگانه نامزد جایزه نوبل ادبیات شد.
اِریش کستنر پس از گذراندن دورهتربیت معلم، در سال ۱۹۱۷ و در بحبوحهٔجنگ اول جهانی به عنوان سرباز به جبهههای جنگ فرستاده شد. در جبههٔ جنگ به بیماری قلبی دچار گشته و در حالی که به شدت ضعیف و بیمار شده بود، به خانه بازگشت. بعد از بازگشت از جبهههای جنگ نخست در یک بانک شروع به کار کرد[۱] و سپس به تحصیل در رشته «زبان و ادبیات آلمان»(۲)، تاریخ و فلسفه پرداخت. از سال ۱۹۲۷ میلادی به عنوان نویسنده و خبرنگار غیر وابسته، در شهر برلین اقامت گزید. اولین آثار او شامل نمایشنامههای انتقادی و سیاسی آمیخته به طنز میباشد. در سال ۱۹۳۱ میلادی با نوشتن رمان «فابیان» نیش تیز قلم را متوجهفاشیسم، ارتش سالاری و بینش منحط خردهبورژوازی نمود. همگام با خلق آثار ادبی و نمایشنامههائی مانند «مدرسه دیکتاتورها» با شماری از نشریات در ستون انتقادی- سیاسی- علمی همکاری میکرد.فیلم نامه و داستانهای کودکان که به شیوهای مهیج در ارتباط با آموزش آنان مینگاشت از جمله فعالیتهای اریش کستنر است که معروفترین آنها «امیل و کارآگاهان» میباشد. این کتاب به صورت فیلم و تئاتر نیز نمایش داده شدهاست. امیل و کارآگاهان به سی زبان مختلف ترجمه و جزو آثار جاودانه ادبیات کودکان محسوب میشود. اریش کستنر به علت فعالیتهای سیاسی مجبور بود که نوشتههایش را غالباً با اسم مستعار منتشر کند، اسامی مستعاری که وی استفاده میکرد، عبارت بودند از: Melchior Kurtz ملشیور کورتس، Robert Neuner، روبرت نوینر و عیره.[۱] علیرغم به آتش کشیدن آثارش به وسیله فاشیستها در سال ۱۹۳۳ میلادی و سلب کامل حقوق و آزادیهای نویسندگی از وی در سال ۱۹۴۲ میلادی، هرگز به خارج از آلمان مهاجرت نکرد و کتابهایش را در دیگر کشورها منتشر نمود. بعد ازجنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ میلادی، اریش کستنر سردبیری ستون ادبی- انتقادی نشریه «نویه زایتونگ»(۳) درمونیخ و مدیریت مجله نوجوانان «پنگوئن»(۴) را به عهده گرفت. در سال ۱۹۵۷ میلادی به مقام ریاستانجمن قلم(۵) آلمان فدرال و در همین سال به دریافت جایزهگئورگ-بوشنر(۶) مفتخر شد. در این هنگام شصت و دوساله بود.
کستنر چندین جایزه دیگر از جمله فیلم باند طلایی برای بهترین فیلمنامه برای نسخه فیلم آلمانی قرعه کشی دوبل (۱۹۵۰) به آلمانی: Das doppelte Lottchen، جایزه ادبی شهر مونیخ در سال ۱۹۵۶، وجایزه گئورگ بوشنر در سال ۱۹۵۷ را دریافت کرد. دولت آلمان غربی در سال ۱۹۵۹ با نشان شایستگی خود، Bundesverdienstkreuz (صلیب فدرال لیاقت) از کستنر تجلیل کرد. در سال ۱۹۶۸او حلقه لسینگ Lessing-Ring [de] را همراه با جایزه ادبی نظم فراماسونی آلمان دریافت کرد.
در سال ۱۹۵۱، کستنر به عنوان رئیس مرکز PEN آلمان غربی انتخاب شد و تا سال ۱۹۶۱ در سِمَت خود باقی ماند. در سال ۱۹۶۵ او از این سمت بازنشسته شد. او همچنین در تأسیسکتابخانه بین المللی جوانان، کتابخانه ای از کتاب های کودکان، در مونیخ نقش داشت. در سال ۱۹۵۳او عضو موسس IBBY (هیئت بین المللی کتاب برای جوانان) بود.
کستنر هرگز ازدواج نکرد. او دو کتاب آخر خود را برای کودکان،مرد کوچولو ومرد کوچولو و خانم کوچولو، برای پسرش توماس کستنر، که در سال ۱۹۵۷به دنیا آمد، نوشت.
کستنر اغلب آثار خودش را می خواند. در دهه ۱۹۲۰، او برخی از اشعار خود را در نقد اجتماعی ضبط کرد و در برخی از فیلمهای مبتنی بر کتابهایش به عنوان راوی اجرا کرد، مانند اولین تولید صوتیپونکشین و آنتون. دیگر ضبطشدهها برایگرامافون آلمانی شامل اشعار، اپیگرامها و نسخه او از داستان عامیانهتا اویلن اشپیگل است. او همچنین در تئاترهایی مانند تئاتر Cuvilliés در مونیخ و برای رادیو کهوقتی پسر بچه بودم و آثار دیگر را خواند.
کستنر در ۲۹ژوئیه ۱۹۷۴ بر اثر سرطان مری در بیمارستان نوپرلاخ مونیخ درگذشت. او در گورستان سنت جورج در منطقهبوگنهاوزن مونیخ به خاک سپرده شد. اندکی پس از مرگ او، آکادمی هنر باواریا یک جایزه ادبی به نام او ایجاد کرد.
بسیاری از خیابانها در آلمان و سیارک ۱۲۳۱۸ کستنر به نام او نامگذاری شدهاند.
۱۹۳۴ سه مرد در برف؛ ترجمهٔ ثریا رسولی، نشر قاضی ۱۳۸۰
۱۹۴۹ Das Dopppelte Lottchen ترجمه به فارسی:خواهران غریب و «لوته و همتایش» (نشر ماهی)
۱۹۴۹ گردهمایی حیوانات؛ ترجمهٔ سپیده خلیلی، نشر پروین ۱۳۷۸
۱۹۵۴ مردم شیلدا؛ ترجمهٔ منوچهر صادقخانجانی، نشر ایرانشهر ۱۳۶۹ | سپیده خلیلی، نشر محراب قلم ۱۳۹۷ | خنگ آبادیها؛ ترجمهٔ بهار معصومیهمدانی،نشر هرمس ۱۳۷۷
Die Schule der Diktatoren /۱۹۵۶ (مدرسه دیکتاتورها)
۱۹۵۷ وقتی که من بچه بودم؛ ترجمهٔ سپیده خلیلی، نشر زمان ۱۳۸۰ و نشر چشمانداز ۱۳۸۶ | وقتی پسربچه بودم؛ ترجمهٔ ساعد آذری،نشر چشمه ۱۳۸۹ | وقتی که من بچه بودم: زندگینامه کودکی یک نویسنده بزرگ؛ ترجمهٔ حسین نقشینه، نشر دنیای کودک و نوجوان ۱۳۷۶