ارسطالیس یاارسطاطالس، درشاهنامه نام یک حکیمرومی است که در زمانتاج گذاری ِاسکندر در خدمت او بود.
وی همواره اسکندر را اندرز میداد تا از دربند کردن و کُشتن بزرگان دوری نماید. از نظر شاهنامه همینارسطالیس بود که اسکندر را به برقراریملوک الطوایفی تشویق نمود.
هنگامیکه اسکندر درگذشت،ارسطالیس برتابوت وی دراسکندریه حاضر گشت.
فردوسی در شاهنامه اینگونه توصیف این حکیم رومی را آغاز نمودهاست:
| حکیمی که بُداَرسَطالیس نام | خردمند و بیدار و گسترده کام[۱] |
بسیاری معتقدند کهارسطالیس یاارسطاطالیس شاهنامه، همانارسطو (معلم اول) میباشد.