اَردَوان دوم (اشک هجدهم) هجدهمین شاهشاهنشاهی اشکانی است (۱۲ میلادی – ۳۸/۴۱ میلادی). او پیش از رسیدن به شاهی، فرمانروایماد آتروپاتن و دست نشانده دولت مرکزی اشکانی بود. نسب او از طرف مادر به اشکانیان میرسید. اردوان در سال ۱۲ میلادی تاج و تخت شاهی را از دستونون یکم که تا آن زمان شاه ایران بود، به در آورد. پیش از به تخت نشستن اردوان دوم، اوضاع داخلی ایران آشفته بود. اردوان به سامان دادن اوضاع کشور پرداخت و شورشهایی را که به وقوع پیوسته بود، سرکوب کرد.
Artabanus شکل لاتینی یونانی Artábanos (Ἁρτάβανος) است که خود از فارسی باستان *Arta-bānu ("شکوهارته") گرفته شده است. گویش اشکانی و پارسی میانه این نام اردوان بود.[۱]
اردوان از شاخه حاکم خاندان سلطنتی اشکانی نبود. پدرش یک شاهزادهداهائی بود که به احتمال زیاد از نوادگانمهرداد دوم، پادشاه سابق اشکانی، (۱۲۴-۸۸ قبل از میلاد) بود، در حالی که مادرش دختر پادشاه کنونی اشکانیان،فرهاد چهارم بود. (حکمرانی ۳۷-۲ قبل از میلاد).[۲] اردوان که بین ۳۰ تا ۲۵ قبل از میلاد متولد شد، در میان داهائی در آسیای مرکزی بزرگ شد.[۲] هنگامی که او به بزرگسالی رسید، فرمانروای آتروپاتن ماد شد، که معاصر با اواخر سلطنت فرهاد چهارم یا سلطنت پسر و جانشینفرهاد پنجم (ر. 4 قبل از میلاد - 2 پس از میلاد) بود. عامل رسیدن اردوان به حکومت آتروپاتن ماد نامشخص است. این پادشاهی بهعنوان مقر حملات اردوان علیه پادشاه اشکانیوونون یکم (۸-۱۲بعد از میلاد)، که با او بر سر تاج و تخت میجنگید، بود.[۲] وونون یکم که در اصل در روم اقامت داشت، توسط گروهی به رهبری طایفه های کارین و سورن بر تخت پادشاهی اشکانیان قرار گرفت.[۲] حکومت وونون مورد حمایت رومیان بود.[۱] با این حال، اشراف اشکانی به سرعت با وونون یکم، که در طول اقامتش در روم رومی شده بود، احساس بیگانگی کردند.[۳] این امر شانس اردوان را افزایش داد - پس از سالها جنگ - سرانجام وونون یکم را که به ارمنستان گریخت و پادشاه آن شد، شکست داد.[۳]
سنگ نگاره روی مرمر خاکستری مربوط به سال ۲۵ یا ۲۶ میلادی، نامه اردوان سوم به اهالیشهر شوش به زبان یونانی ، در این نامه اردوان اظهار میکند که مایل است هستیائوس دوباره به عنوان خزانه دار انتخاب شود و پس از سه سال که قاضیهای سلطنتی او را از کار برکنار کرده بودند، دوباره بر سر کار برگردد. این نامه نشان میدهد که مهردار شاهی هنوز از زمانسلوکیان از زبان یونانی استفاده میکردهاست و نیز نشان میدهد که اردوان در امور داخلی شهر شوش نظر میداده است، سنگ نوشته درموزه لوور است و در سال ۱۹۳۲ یافته شدهاست.[۴]
بزرگان ایران از ونون یکم (ونون یکم فرزند نخست فرهاد چهارم) که از سال ۷ یا ۸ میلادی شاه ایران بود، ناراضی بودند. ونون به خاطر اقامت در روم تربیتی رومی داشت و از عهدهٔ کارها آنچنان که انتظار میرفت، برنمی آمد. در سال ۱۲ میلادی بزرگان کشور اردوان سوم را به شاهی برگزیدند و وی با برانداختن ونون بر تخت شاهی نشست. ونون به ارمنستان رفت و آنجا را تصرف کرد، ولی اردوان او را از آنجا راند. ونون سپس بهسوریه فرار کرد و تحت حمایت رومیان قرار گرفت.
اردوان، به عنوان پادشاه امپراتوری اشکانی، تلاش کرد وونون اول را از تاج و تخت ارمنستان خلع کند و پسر خود را به جای آن منصوب کند.[۳] این تلاش فوراً با مخالفت رومیان روبرو شد و آنها آن را خطری برای منافع خود دانستند. در نتیجه، امپراتور رومتیبریوس (۱۴-۳۷پس از میلاد) پسرخوانده خودژرمنیکوس را برای جلوگیری از این اتفاق فرستاد.[۳] با این حال، سردار رومی با مقاومت اشکانیان مواجه نشد. در عوض، ژرمنیکوس با اردوان به توافق رسید تاآرتاشس سوم را به عنوان پادشاه جدید ارمنستان منصوب کند و از حمایت خود از وونون یکم صرف نظر کند.[۳][۲] بنابراین رومیان اردوان را به عنوان فرمانروای مشروع اشکانی به رسمیت شناختند.[۲] به منظور تأیید روابط دوستانه بین دو امپراتوری، اردوان و ژرمنیکوس در سال ۱۸ پس از میلاد در جزیره ای در فرات با یکدیگر ملاقات کردند.[۲]
رومیان وونون اول را به کیلیکیه منتقل کردند، جایی که او سال بعد پس از تلاش برای فرار کشته شد. مرگ او و تسلط بلامنازع اردوان، اتحاد اشراف اشکانی را از هم پاشید، زیرا همه آنها از شاخه جدیدی از خانواده اشکانیان حمایت نکردند که اکنون امپراتوری را تصاحب کردند. در سال ۱۹/۲۰ پس از میلاد،ساتراپ اشکانیسکاستان،زرنگ وآراکوسیا، با نامگوندوفارس، از حکومت اردوان اعلام استقلال کرد وپادشاهی هندوپارتی را تأسیس کرد.[۶] او القاب "شاه بزرگ شاهان" و "اتوکراتور" را به خود اختصاص داد که نشان دهنده استقلال تازه یافته او بود. با این وجود، اردوان و گوندوفارس به احتمال زیاد به توافق رسیدند که هندوپارتی در امور اشکانیان مداخله نکنند.[۶]
اردوان سال های بعد را صرف افزایش اقتدار خود کرد.[۱] در شمال شرقی، او در تلاش خود برای ایجاد سلسله جدیدی درخوارزم پیروز شد و بدین ترتیب دوران جدیدی در تاریخ کشور آغاز شد.[۶] اردوان به احتمال زیاد در باختر غربی نیز فعالیت می کرد که قرن ها بخشی از قلمرو اشکانیان بود.[۷]
در سال ۳۵ پس از میلاد، اردوان دوباره تلاش کرد تا ارمنستان را فتح کند و پسرش ارشک اول را به عنوان پادشاه ارمنستان معرفی کند. جنگ با رم اجتناب ناپذیر به نظر می رسید. گروهی در میان بزرگان اشکانی که با اردوان دوم دشمنی داشتند، از تیبریوس درخواست پادشاهی کردند که از نوادگان فرهاد چهارم بود. تیبریوس، نوه فرهاد چهارم،تیرداد سوم، را فرستاد و بهلوسیوس ویتلیوس بزرگ (پدر امپراتور رومویتلیوس) دستور داد تا اقتدار روم را در شرق بازگرداند. ویتلیوس با عملیات نظامی و دیپلماتیک بسیار ماهرانه به طور کامل موفق شد. اردوان دوم با کمک طرفدارانش و به شرق گریخت و بهجای او تیرداد بر تخت نشست.
تیرداد سوم که به عنوان پادشاه اعلام شد، نتوانست بر تاج و تخت اشکانی تسلط داشته باشد، زیرا به نظر زیردستانش خود دست نشانده رومیان بود. در این میان، اردوان دوم با ارتشی قوی از نیروهای کمکی سکاها (داها) از هیرکانی بازگشت و بار دیگر توسط اشکانیان مورد تأیید قرار گرفت. تیرداد سوم سلوکیه را ترک کرد و به سوریه گریخت. اردوان دوم برای جنگ با روم به اندازه کافی قوی نبود. بنابراین او در سال ۳۷ پس از میلاد با ویتلیوس قراردادی منعقد کرد که در آن از تمام ادعاهای بیشتر در مورد ارمنستان دست کشید. مدت کوتاهی پس از آن، اردوان دوم دوباره خلع شد و سیناموس به عنوان پادشاه اعلام شد. آرتابانوس دوم نزد مردم خود، شاهایزاتس بار مونوباز پناه گرفت. ایزاتس با مذاکرات و وعده عفو کامل، اشکانیان را متقاعد کرد که اردوان دوم را یک بار دیگر به تخت سلطنت بازگردانند. اندکی پس از آن، اردوان دوم در سال ۴۰ میلادی درگذشت و پسرش،وردان یکم، جانشین او شد، که سلطنت او هنوز آشفتهتر از سلطنت پدرش بود.
پس از مرگ او نبرد داخلی با شدت بیشتری ادامه یافت و در زمان کوتاهی سه شاه بر تخت نشستند و این وضع تا زمان به شاهی رسیدنبلاش یکم ادامه داشت.
مندائیان از پادشاهی به نام اردوان (ماندائی: اردبان) با احترام یاد می کندد که به احتمال زیاد اردوان دوم است که به آنها کمک کرد تا از آزار و شکنجه دراورشلیم فرار کنند و در طول سلطنت او درماد مستقر شوند. از او درحران گوایته، متن مندائی، نام برده شده است.[۸]
↑۱٫۰۱٫۱۱٫۲Dandamayev, M. A. (1986). "Artabanus (Old Persian proper name)". Encyclopaedia Iranica, Vol. II, Fasc. 6. pp. 646–647.
↑۲٫۰۲٫۱۲٫۲۲٫۳۲٫۴۲٫۵۲٫۶Olbrycht, Marek Jan (2014). "The Genealogy of Artabanos II (AD 8/9–39/40), King of Parthia". Miscellanea Anthropologica et Sociologica. 15 (3): 92–97. doi:10.5604/20842937.1134333.
↑۳٫۰۳٫۱۳٫۲۳٫۳۳٫۴Dąbrowa, Edward (2012). "The Arsacid Empire". In Daryaee, Touraj (ed.). The Oxford Handbook of Iranian History. Oxford University Press. pp. 1–432.ISBN 978-0-19-987575-7. Archived from the original on 2019-01-01. Retrieved 2019-01-13.
↑۶٫۰۶٫۱۶٫۲Olbrycht, Marek Jan (2015). "Arsacid Iran and the nomads of Central Asia – Ways of cultural transfer". Complexity of Interaction Along the Eurasian Steppe Zone in the First Millenium Ce, Edited by Jan Bemmann, Michael Schmauder (Bonn Contributions to Asian Archaeology, Volume 7) Bonn 2015 [Vor- und Fruhgeschichtliche Archäologie, Rheinische Friedrich-Wilhelms-Universität Bonn]: 333–390.
↑Olbrycht, Marek Jan (2012). "The Political-Military Strategy of Artabanos/Ardawān II in AD 34–371". Anabasis: Studia Classica et Orientalia. 3: 215–237.
↑Buckley, Jorunn Jacobsen (2010). Turning the Tables on Jesus: The Mandaean View. In Horsley, Richard (March 2010). Christian Origins.ISBN 9781451416640.(pp94-11). Minneapolis: Fortress Press.