Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

احسان نراقی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
برایتأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه بهشیوهٔ ویکی‌پدیا برای ارجاع به منابع، با ارائهٔمنابع معتبر بهبهبود این مقاله کمک کنید. مطالب بی‌منبع را می‌توان به چالش کشید و حذف کرد.
یافتن منابع: "احسان نراقی" – اخبار ·روزنامه‌ها ·کتاب‌ها ·آکادمیک ·جی‌استور
(ژوئیه ۲۰۱۸) (چگونگی و زمان حذف پیام این الگو را بدانید)
احسان‌الله نراقی
زادهٔ۲۲ شهریور ۱۳۰۵
درگذشت۱۲ آذر ۱۳۹۱ (۸۶ سال)
علت مرگکهولت سن
آرامگاهبهشت زهرا قطعه ۲۳۳، ردیف ۸۰ شماره ۵۰۱
ملیتایرانی
تحصیلاتجامعه‌شناسی
محل تحصیلژنو وسوربن
شناخته‌شده
برای
پایه‌گذارمؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی
آثار برجستهمعاونیونسکو
همسرآنژل عرب شیبانی
فرزندانبهمن، بهرام و امین
والدینحسن نراقی ورخشنده گوهر مشیری
جوایزلژیون دونور

احسان‌الله نراقی تهرانی (۲۲ شهریور ۱۳۰۵ – ۱۲ آذر ۱۳۹۱) مشاورفرح پهلوی،پژوهشگر ایرانی حوزهٔفلسفه وجامعه‌شناسی بود.[۱]

نراقی تنها فرد ایرانی است که معاونتیونسکو را بر عهده داشت.[۲] . نراقی از نوادگانملامهدی فاضل نراقی بود و از نظریه‌پردازانحزب رستاخیز و به‌عنوان مشاورساواک بانصیری وپاکروان همکاری می‌کرد. وی بعد ازانقلاب ۱۳۵۷ دستگیر و پس از چندی از زندان آزاد و از ایران خارج شد.

زندگی

[ویرایش]

نیاکان و خویشاوندان پدری احسان نراقی از روحانیانشیعه بودند. پدر وی، حسن نراقی (معروف به شیخ حسن یا آقاحسن) فرزند میرزا محمدحسین نراقی بوده است.

وی از نوادگانملامهدی فاضل نراقی، صاحبکتابجامع‌السعادات بود.[۳] با این حال حسن نراقی در سال ۱۳۱۴ لباس روحانیت را کنار گذاشت. وی در سال ۱۲۹۶ با دختر میرسعید خان مشیرالسلطان به نام رخشنده گوهر مشیری (زاده ۱۲۷۸ و معروف به قمرالسادات و منیراعظم) ازدواج کرد.

رخشنده باآیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی رابطهٔ خویشاوندی داشت. از این ازدواج، دو دختر به نام‌های ناهید (۱۳۰۲) و فروهر (۱۳۰۷) و یک پسر به نام احسان‌الله (متولد ۱۳۰۵) حاصل شد. حسن نراقی در سال ۱۳۴۳ با ربابه انصاری ازدواج کرد که ثمرهٔ این ازدواج فرزندی به نام محسن نراقی شد.

تحصیلات

[ویرایش]

نراقی تحصیلات مقدماتی را تا کلاس یازدهم درمدرسهٔ پهلویکاشان و به گفتهٔ خودش تحت‌تأثیر «تربیتی متمایل به غرب» گذراند.[۴] سال دوازدهم را دردارالفنونتهران به پایان رساند.

ابتدا دو سال دردانشگاه تهران به تحصیل حقوق پرداخت و سپس به توصیهٔ پدرش برای ادامهٔ تحصیل راهیسوئیس شد.[۵] او لیسانسجامعه‌شناسی را از دانشگاهژنو درسوئیس دریافت کرد و پس از دو سال اقامت درتهران، موفق به اخذبورس تحصیلی در مقطع دکترا ازدانشگاه سوربنفرانسه گردید.

ازدواج

[ویرایش]

احسان نراقی در سال ۱۳۳۸ با آنژل عرب‌شیبانی ازدواج کرد. آنژل فرزند اسدالله‌خان عرب‌شیبانی در چهارم تیرماه ۱۳۱۵ درشیراز متولد شد. خانواده عرب‌شیبانی از خانواده‌های شناخته‌شدهٔشیراز به‌شمار می‌آیند. پدربزرگ آنژل، امیر سلیم‌خان عرب، عمده مالک و رئیس ایل عرب، دارای هفت فرزند بود.

محمدحسین‌خان قمرالملوک که با پسرعمه‌اش یاور محمدتقی‌خان عرب ازدواج کرد؛ محمدتقی‌خان از رؤسای نظمیهٔ جنوب که در درگیری‌هایلارستان کشته شد؛ فرج‌الله‌خان که به درجهٔسرگردی در ارتش نائل آمد و معاون سرتیپ شهاب فرماندهٔدانشکده افسری بود.

عباسقلی خان عرب شیبانی، نمایندهٔ دوره‌های ۱۵، ۱۶، ۱۸ و ۱۹مجلس شورای ملی ازفسا و دروهٔ ۲۰ ازاستهبان ونیریز بود؛ اسدالله‌خان (پدر آنژل) ملک‌دار؛ فرج‌الله خان، سرهنگ ارتش و دارای تحصیلات عالیه نظامی، مسعودخان؛ و آخرین فرزند خانواده، خانم قیدافه بود. به هر روی، ثمرهٔ ازدواج احسان نراقی و آنژل عرب شیبانی سه فرزند پسر به نام‌های بهمن (۱۳۳۹)، بهرام (۱۳۴۵) که بعداً به طرز مشکوکی در حادثهٔ شنا در جنوب اسپانیا غرق شد و امین (۱۳۵۶) است.[۶]

فعالیت‌های پیش از انقلاب

[ویرایش]

در مدت تحصیل و اقامت درسوئیس به عنوان یکی از عناصر فعال در فعالیت‌هایکمونیستی شهرت یافت. وی در سال ۱۳۲۸ در فستیوال جوانان کمونیست دربوداپست شرکت نمود و در سال ۱۳۲۰[۷] نیز ریاست هیئت ایرانی شرکت‌کننده دربرلین شرقی را بر عهده داشت.

او پس از فراغت از تحصیل، به عنوان کارشناس خاورمیانه و ایران دریونسکو مشغول کار شد و ضمن اعلام انزجار از نظرات و عقاید توده‌ای و کمونیستی خود، اعلام کرد که ترویج مرام کمونیستی در ایران ممکن نیست و بهترین حکومت در ایرانمشروطه سلطنتی است.[۸]

در جریانملی شدن صنعت نفت روابط خود را باآیت‌الله کاشانی (که از اقوام وی بود) گسترش داد و به نوعی عامل دولتمحمد مصدق درسوئیس گردید. با گزارش‌های او سفیر ایران درسوئیس تعویض شد.[۹]

بازگشت او به ایران در سال ۱۳۳۱ در اوج اقتدار ملّیّون، وی را به رابط غیررسمی میان مصدق و کاشانی و گاهی مترجم کاشانی در برخورد با خبرنگاران تبدیل کرد. نراقی با ورود به حلقهٔ قدرت توانست از طریقغلامحسین صدیقی دردانشگاه تهران مشغول به کار شود[۱۰] و همزمان با کمک او وعلی‌اکبر سیاسی موفق شدمؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را بنیان‌گذاری کند و مدت ۱۲ سال مدیریت آن را بر عهده داشته باشد. این مؤسسه علاوه بر انتشار کتاب‌های متعدد به‌خصوص در زمینهٔ علوم اجتماعی، در تهیه و تدوین طرح جامع کلان‌شهرهایی همچون تهران و شیراز نقش داشت.[۱۱]

او که از منسوبانفرح پهلوی بود[۱۲] و با وی نسبت خانوادگی داشت،[۱۳] سال‌ها به عنوانمشاورفرح دیبا فعالیت می‌نمود. حمایت حکومت پهلوی از او در آن مقطع برای مقابله با افکار چپ بود.[۱۴] او در اواخر رژیم پهلوی هشت نشست خصوصی نیز بامحمدرضا شاه پهلوی داشت و به مشاوره او پرداخت. عمده‌ترین مسئولیت‌های وی پیش ازانقلاب اسلامی ایران به این شرح بوده است.[۱۵]

  • مدیریت «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی»
  • تصدی «ادارهٔ جوانان» سازمان آموزش علمی و فرهنگی ملل متحد «یونسکو»
  • ریاست «مؤسسه تحقیقات و برنامه‌ریزی علمی و آموزشی کشور»

به گفته وی، او همواره برای سران نظام پهلوی مشاوری منتقد بوده است. او همچنین در داخل کشور با اعضایحزب ملت ایران و در خارج با عناصرجبههٔ ملی سوم در ارتباط بود. سازمان امنیت و اطلاعات رژیم پهلوی (ساواک) در سال ۱۳۵۲ چنین دربارهٔ وی نوشته است: «نامبرده فردی است شهرت‌طلب که دارای زیربنای فکری متمایل به چپ بوده و احتمالاً از طرف یکی از کشورهای غربی تقویت و مورد استفاده واقع می‌شود و تلاش دارد برای به دست آوردن مشاغل بهتر در آینده، خود را به مقامات مؤثر کشور نزدیک کند.» در ادامهٔ این گزارش می‌افزاید که «تمجید از نامبرده زیانی نخواهد داشت و می‌تواند بلندگوی تبلیغاتی موافق باشد.»[۱۶]حسن حبیبی،ابوالحسن بنی‌صدر وصادق قطب‌زاده معروف‌ترین شاگردان وی بوده‌اند.[۱۵]

نراقی و رژیم پهلوی

[ویرایش]

در میان نظریه‌پردازان عصرپهلوی احسان نراقی چهره‌ای آشناست. وی از معدود اندیشمندانی محسوب می‌شود که به‌رغم برخی انتقاداتش از روش سیاسی حاکم بر دورهٔ پهلوی، هرگز با حاکمیت وقت از در مخالفت وارد نشد و تا واپسین ماه‌های حضورشاه در ایران، چندین بار با او ملاقات کرد و شاید به نوعی امیدوار بود تا توصیه‌های او کورسویی برای نجات کشتی طوفان‌زدهٔ در حال احتضار رژیم پهلوی باشد.

نراقی در آثارش مدعی شده است که رژیم پهلوی قابلیت لازم برای اصلاح‌پذیری را داشت؛ ولی تلاش لازم برای بهره‌گیری از این پتانسیل صورت نگرفت. نراقی دلیلی برای این ادعای خود ارائه نمی‌کند. احسان نراقی تا واپسین روزهای حیات نظام شاهنشاهی از آسیب‌شناسان و نظریه‌پردازان جدی رژیم باقی ماند و هیچ‌گاه شاه و رژیم او را از توصیه‌ها و چاره‌سازی‌های راهبردی خود محروم نساخت.

وی به گفتهٔ خویش در سال آخر حیات رژیم پهلوی هشت مرتبه با شاه دیدار و گفت‌وگو می‌کند. در قسمت اول کتاباز کاخ شاه تا زندان اوین دلیل ملاقات‌ها و گفت‌وگوهای خود با شاه را سعی در مجاب‌ساختن شاه دربارهٔ اقدام به پاره‌ای اصلاحات و گردن‌نهادن بهقانون اساسی ذکر می‌کند و همچنین اشاره کرده است که در ضمن آن نقاط ضعف رژیم در زمینه‌های عدم‌شناخت صحیح جامعه و نیروهای تشکیل‌دهندهٔ آن به ویژه قدرت و نفوذ روحانیت، ترویج فرنگی‌مآبی، فقدان فضای باز سیاسی، دادن امتیازهای گوناگون به غربی‌ها، حیف‌ومیل بیت‌المال در اموری همچون جشن‌های دو هزار و پانصد ساله، گسترش فساد ورشوه‌خواری در اطرافیان شاه وبنیاد پهلوی و… را گوشزد کرده است.

نراقی به‌عنوان مشاور و تحلیلگر مسائل سیاسی ایران در این ملاقات‌های مکرر با محمدرضا شاه، معتقد بود. شاه با ارائهٔ یک فلسفهٔ سیاسی نوین می‌تواند به حکومت خود ادامه دهد. وی هرگونه مذاکره باخمینی را بی‌فایده می‌دانسته است. طرفداران نراقی مدت‌ها برای رسیدن وی به وزارت تلاش کردند، لیکن هر بار به عللی این کار منتفی می‌شده است.

نراقی ارتباط بسیار وسیع و صمیمانه‌ای با دست‌اندرکاران رژیم پهلوی داشت که این ارتباط شامل رؤسای سازمان امنیت و اطلاعات (ساواک) و نخست وزیران رژیم نیز می‌شد به گونه‌ای که برخی وی را دولت در سایهٔ ایران عصر پهلوی نامیده‌اند.ابراهیم نبوی در کتابدر خشت خام، به نقل در مورد احسان نراقی گفته است: «او یک بورژوای تمام عیار بود، نیمی از وقت او به سلطنت و نیم دیگر وقتش به تحقیقات اجتماعی می‌گذشت».

وی همچنین ارتباط بسیار گرم و صمیمی باعلی امینی داشت و دیدارهای بسیاری با وی داشت. گاه این دیدارها به صورت مستمر و مداوم صورت می‌گرفت که در طی آن به اظهارنظر در مورد مسائل کشور و مشکلات داخلی پرداخته می‌شد.

احسان نراقی بارها در جلساتحزب مردم شرکت می‌نمود که یک مورد از آن در مورد مطالبات کارگرانی بود که از حزب داشتند و در جلسه‌ای با حضور احسان نراقی به مشکلات آن‌ها رسیدگی گردید.

یکی از اقدامات رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۳ تأسیس حزبی به نامرستاخیز ملت ایران بود که برای نخستین بار در تاریخ سیاسی ایران،نظام تک‌حزبی بر مردم تحمیل شد و شاه خود در مصاحبه‌ای گفت که هر کس وارد حزب نگردد، دو راه بیشتر ندارد: «این فرد یا وابسته به یکی از سازمان‌های غیرقانونی است و به بیان دیگر، یک خائن است و جایش در زندان است. راه دیگر این که، بدون پرداخت عوارض خروج از کشور، کشور ایران را ترک کند؛ زیرا او ایرانی محسوب نمی‌شود.»

از همان نخستین روزهای آغاز فعالیتحزب رستاخیز، گروهی از اندیشه‌پردازان مدافع رژیم پهلوی در نشریات مختلف به انحاء مختلف کوشیدند از منظر سیاسی، اجتماعی و نیز فلسفی علت وجودی و ضرورت تاریخی تأسیس حزب رستاخیز را تئوریزه کنند. در میان این نظریه‌پردازان نام احسان نراقی نیز به چشم می‌خورد. هنگامی که حزب رستاخیز به یکباره جانشین احزاب سیاسی پیشین شد، احسان نراقی از جمله افرادی بود که به این پدیده، روی خوش نشان داد و آن را در راستای پیشبرد اهداف رژیم پهلوی مفید ارزیابی کرد. همچنان که درروزنامه آیندگان، مطلبی به نقل از وی به چاپ رسید که اقدام شاه در تأسیسحزب رستاخیز را به فال نیک گرفته بود.

پس از انقلاب

[ویرایش]

با وقوعانقلاب اسلامی ایران، نراقی سه بار دستگیر، زندانی و پس از احراز بی‌گناهی آزاد شد.[۱۵] از آن پس، او همواره به عنوان تنها ایرانی‌ای که به معاونت سازمان یونسکو رسیده است، شناخته می‌شود.[۱۶] او طی چند سال پیش از مرگش، مصاحبه‌های گوناگونی با نشریات داخلی ایران داشت و سخنرانی‌هایی نیز در دانشگاه‌های ایران انجام داد. وی بارها به‌طور آزادانه به ایران سفر کرد.[۱۶]

جزئیات و علل بازداشت‌ها

[ویرایش]

پس از انقلاب اسلامی و در اوایل سال ۱۳۵۸ احسان نراقی توقیف و زندانی شد. با وساطتمرتضی مطهری و ضمانت استقلال فکری و سیاسی نراقی در رژیم گذشته، به زودی آزاد شد. احسان نراقی در کتاب خود که آن را در ایام اقامت در اروپا و به زبان انگلیسی منتشر نمود، از مطهری تکریم کرده است.

برای بار دوم، زمانیکه تمام امور مربوط به خروج از کشور را به اتمام رسانده بوده و با همکاریبنی‌صدر اجازه خروج را دریافت کرده بود، هنگام سوار شدن به هواپیما بازداشت و درزندان اوین زندانی شد. البته به جای زندان وی را در بهداری بیمارستان حبس نمودند. وی عامل اصلی بازداشت خود را در مرتبه دوم،ابراهیم یزدی می‌داند که دردولت بازرگانوزارت خارجه را بر عهده داشت و بعد از آن با حفظ روابطش با انقلابیون، خود را به عنوان رقیب اصلی بنی‌صدر مطرح کرده بود و از این می‌ترسید که مبادا نراقی سخنان شاه را در مورد وی یا از وابستگی تنگاتنگش با محافل آمریکایی سخنی به میان آورد.

احسان نراقی بعد از بیست روز حبس در بهداری زندان اوین، به بخش عمومی زندان منتقل گردید. بالاخره پس از تحمل چهار ماه و ده روز حبس از زندان آزاد شد. در کتاباز کاخ شاه تا زندان اوین یکی از اسناد و دلایل آزادی خویش را شنودهای ساواک و ضبط آن‌ها از جریان مکالمات و جلسات وی با شاه دانسته که عامل ارزشمندی برای دفاع وی در دادگاه انقلاب به‌شمار رفته و با توجه به آن قضات دریافته بودند که وی علی‌رغم داشتن مراودات زیاد با دربار، همواره استقلال فکری خویش را حفظ نموده و هیچ‌گاه به فرمان مطلق رژیم عمل نکرده است.

دادگاه علاوه بر حکم آزادی احسان نراقی، مجدداً رابطه وی را با دانشگاه برقرار نموده و دستور پرداخت پنج سال حقوق گذشتهٔ وی را نیز که توسطکمیته‌های انقلاب مسدود شده بود، صادر کرد.

بار سوم هم چند روز بعد ازانفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی به اتهام همکاری با دفتر بنی‌صدر، در تیرماه ۱۳۶۰ بازداشت شد. پس از حدود ۱۵ ماه تحمل حبس از تمامی اتهامات از جمله همکاری با ساواک، ارتباط با [بنی‌صدر] و… تبرئه شد.

زندگی در غرب

[ویرایش]

احسان نراقی همکاری خود را با سازمان جهانی یونسکو از سال ۱۳۳۶ و در قالب فعالیت‌های پژوهشی آغاز نمود. ابتدا طرح استقرار مؤسسات علوم اجتماعی را در کشورهای خاورمیانه مورد بررسی قرار داد. پس از آن در سال ۱۳۴۶گزارش فرار مغزها را در سطح جهانی برایسازمان ملل متحد وسازمان یونسکو به انجام رسانید. به دنبال انجام چنین همکاری بود که وی با پیشنهادرنه مائو رئیس وقت یونسکو به عنوان اولین ایرانی، به ریاست بخش جوانان یونسکو انتخاب شد و مشغول به فعالیت گردید.

نراقی در مصاحبه ای اظهار داشت که در دوران زندگی در غرب دو بار نشانلژیون دونور را از رؤسای جمهورفرانسهشارل دوگل وفرانسوا میتران دریافت کرده بود.[۱۷]

درگذشت

[ویرایش]

نراقی در روز ۱۲ آذر سال ۱۳۹۱ به علت کهولت سن در منزلش درتهران درگذشت.[۱۸] پیکر احسان نراقی علی‌رغم موافقت سرپرست معاونت امور فرهنگیوزارت ارشاد با خاکسپاری وی درقطعه نام‌آوران، به دلیل مخالفت رئیسشورای شهر تهران، در این قطعه به خاک سپرده نشد و در قطعه ۲۳۳ (عادی)، ردیف ۸۰ شماره ۵۰۱ دفن شد.[۱۹] ظاهراًاحمد مسجدجامعی ومعصومه ابتکار دو عضو شورای شهر تهران موافق خاکسپاری نراقی در قطعه نام‌آوران بودند؛ اما به دلیل مخالفتمهدی چمران رئیس شورای شهر تهران، مراسم خاکسپاری در این قطعه انجام نشد. البته خانواده احسان نراقی از علی اسماعیلی سرپرست وقت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای خاکسپاری وی در قطعه نام‌آوران، موافقت لازم را اخذ کرده‌بودند.[۲۰][۲۱]

اندیشه

[ویرایش]

مروری بر آثار منتشرشده از سوی احسان نراقی، نشان می‌دهد که اندیشه‌های او برخاسته از نوعیعمل‌گرایی در چارچوب روش‌های غیرانقلابی است. نکتهٔ قابل تأمل در خصوص اندیشهٔ وی، اعتقاد به اصلاح‌پذیری رژیم گذشته است. احسان نراقی در مورد انقلاب اسلامی عقیده دارد که سه بانی و عامل داشته است. اول شاه که بسیاری از خطاهایش قابل‌اجتناب بود و اگر به گونه‌ای دیگر مسائل را می‌دید، می‌توانست مسائل را حل کند و با روحانیت رابطهٔ حسنه داشته باشد. درآمدنفت عقل شاه را از بین برده بود و فکر می‌کرد می‌تواند هر کاری بکند. دومین عامل انقلاب اسلامی را شخصجیمی کارتر رئیس‌جمهور وقتایالات متحده می‌داند و حتی نگاهخمینی و مردم آن زمان ایران را به او ناحق می‌داند؛ زیرا وی در آن شرایط از کمک و حمایت رژیم پهلوی ممانعت کرد و بالاخره عامل سوم را ارادهٔ خمینی معرفی می‌کند؛ ولی در ادامه می‌گوید: «آقایخمینی در سقوط رژیم پهلوی نقش مهمی داشت؛ اما در ایجاد نظام نوین و جدید نتوانست آن نقش را ایفا کند».

وی برای اصلاح رژیم پهلوی هیچ وقت راه انقلابی را نمی‌پسندید. احسان نراقی خود در این زمینه چنین می‌گوید: «من هیچ وقت نه در گذشته و نه در حال حاضر، اعتقادی به روش‌های انقلابی نداشته‌ام. البته می‌دانستم که مثلاً انتخابات آزاد نیست و مایل بودم از راه مطالعه و تحقیق جدی کمک کنم تا رژیم یک حالت دموکراتیک پیدا کند. لااقل رهبران و مسئولان کشور از واقعیت‌ها اطلاع داشته باشند».

کتاب‌شناسی

[ویرایش]
  • غذای سالم، احسان نراقی، تهران: کتاب کیهان، ۱۳۴۲.[۲۲]
  • علوم اجتماعی و سیر تکوینی آن، احسان نراقی، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۴.
  • جامعه، جوانان، دانشگاه، دیروز، امروز، فردا، احسان نراقی، تهران: کتاب‌های جیبی با همکاری فرانکلین، ۱۳۵۰.
  • غربت غرب، احسان نراقی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۳.
  • آنچه خود داشت، احسان نراقی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۵.
  • طمع خام، احسان نراقی، تهران: توس، ۱۳۵۶.
  • آزادی، حق و عدالت، (مناظرهاسماعیل خویی با احسان نراقی)، تهران: جاویدان، ۱۳۵۶.
  • چهره‌ها و اندیشه‌ها، احمد مهدوی (مصاحبه‌هایی بامحمد قاضی،پرویز شهریاری،عبدالحسین حائری، احسان نراقی)، تهران: مؤسسه مطبوعاتی عطائی، ۱۳۵۷.
  • کیفیت زندگی،محمدابراهیم باستانی پاریزی و دیگران، زیر نظر احسان نراقی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۷.
  • از کاخ شاه تا زندان اوین، احسان نراقی،سعید آذری (مترجم)، تهران: رسا، ۱۳۷۲.
  • در خشت خام، (مصاحبهابراهیم نبوی با احسان نراقی)، تهران: جامعه ایرانیان، ۱۳۷۸.
  • ما و جهان امروز (برگزیده مقالات)، احسان نراقی، به کوششعلی دهباشی، تهران: شهاب ثاقب سخن، ۱۳۷۸.
  • نظری به تحقیقات اجتماعی در ایران، احسان نراقی، تهران: سخن، ۱۳۷۹.
  • آن حکایت‌ها: گفتگویهرمز کی با احسان نراقی، احسان نراقی، تهران: جامعه ایرانیان، ۱۳۸۱.
  • در پی آن حکایت‌ها، (مصاحبه هرمز کی با احسان نراقی)، تهران: جامعه ایرانیان، ۱۳۸۲.
  • اقبال ناممکن، احسان نراقی، تهران: علم ۱۳۸۲.
  • آیین جوانمردی،هانری کوربن، احسان نراقی (مترجم)، تهران: سخن، ۱۳۸۳.
  • آزادی: مجموعه مقالات و مصاحبه‌ها، احسان نراقی، تهران: افکار، ۱۳۸۳.
  • پایان یک رؤیا: در نقد مارکسیسم، احسان نراقی، تهران:نشر ثالث ۱۳۸۸.
  • رؤیای شیفتگان: چگونگی تحولات سیاسی اجتماعی در جهان معاصر، تهران:نشر ثالث ۱۳۹۵.

وی همچنین مقدمه‌هایی نیز بر کتب زیر نوشته است:

  • جزیره خارک در دوره استیلای نفت،خسرو خسروی، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۴۲.
  • مسائل کشورهای آسیایی و آفریقایی،مجید رهنما، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۴۵.
  • تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سده هیجدهم،پطروشفسکی و دیگران، ترجمهکریم کشاورز، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۴۶.
  • تحول دانشگاه‌ها در اروپا و آمریکا،جوزف بن دیوید، ترجمهناصر موفقیان، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۴۷.
  • تاریخ طبرستان (التدوین فی احوال جبال شروین)،محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، مقدمه، تحشیه و تعلیقاتمیترا مهرآبادی، تهران: دنیای کتاب، ۱۳۷۳.
  • مارکس و سایه‌هایش،مصطفی رحیمی، تهران: هرمس، ۱۳۸۳.

بازنشر آثار

[ویرایش]

آثار فلسفی احسان نراقی توسط این سازمانها در ایران بازنشر شده است:

منابع

[ویرایش]
  1. نراقی، احسان (۱۳۸۲).اقبال ناممکن. نشر علم.شابک شابک ۹۶۴-۴۰۵-۲۱۳-۸ مقدار|شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک).نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (رده)
  2. نراقی، احسان (۱۳۸۲).اقبال ناممکن. نشر علم. صص. ۲۵-۲۶.شابک شابک ۹۶۴-۴۰۵-۲۱۳-۸ مقدار|شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک).نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (رده)
  3. «شجره اعلام و مشاهیر خاندان نراقی». بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۲. دریافت‌شده در۱۴ دسامبر ۲۰۱۲.
  4. سیدابراهیم نبوی (۱۳۷۸)، «زندگی»،در خشت خام (گفتگو با احسان نراقی)، تهران: جامعه ایرانیان، ص. ۳۹،شابک ۹۶۴-۵۹۲۵-۲۱-۵
  5. سیدابراهیم نبوی (۱۳۷۸)، «زندگی»،در خشت خام (گفتگو با احسان نراقی)، تهران: جامعه ایرانیان، ص. ۴۶ و ۴۷،شابک ۹۶۴)-۵۹۲۵-۲۱-(۵ مقدار|شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک)
  6. صفاءالدین تبراییان (تابستان ۱۳۸۶ شماره ۴۲)، «چون اسفنج، نرم (نوجوانی و زمانه دکتر احسان نراقی)»،فصلنامه تاریخ معاصر ایران، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ص. ۳۷تاریخ وارد شده در|سال= را بررسی کنید (کمک)
  7. «مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی».psri.ir. دریافت‌شده در۲۰۲۱-۰۵-۰۹.
  8. سیدابراهیم نبوی (۱۳۷۸)، «زندگی»،در خشت خام (گفتگو با احسان نراقی)، تهران: جامعه ایرانیان، ص. ۴۶ تا ۵۲،شابک ۹۶۴-۵۹۲۵-۲۱-۵
  9. سیدابراهیم نبوی (۱۳۷۸)، «زندگی»،در خشت خام (گفتگو با احسان نراقی)، تهران: جامعه ایرانیان، ص. ۵۶،شابک ۹۶۴-۵۹۲۵-۲۱-۵
  10. سیدابراهیم نبوی (۱۳۷۸)، «زندگی»،در خشت خام (گفتگو با احسان نراقی)، تهران: جامعه ایرانیان، ص. ۵۷،شابک ۹۶۴)-۵۹۲۵-۲۱-(۵ مقدار|شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک)
  11. http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/12/121202_l44_naraghi_death.shtml
  12. یادداشت ارسالی به فارس نیوز
  13. سیدابراهیم نبوی (۱۳۷۸)، «زندگی»،در خشت خام (گفتگو با احسان نراقی)، تهران: جامعه ایرانیان، ص. ۷۴،شابک ۹۶۴-۵۹۲۵-۲۱-۵
  14. الف - ایرانیان فلسفه یونان را احیا کردند
  15. ۱۵٫۰۱۵٫۱۱۵٫۲از کاخ شاه تا زندان اوین. احسان نراقی. مؤسسه خدمات فرهنگی رسا. چاپ اول ۱۳۷۲ تهران
  16. ۱۶٫۰۱۶٫۱۱۶٫۲اقبال ناممکن. نشر علم. (ISBN 964-405-244-7) ۱۳۸۲ تهران
  17. سیدابراهیم نبوی (۱۳۷۸)، «زندگی»،در خشت خام (گفتگو با احسان نراقی)، تهران: جامعه ایرانیان، ص. ۲۸۴،شابک ۹۶۴-۵۹۲۵-۲۱-۵
  18. خبرگزاری ایسنا؛ یکشنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۱
  19. «نتیجه جستجوی نام احسان نراقی در سامانهٔ جستجوی متوفی گورستان بهشت زهرا». بایگانی‌شده ازاصلی در ۶ آوریل ۲۰۱۴. دریافت‌شده در۱۳ دسامبر ۲۰۱۲.
  20. «اختلاف وزارت ارشاد و چمران بر سر محل به خاک سپردن احسان نراقی». بایگانی‌شده ازاصلی در ۶ دسامبر ۲۰۱۲. دریافت‌شده در۵ دسامبر ۲۰۱۲.
  21. چمران از به خاک سپردن احسان نراقی در قطعه نام آوران جلوگیری کرد
  22. «پنجاه سال پیش چه می‌خوردیم؟». گوشه. دریافت‌شده در۷ ژانویه ۲۰۱۴.
  23. سایت کنسرسیوم محتوای ملی، ۱۳۹۰[پیوند مرده]
  24. سایت مؤسسه فرهنگی و اطلاع‌رسانی تبیان، ۱۳۸۷

پیوند به بیرون

[ویرایش]
مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط بهاحسان نراقی در ویکی‌گفتاورد موجود است.
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=احسان_نراقی&oldid=41649495»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp