Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

آیین مانوی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آیین مانی
آیینِ مانی摩尼教
Sealstone of Mani
سنگ مهر مانی، بلور سنگی که گمان می‌رود به سدهٔ سوم میلادی بازمی‌گردد. (پاریسکابینه مدال‌ها)[۱][۲] روی مهر نوشته شده است: «مانی، پیامبر مسیحا»، و گمان می‌رود خود مانی برای امضای نامه‌هایش آن را به کار برده باشد.[۳][۱]
نوعادیان جهانی
طبقه‌بندیادیان ایرانی
کتاب مقدسکتاب مقدس مانوی
الهیاتدوگانه‌باوری
منطقهتاریخی:اروپا،آسیا،آفریقای شمالی،سیبریامروزه:فوجیان،ژجیانگ،کرمانشاه،یمن،حلب، (شکل توحیدی دیدگاه مانی در فرقه حلب)
زبانفارسی میانه،زبان سریانی،زبان پارتی،لاتین کلاسیک،زبان چینی کلاسیک،اویغوری باستان،کوچایی،زبان سغدی،زبان یونانی
بنیان‌گذارمانی
خاستگاهسده سوم میلادی
ایران باستان: دوران اشکانی و ساسانی
مانی پیام‌آور آیین مانوی ؛ که از نجبایاشکانی بود و در آغاز سدهٔ سوممیلادی آیین تازه‌ای را بنیان نهاد.
بخشی ازمجموعهٔ مقاله‌های
دین در ایران
مذاهب
مرتبط
دیگر
کتاب‌ها
جدول


مانویت (Manichaeism) یکی از ادیاندوگانه‌باور با ریشه‌هایگنوسی بود که در قرن سوم میلادی به‌دست مانی (۲۱۶–۲۷۶ میلادی)، پیامبری ایرانی‌تبار، بنیان‌گذاری شد. این آیین با ترکیب عناصرزرتشتی، مسیحی، بودایی، و گنوسی، در تلاش بود تا دینی جهانی و جامع از حقیقت ایجاد کند. مانویت در دوره‌هایی از تاریخ ازخاورمیانه تا چین و شمال آفریقا گسترش یافت، اما به‌دلیل تعارض با ادیان رسمی و مشکلاتاجتماعی، به تدریج از میان رفت.[۴][۵]

مانی،[۶] پسرفاتک همدانی، آن را درسدهٔ سوم میلادی درایران‌شهر بنیان گذاشت.[۷] این دین ایدهمسیح منجی را از مهرپرستی که در مسیحیت نیز وارد شده بود، باور بهدوگانگی نیکی و بدی را از دین

زروانی[۸] وتناسخ را از آیینبودایی وام گرفته بود. در باور مانوی جنگ میان دو جهان تاریکی و روشنایی به نابودی ماده و رهایی روح کشیده می‌شود. جهان مادی در دین مانوی نماد تاریکی و پلیدی است و انسان که موجودی دوگانه است (روح از جهان روشنایی و تن از جهان تاریکی) می‌تواند به نیروهای روشنایی برای پیروزی واپسین کمک کند.[۹]

این آیین در زمان کوتاهی بر پهنهٔ پهناوری از جهان آن روزگار مانندخاورمیانه،اروپا،شمال آفریقا،هند،چین وآسیای میانه سایه گستراند؛ و تا سدهٔ دهم میلادی کماکان توانایی جهان‌گیری خود را نگه داشت. پس از آن اندک‌اندک از همه‌گیری‌اش کاسته شد. دشمنی موبدان زرتشتی با خود مانی و آموزه‌هایش و بی‌دین شمردن پیروان این آیین عرفانی از سوی مسلمانان زمینه‌های نابودی مانوی‌گری را در جهان فراهم ساخت.کلیسای کاتولیک نیز گرایش مانویت را بی‌دینی دانسته‌ بود؛ با این‌همه مانویان هم‌بستگی خود را تا زمان‌های دراز، پاسداری نموده و به دین خود باورمند ماندند.[۱۰]

در آیین مانوی انسان دارای دو بعدخدایی و منور واهریمنی و تاریک است که حاصل امتزاج روشنی و تاریکی در زماناسطوره‌های آفرینش است. انسان باید به روح خود که همان ذرات روشن دربند است بنگرد و تن و جهان و آنچه در آن است را به بوته فراموشی بسپارد. پرداختن به آنچه به روح بازمی‌گردد مانند گرایش بههنر و شکوفایی استعدادها و ذوق‌ها و نیز مهر و برادری شیوه‌ای پرستش به شمار می‌رود. باور مانویان بر این بود که در پایان جهان در نبرد بزرگ میان روشنی و تاریکی، روح بر ماده و روشنی بر تاریکی و نیکی بر پلیدی پیروز می‌شود؛ و ارواح دربند که روشنایی‌های خدایی هستند از زندان تن وجهان آزاد شده و به سویسرزمین روشنایی بازمی‌گردند. اگرچه امروزه مانویان از صحنه روزگار کنار رفته‌اند و سده‌هاست که این دین دیگر پیروانی ندارد ولی اثرهای انکارناپذیر آن را درعرفان اسلامی و مسیحی می‌توان بازیافت.[۱۱]

گرایش مانویان به نوشتن آثار خود همراه با خلاقیتهنری زمینه‌ساز گسترش شگردهایکتاب‌آرایی،نقاشی،موسیقی وخوش‌نویسی گردید. پیروان دین مانی که دین‌آور نامیده می‌شدند، به دو ردهٔ برجسته بخش می‌شدند: گزیدگان و نیوشاییان. گزیدگان، اندک کسانی بودند که کارشان سفر و تبلیغ دین بود و نیوشاییان ردهٔ تودهٔ مردم بودند. فرمان‌های مانی برای دو رده یکسان نبود؛ برای نمونه ازدواج،تولید مثل و خوردن گوشت برای گزیدگان روا نبود؛ ولی نیوشاییان می‌توانستند یک‌بار ازدواج کنند و همچنین اگر خودشان جانور را نمی‌کشتند، می‌توانستند از گوشتش بهره‌مند شوند. در پخش باورها و نوآفرینی‌های ادبی و شاعرانه خود بسیار کوشا بودند و همین زمینه‌ساز پدید آمدنادبیات وخط مانوی شد که بیشتر به زبان‌هایسریانی،پارسی‌میانه،پهلوی اشکانی،سغدی،ترکی اویغوری،چینی،قبطی ویونانی بود. آثار مانویان بیشتر بر رویچرم یاپاپیروس نوشته می‌شد و نوشته‌ها را با رنگ، شکل و طرح می‌آراستند. مانی را برای نگاشتن کتابارژنگ که سرتاسر نقاشی بود، پیامبر نقاش نیز خوانده‌اند.[۱۲]

گمان می‌رود دین مانوی در بازهٔسده سیزدهم (میلادی) تاسده هفدهم (میلادی) در جنوبچین برای همیشه ازمیان‌رفت. نزدیک‌ترین دین زنده جهان به مانویت آیینمندایی است کهصابئین استانخوزستان بدان باور دارند.



پیشینه

[ویرایش]
حدود سیاسی کشور ایران در زمان ظهور مانی در دوره فرمانروایی شاپور یکم.

این آیین درایران دورانساسانیان مخصوصاً در دورهشاپور یکم و پس از آن پادشاهی یکسالههرمز گسترش فراوانی داشته‌است. مانی پیش از پادشاهی شاپور یکم در زماناردشیر بابکانایران را ترک و به چین و هندوستان سفر کرده بود.[۱۳] از آنجا به ایران بازگشته و در راه بازگشت ضمن تبلیغ آیین خود بهدانشگاه جندی‌شاپور نزدشاپور یکم رفته و دین خود را بر او عرضه نمود. با وجود مخالفت روحانیانزرتشتی مانی موفق می‌شود از شاپور برای گسترش ایدئولوژی جدید خود اجازه تبلیغ بگیرد. او کتابی بنام شاپورگان را نیز تألیف کرده و به شاپور تقدیم نمود.[۱۴] در دورههرمز یکم شاهساسانی که ظاهراً بر کیش مانوی بود گسترش دین با مشکلی مواجه نشد اما تحریکاتکرتیر موجب شد که بهرام یکم ساسانی فرمان کشتن و دارآویختن مانی را دردانشگاه جندی‌شاپور صادر کند.[۱۵] به‌دنبال این حادثه و مهاجرت مانویان از ایران به سویچین وروم و ممالک دوردستشاهنشاهی ساسانی دین مانوی وارد مرحلهٔ جدیدی شد. مانویت که از جمله فرقه‌های عرفانیگنوستیک است و به فروتنی و سیر عرفانی گرایش دارد به مدت هشتاد سال دین رسمی دولتاویغورستان درچین بود. دین مانی تا پایان سال۲۷۳ میلادی در سرتاسرایران منتشر شد و پس از آن با سرعت بیشتری سایر سرزمین‌های متمدن آن زمان را نیز دربرگرفت. از آنجا که مانی خود رافارقلیط بشارت داده شده می‌نامید، آیینش هرجا که می‌رسید به‌سرعت بر اساسزبان وفرهنگ واساطیر آن منطقه درمی‌آمد و به گونه‌ای بومی می‌شد. همین ویژگی از عوامل اساسی پیشرفت و گسترش آن بود.[۱۶] خودمانی این مهم را به زبانپارسی میانه به اینصورت بیان کرده‌است:

den ig man wizid az abarigan den i peshinigan pad dah xir fray ud wihtar ast...den i ahenagan pad yak shahr ud yak izwan bud.den i man ad ku pad harw shahr ud wisp izwan paydag bawad ud pad shahran duran keshihed

ترجمهٔ فارسی امروزی:

دینی که من گزیدم از دیگر دین پیشینیان به ده چیز فرا و بهتر است… دین پیشینیان به یک شهر و یک زبان بود. پس دین من چنان است که به هر شهر و همه زبان‌ها پیدا بُوَد (خواهد بود) و به کشورهای دور آموخته خواهد شد.

آغاز این آیین بهمیانرودان بازمی‌گردد و در نزدیکیمداین پدر مانیفاتک که پیرومذهبمندایی یا فرقگنوسیالخسائیه بود راه جدیدی در پیش گرفت و قناعت‌گری ویژه‌ای پیشه کرد.[۱۷] خود مانی بواسطهٔ الهامی که بیان داشته بود از فرشته‌ای بنامتوم یا همانهمزاد دریافت کرده از خوردنگوشت وشراب ومعاشقه با زنان پرهیز کرده و راه سفرهندوستان پیشه ساخت. مانی که در محیطی -از نظر عقاید بومی در تضاد، پرورش یافته بود باورهای مختلفادیان رایج در آن منطقه را جذب نمود و در پی سفر بههندوستانتناسخ را نیز بدان افزود.[۱۸] نزدیکی دین مانوی بادین مندایی ومسیحی وزرتشتی وبودایی و نیزفرقه‌های گنوسی موید این نکته است.[۱۹]

گسترش پیروان

[ویرایش]
نقشه نمایانگر نفود آیین مانی در سده‌های سوم تا پنجم بعد از مسیح
نگارهٔهرمز یکم ساسانی که در دوران فرمان‌روایی یک‌سالهٔ وی مانویان در آرامش بودند.

مانویان برای گسترش آیین خود شیوهٔ خاصی را اتخاذ کردند و آن این بود که در هر منطقهٔ جغرافیایی که نفوذ می‌کردند، نام خدا وایزدان و اهریمنان اصلی دین را با حفظ ویژگی‌ها به ناماساطیر و شخصیت‌ها و قهرمانان آن منطقه درمی‌آوردند. این‌گونه بود که پیروان جدید با این دین احساس بیگانگی نداشتند.[۲۰] نیز از آنجا که اسطوره‌های مانوی از ترکیب اساطیر و خدایانایرانی،بابلی،هندی،زبان‌های سامی ومسیحی به‌ویژهگنوسی الهام گرفته بود، در سطحی وسیع کهزرتشتیان ومسیحیان وبوداییان حضور داشتند، این دین به‌راحتی جای خود را در میان آن اهالی باز می‌نمود.[۲۱]

در ایران پس از کشته شدنمانی، بیشتر پیروان این دین که مرکز اصلی‌شانخوزستان وبابل بود، به سوی شرق ایران رهسپار گشتند. در مصر با وجود پیشینهٔ اختلافات مذهبی میان مسیحیان ومهرپرستان و سایر ادیان و فرقه‌ها، مانویت به گونه‌ای فزاینده راه رشد و ترقی را پیمود.[۲۲]

در غرب نفوذ مانوی‌گری رنگ و بوی مسیحی به خود گرفت و با وجود این‌که مانی خود رافارقلیط مسیح معرفی کرده بود، حجم زیادی از آثار مانوی غرب به ستایشعیسامسیح پرداخته شد. نامعیسی وارد ایزدان مانوی غرب شد.[۲۳] و در بسیاری کتب، آموزه‌هایعیسی وارد گردید. بعدها فرقه‌های متعددی از مانویان غرب راه خود را ادامه دادند و همین علاقه بهعیسی باعث شد که تا مدت‌ها آنان را در زمرهٔ فرقه‌های مسیحی به‌شمار آورند.[۲۴] بخشی از میراث مانویان غرب نیز تحت تأثیر فرقه‌های گنوسی و تعمیدی اردن قرار داشت. در ایتالیا این مذهب از طریق مهاجران اهل شمال آفریقا به شهرهایی مانندناپل،جنوا ورم نفوذ کرد. در خلال سال‌های ۳۷۲ تا ۵۲۴ از حضور این آیین دررم گزارش‌هایی دردست است و در همین دوران، مانویت بهاسپانیا نیز کشیده شد.[۲۵]

در منطقهٔ غرب چین وخُتَن که عمدتاًاقوام ایرانی‌تبار مانندسکاها وسغدی‌ها می‌زیستند، مانوی‌گری به اندازه‌ای رشد کرد که حتی میان مهاجمان بعدی آن منطقه که ترک‌هایاویغوری بودند نیز بسیار گسترش یافت و نزدیک به یک قرن دین رسمی حکومت اویغوری چین شد. این اتفاق زمانی افتاد کهخاقان تنگ‌لی – مئویو (۷۵۹–۷۸۰) با فتح سرزمین‌های مجاور، با ایناندیشهٔ نو آشنا شده بود. در کتیبه‌ای به نام «قرابلقاسون» دربارهٔ پذیرش دین مانی از سوی ترکان اویغور آمده:

«کشوری با عادات وحشیانه که بوی خون از آن برمی‌خاست، به سرزمینی مبدل شد که مردمان آن به طبخ با سبزیجات روی آوردند. کشوری که کشت و کشتار در آن امری عادی بود، مردمانش به نیکوکاری برانگیخته می‌شدند».[۲۶]

با وجود این‌که مانی زمانی را درهندوستان گذرانده بود، اطلاعی از نفوذ مانوی‌گری در هندوستان در دست نیست.

زوال کیش مانوی

[ویرایش]
چهرهٔبهرام یکم، که فرمان قتل مانی و کشتار مانویان را صادر کرد.

مانی که در دوران فرمانرواییشاپور یکم ظهور کرده بود در پیشگاه وی حاضر شد و با ارائهٔکتاب دینی خود بهزبان پارسی بنامشاپورگان از وی اجازهٔ تبلیغ گرفت.[۲۷] خود مانی درکفالایا بیان می‌کند زمانی که در هندوستان بود خبر درگذشت اردشیر بابکان را شنیده و به سرعت بسوی ایران آمده تا دین خود را بر شاپوریکم عرضه دارد. در دورهٔ یکساله پادشاهیهرمز یکم که جانشین شاپور ساسانی بود نیز مخالفتی با وی نشد ولی در دورهٔبهرام یکم به دلیل مخالفت شدیدروحانیون زردشتی، تحت تعقیب قرار گرفته کشته شد و پیروانش نیز اسیر پیگرد و ایذاء گشتند.[۲۸]

شرایط دین مانوی در روم مسیحی نیز مانند ایران پس از شاپور بود. در سال ۲۹۷ میلادی یعنی دو دهه پس از اعدام مانیدیوکلسین امپراتور روم دربارهٔ گسترش این آیین در مناطقمدیترانه‌ای امپراتوری هشدار داده بود.[۲۹]کلیسای روم حکمالحاد و تکفیر مانویان را صادر کرد و پیروان آن به‌شدت تحت فشار قرار گرفتند.سنت آگوستین قدیس که از بزرگ‌ترین متکلمان مسیحی به‌شمار می‌رود دوره‌ای را به عنوان پیرو مانی گذرانده بود و پس از بازگشت به مسیحیت در کتاباعترافات خود حملات تندی به مانویان بروز داد.[۳۰]

دردورهٔ اسلامی نیز این مخالفت‌ها وجود داشت و روی کار آمدنعباسیان، قلع و قمع کردن عده زیادی از مانویان را در پی داشت.[۳۱] مهدی خلیفه عباسی به فرزندش هادی سفارش می‌کند نسلزنادقه و مانویان را از جهان براندازد، یا مثلاًخلفای عباسی برای پیدا کردن مانویان روش خاصی داشتند. بدینگونه که آن‌ها را وادار می‌کردند که مرغی را سر ببرند و از آنجا که آزار جانداران در آئین مانی روا نیست آنان با سرباز زدن از این فرمان ماهیت مانوی خود را آشکار نموده و کشته می‌شدند.[۳۲] به‌هرحال بنظر می‌رسد آیین مانی تا سده‌های هفدهم یا هجدهم نیز دوام آورده باشد. به ویژه اینکه در چین معبدی نسبتاً جدید کشف شده که بر روی آن نوشته شده‌است: «بنام پدر روشنایی» و این نامی نیست که در آیینی دیگر بجز مانوی بکار رفته باشد.[۳۳]

در مناطق غربی چین با وجود اینکه دین مانوی میاناویغورها پذیرفته شده بود و خاقان‌های اویغور آن را به عنوان دین رسمی دربار شناخته بودند اما پس از شکست ایغورها ازقرقیزها دین مانوی مطرود و پس از مدتی جای خود را بهاسلام سپرد. هرچند شواهدی از حیات دراز مدت این آیین در آن منطقه و البته در اختفا باقی‌مانده‌است.[۳۴]

دین مانی پس از مرگ وی

[ویرایش]

این دین که تا سده ۱۴ میلادی زنده بود، پیروان خود را زیر فشارهای گوناگون سیاسی و دینی از دست داد.

آیین مانوی و مسیحیت

[ویرایش]

نظر بر این است که پیروان مانی تلاش بسیاری برای مشمول کردن همه آیین‌های دینی شناخته شده کردند؛ در نتیجه بسیاری از رسائل مسیحی را از جمله:اعمال توماس را حفظ کردند که در غیر این صورت امکان داشت از میان برود. مانی مایل بود که خود را به عنوان «حواریعیسی مسیح» تشریح کند، اماکلیسای ارتدکس او را مرتد خواند. برخی پژوهشگران یافته‌اند که اندیشهٔ مانی‌گرایان زیرکانه بر باورهای مسیحی تأثیر داشته‌است، در بحث تضاد نیکی و بدی (خیر و شر) و شکل واضح شیطان. سبب این اثر تا حدودیآگوستین هیپو است که پس از مدت کمی که به آیین مانی گرویده بود، بهمسیحیت روی آورد و نوشته‌های او هنوز هم در میان الهیات‌دانانکاتولیک، پرنفوذ و تأثیرگذارند.جالب است که میان مانی ومحمد،پیامبر اسلام توازی بر قرار است. مانی ادعا می‌کرد که جانشین پیغمبرانی چونعیسی و دیگرانی که آموزه‌هایشان موضعاً یا به دست پیروانشان تحریف شده‌است، است. مانی اظهار پیامبری کرد و همچنین خود را منسوب بهفارقلیط می‌دانست، عنوانی ازانجیل به معنای کسی که تسلی می‌بخشد یا کسی که بر طرف ما میانجی‌گری می‌کند که بنابر رسم ارتودکسی خود شخصروح‌القدس بدین نام درک می‌شود و در دیدگاهی دیگر فارقلیط پیامبری است که از پس عیسی می‌آید و او را تصدیق می‌کند.

اما تفاوت‌هایی در افکار مانی با مسیحیت وجود دارد:

  1. مانی در عین قبول داشتن نبوتعیسی مسیح، نبوتموسی را رد می‌کند در حالی که عیسی خود را ادامه دهندهٔ راه موسی می‌دانست.
  2. مانی در عین قبول داشتن عیسی مسیح، به جایتوحید که از باورهای عیسی مسیح بود، بهثنویت (وجود دو خدای خیر و شر) معتقد بود که آن را از آیینیزروانی قرض گرفته بود.
  3. مانی در عین قبول داشتن عیسی مسیح، بهتناسخ یاسمسارا معتقد بود در حالی که عیسی مسیح بهمعاد باور داشت.

آیین مانی تا رم پیش رفته بود. اما در ۳۷۲ م حق اجتماع از ایشان راوالنتی نیان اول سلب می‌کند.تئودوسیوس دوم در ۳۸۱ م حق شهادت در محاکم را از ایشان می‌گرفته و از ارث محروم و برگزیدنشان را معدوم و بقیه را تبعید می‌کند.[۳۵]

از شعب دین مسیحیت دراروپای شرقی، دو مسلکبوغومیلیه،کاتاریسم شباهاتی با ثنویت مانوی دارند که برخی پژوهشگران را بر این داشته‌است که این مذاهب منشعب یا متأثر از آیین مانوی بوده‌اند.[۳۶]

آیین مانوی در شرق

[ویرایش]

برخی خرده‌نوشته‌های یک کتاب مانی‌گرایی می‌آورد که در سال ۸۰۳پس از میلاد خان سلطنتایغوریان به تورفان می‌رود و سه دادرس مانی‌گرا را برای ادای احترام به یک روحانی ارشد مانی دربمبئی می‌فرستند. یک سرود مانی‌گرا از سده هشتم میلادی درتورفان نوشته شده درپارسی میانه می‌آورد که بیشتر خویشاوندان خان دوست‌دار آیین مانی بودند.بیشتر نوشته‌های مانوی که درتورفان پیدا شده‌اند، به خط آیین مانوی و به زبان‌های ایرانی رایج یعنیپارسی میانه،زبان پارتی و به ویژهسغدی می‌باشند. این نوشتارها اثبات می‌کند کهسغد (شمال خاورایران) مرکز بسیار مهم مانی‌گرایی در آغاز دوران میانی بوده‌است و شاید هم که بازرگانانسغدی بوده‌اند که این آیین را بهآسیای مرکزی وچین گسترش دادند.

در آغاز سده دهم میلادی،اویغور امپراتوری نیرومندی را تحت اثربوداییگری پدید می‌آورد و برخی از پرستش‌گاه‌های مانی‌گرایان را به صومعه‌هایبودایی تبدیل می‌کند. با این حال، این حقیقت تاریخی را کهاویغوریان مانی‌گرا بوده‌اند، نمی‌توان انکار کرد. مورّختازی (عرب)ابن ندیم می‌گوید: کهاویغورخان همهٔ تلاش خود را برای برجسته کردن آیین مانی در قلمرو پادشاهیآسیای میانه (سامان) کرد. نوشتارهایزبان‌های چینی نیز ثبت کرده‌اند که روحانیان مانی‌گرا بهچین آمدند و به بارگاه امپراتوری در سال ۸۳۴ میلادی باج پرداختند. فرستادهٔخاندان سونگ به نام ونگ از پرستش‌گاه‌های مانی‌گرایان درگائوچنگ بازدید کرده‌است.

شواهد حاکی از آن‌اند که از محبوبیت مانی‌گرایان پس از سده ده میلادی درآسیای مرکزی به آهستگی کاسته شد.

آیین مانی پس از یورش اعراب

[ویرایش]

در دوران اسلامی مانویان «زندیق» نامیده می‌شدند. این واژه بعدها به دهریان، ملحدان، فیلسوفان و منطقیان نیز اطلاق شد.[۳۷]ازمیان رفتن ساسانیان برای مانویان با آسایش و آزادی همراه بود. ابن ندیم می‌گوید که بسیاری از آن‌ها بهبابل بازگشتند و بابل مرکز ریاست این آیین شد. آیین مانوی به دو شاخهٔدیناوریه و مهریه انشعاب یافت. دیناوریه در فرارود نشیمن گزیدند. گویا حکمران عراقخالد بن عبدالله قسری آزادی‌هایی برای انجام فرایض دینی آن‌ها فراهم کرده بود. ریاست مانویان بابل با شخصی به نام مهر بود سپس به زادهرمز و پس از وی به مقلاص واگذار شد که از آن پس شاخه مقلاصیه نیز پدید آمد و دو روز روزه داشتن را به مقلاص منسوب می‌دارند.[۳۸]گرچه بعدها بسیاری به جرم زنادقه بودن به‌دست خلفا و دست نشاندگانشان کشته شدند.در زمان خلافت عباسیان به‌خصوصمهدی بسیاری از مانویان قلع و قمع شدند.[۳۹]

تحقیقات معاصر و کشفیات سدهٔ اخیر

[ویرایش]

در آغازسده بیستم نوشته‌های بسیاری از پیروان مانی در پرستش‌گاه‌های آیین مانوی (مانستانهای) مدفون در شن‌زارهایتورفان درچین پیدا شد که بخش بزرگی از آن‌ها در انستیتویخاورشناسیبرلین نگهداری می‌شوند. بخش‌هایی از این دست‌نوشته‌ها خوانده شده‌است و تلاش برای خواندن بقیه آن‌ها همچنان ادامه دارد. آن‌ها به زبان‌های گوناگون و به خط مانوی که از نوآوری‌های خود مانی بوده‌است، نوشته شده‌اند. بیشتر این نوشته‌ها به زبانفارسی میانه (پهلوی) و پهلوانیگ (پهلوی اشکانی) هستند. برگردان‌هاییزبان قبطی ازمصر و ترجمه‌هایییونانی نیز از کتاب‌های مانی بر جای مانده‌است. ماجرای کشف آثار تورفان چنین است که در صحرای گوبی در آسیای مرکزی چندین شهر تمام در نتیجه توفان مخصوصی زیر شن رفته و مردم آن شهرها سرزمین خود را رها کرده و از آنجا رفتند و خانه‌های ایشان هم چنان در زیر شن ماند. از اواخر سده نوزدهم میلادی برخی از مسافران متوجه شدند که کاغذ پاره‌هایی گاهی از زیر شن‌ها بیرون می‌آید و بومیان برخی از آن‌ها را به جای شیشه در و پنجره بکار می‌برند و خطوطی بر آن هست. انجمن جغرافیایی سن پطرزبورگ از سال ۱۸۹۳ تا ۱۸۹۵ در آنجا حفریات علمی‌کرد و سه سال کلمنتز فرستاده فرهنگستان علوم روسیه دنباله کار را گرفت و سپس چند تن دیگر از دانشمندان روسی در آنجا کار کردند. جایی که در آن حفریات کردند در شمال تورفان یعنی در جایگاه شهریست که سابقاً به آن کوشان می‌گفتند و مردم محلی به آن «خوچو» و مردم چین به آن «کائو چانگ» می‌گفتند.پس از چندی دولت آلمان دسته‌ای از دانشمندان خود را سه بار پی در پی به آنجا فرستاد. در ۱۹۰۲ هیئتی به ریاست «گرونودل» با اعانه فرهنگستان علوم مونیخ در سال ۱۹۰۴ هیئت دیگری به ریاست «فن لو کوک» به سرپرستی فرهنگستان برلن و در ۱۹۰۵ هیئت سومی به ریاست گرونودل و عضویت فن لو کوک به آنجا رفتند. سرانجام هیئت دیگری از فرانسه به ریاست پول پلیو مأمور این کار شد و نتایج مهمتری به‌دست آمد. از آن جمله در غاری در "تون-هوانگ" یک جایگاه پنهانی کشف کردند و طومارهای خطی بسیار گرانبها در آن جا یافتند که اکنون در کتابخانه پاریس است.در میان اسنادی که به‌دست آمده تعدادی متون مانوی است که کارل زالمان دانشمند مشهور روسی و "ف.و.ک. مولر دانشمند آلمانی متون زبان دری آن و رادلف عالم روسی و فن لو کوک عالم آلمانی متون ترکی آنها را با رنج فراوان خوانده‌اند. در میان متنهای ترکی کتابی است دربارهٔ اعتراف به گناه در دین مانی که باستان‌شناس معروف مجار «سر اورل استاین» که بیشتر در هندوستان می‌زیسته به دست آورده و رادلف و فن لو کوک تدریجاً آن را خوانده‌اند این کتاب به «خواس توانیفت» معروف است. در میان طومارهایی که در توئن هوانگ به‌دست آورده‌اند و مسافران اروپایی نتوانسته‌اند با خود ببرند و دولت چین آن‌ها را به پکن برده و در کتابخانه مخصوصی که در آنجا ترتیب داده گذارده‌است طومار بزرگی است که تقریباً کامل است و چیزی از آن از میان نرفته‌است. شاوان و پلیو دانشمندان فرانسوی پی برده‌اند که این طومار یکی از کتاب‌های آیین مانوی است و تفسیر آن‌ها در مجله آسیایی پاریس منتشر کرده‌اند. اسناد دیگری به زبانترکی اویغوری وپارسی باستان وسغدی وزبان‌های چینی است.[۴۰]

در سال ۱۹۶۹ درمصر شمالی یک دست‌نوشته خطّی کهنیونانی متعلق به ۴۰۰پس از میلاد پیدا شد و امروزه «نسخه مانی کلن» نامیده می‌شود چرا که در دانشگاهکلن نگهداری می‌شود. این نوشته، بازگویی زندگانی مانی و نمو روحانی به همراه آگاهی‌هایی دربارهٔ آموزه‌های دینی مانی و دربرگیرنده بخش‌هایی از انجیل زندهٔ او و نامهٔ او بهادسا است. مانی خود را ناجی و حواریعیسی مسیح معرفی می‌کرد. درپاپیروس قبطی مانی‌گری سده چهارم، مانی به عنوانفارقلیط -روح القدس وعیسای نوین شناخته می‌شود.

اساطیر و ایزدان مانوی

[ویرایش]
زنان مانوی؛ نگارگری بدست‌آمده از «خوچو» ی چین

دین مانوی آنگونه که خواست مانی بوده در هر منطقه با باورها واساطیر بومی تلفیق می‌شد.[۴۱] به نحوی که نامایزدان و اساطیر این دین در متونسریانی با متون فارسی میانه متفاوت است که بیشتر رنگ و بوی ایرانی دارد. متون قبطی و رومی نیز تا حد زیادی تحت نفوذ عقاید مسیحی است وپاپیروس‌های مصر نیز این نکته را به خوبی اثبات می‌کند.[۴۲] امااسطوره آفرینش با وجود تفاوت‌های نام‌ها و جای‌ها یکی است و بیشتر بر پایه ثنویت ایرانی و تفکیک کاملاً قلمرو روشنی و تاریکی که ریشه در عقایدزروانی دارد بنا شده‌است.[۴۳] در طرح اساطیر دینی آفریننده از سنت‌های هندی نیز مشخصا بهره برده‌است. دوراناسطوره‌های آفرینش و سرنوشت جهان به چهار دورهٔ جدایی نور و ظلمت، آفرینش نخستین، آفرینش دوم، آفرینش سوم و پایان جهان و شکست تاریکی تقسیم می‌شود.[۴۴]

دوران جدایی کامل نور و ظلمت

[ویرایش]

در آیین مانی آمده که در آغاز جهان بر دو بخش بود که خوبی و نور در بالا بود و از سه جهت شمال و شرق و غرب نامحدود و تاریکی و بدی در زیر بود و از سمت جنوب و شرق و غرب نامحدودی داشت.[۴۵] جهاننور جهان شادی و پاکی و جای خدای آسمانی یا «زروان» بود و در زیر که محلی کثیف و پلیدش خوانده بود خدای تاریکی به‌سر می‌برد.[۴۳] زروان یا پدر روشنایی در اوج خرد و شادی بود و سرزمین تاریکی قلمرو فرمانروایی جاهل و کودن بود و هیچ چیز از آفرینش خدایی نیز نمی‌دانست. میان نور و ظلمت جنگی درگرفت که در نهایتاهریمن پیروز شد و نور و روح به اسارت تاریکی و ظلمت و جسم رفتند. مانی بر این باور بود که این اسارت همچنان باقی‌مانده‌است.[۴۶]

آفرینش نخست و نبرد میان جهان بدی و روشنایی

[ویرایش]

در اسطوره‌های مانوی، روشنایی و تاریکی هر دو ازلی و قدیم بوده و پیش از آفرینش وجود داشته‌اند و از هم جدا بوده‌اند.[۴۷] اما نور از جایگاه اصلی خود به سرای جسمانی و تاریکی جهان مادی سقوط می‌کند. زمانی شهریار تاریکی به مرز دیار روشنی آمده و با دیدن فروزه‌های نور به وجد آمده دچار حسد و رشک شد و بنا را بر فتح دیار روشنایی گذارد.[۴۶]زمانی که شهریار تاریکی که به صورت بیکرانه در جنوب سرزمین روشنایی قرار داشت به جهان نورانی چشم طمع دوخت، شهریار روشنایی یا همانزروان، مادر زندگی را پدیدآورد و از او انسان نخستین یعنیهرمزدبغ را آفرید تا رهبر سپاه روشنی برابر تاریکی باشد.[۴۸] هرمزدبغ نیز از وجود خود پنج فرزند ساطع کرد که همانامهرسپندان باشند. در نبردی که میان هرمزدبغ و خدای تاریکی صورت گرفت او شکست خورد و به اسارت تاریکی رفت و مدهوش بر روی خاک افتاد. این‌گونه بود که ظلمت رگه‌های نور را یافت و جهان تاریک جسمانی دارای فروزه‌های نور که ناشی از وجود هرمزدبغ و امهرسپندان است، شد.[۴۹]امهرسپندان به کمکنریسه ایزد و ایزد بانودوست روشنان او را از جهان تاریکی رها کردند و او به دیار پدر خود،زروان بازگشت. او نیای تمام انسان‌ها محسوب می‌شود.[۵۰] هرمزدبغ در دین مانی نماد ازلیروح در اسارت ماده است و در ادبیات مانوی نماد انسان دربند جهان خاکی است.

آفرینش دوم و تلاش برای رهایی هرمزدبغ

[ویرایش]

با به اسارت رفتن هرمزدبغ و پاره‌های نور به‌گفتهٔ مانی لازم بود کهایزد یا ایزدانی این دو را از هم جدا نمایند. ایزدانی به رهبریمهرایزد برای نجات هرمزدبغ روانه سرزمین تاریکی شدند.[۵۱] مهرایزد پس از نبردی سنگین هرمزدبغ را از اسارت رهانده و جهانی با پیکرهٔ دیوان شکست خورده در سرزمین ظلمت فراهم آورد و به امید رهایی از جهان مادی نشست. هرمزدبغ همانکیومرث اساطیری ایران است. انسان دور افتاده از سرزمین نور همیشه در غصه و مویهٔ جهان نورانی و زادگاه و خاستگاه اصلی خویش است که درد هجران داشته و همیشه را در آرزوی وصال می‌گذراند. هرمزدبغ در نهایت رهایی یافت اما ذرات نورانیامهرسپندان به وسیلهٔ نیروهای اهریمنی بلعیده شدند.[۵۲] آرزوی مانویان جدایی کامل نور از سرزمین ظلمت است که انسان گرفتار آن است. برای رهایی دادن هرمزدبغ و امهراسپندانمهرایزد به سوی سرزمین تاریکی می‌تازد و دیوان را از پیش رو برمی‌دارد وهرمزدبغ را نجات داده و از تن دیوان تارومار شده چهارستون جهان امروزی را خلق می‌کند. با اینکه او موفق بود اما پاره‌های نورامهرسپندان در تن دیوانی که آن‌ها را بلعیده بودند باقی‌ماند و در این دوره بود که نور و ظلمت در جهان مادی امروزی با هم ترکیب شدند.[۵۳]

آفرینش سوم و خلق انسان و رهایی پاره‌های نور

[ویرایش]

در متون مانوی آمده که برای رهایی بخشیدن به این انوار اسیر شده دو ایزد دیگر بنام‌هاینریسه ایزد ودوشیزه روشنی مأمور اینکار شدند که نر و ماده بوده و ظاهری اغواگر داشتند.[۵۴] آن‌ها موفق شدند که از طریق تهییج دیوان نر و ماده ذرات نور را از تنشان خارج کنند اما برخی از این ذرات نور بر زمین ریخته و جهان جسمانی امروزی شکل گرفت که علاوه بر اهریمنی بودن جنبه‌های نورانی نیز دارد. اهریمن که آرزوی داشتن فرزندانی مانند نریسه ایزد را داشت از این پاره‌های فروزنده نور دو انسان بنام‌های گهمرد و مردیانه آفرید.[۵۱] گهمرد دارای گرایش‌های نورانی بود و مردیانه اسیر شهوات. گهمرد از آمیزش با مردیانه پرهیز کرد تا اینکه در نهایت اغوا شد و از آمیزش آن دو شیث به وجود آمد. سپسعیسای درخشان از جهان نورانی به نزد گهمرد آمد و او را مصمم کرد که ازدرخت زندگی بخورد. گهمرد از آن درخت خورد و بهوش آمده و حقیقت خود را بازیافت و به‌دنبال عیسای درخشان راهی دیار روشنایی گردید؛ و شیث که پاره‌های نور را در روح خود و آفرینش اهریمنی تاریک را در جسم خود دارد در جهان باقی می‌ماند و به تولید نسل می‌پردازد.[۵۵]

اسطوره پایان جهان

[ویرایش]

دوران اسارت پاره‌های نور در جهان جسمانی تا پایان جهان بطول می‌انجامد. در پایان جهان اهریمن تلاش می‌کند این نورها را برای همیشه در اسارت نگاه دارد. در آن دوره نبردی بین نیروهای خدایی و تاریکی درمی‌گیرد و سرانجام پاره‌های نور به‌دستنریسه ایزد،عیسای درخشان و بهمن بزرگ آزاد می‌شوند و از طریقستون روشنی به بهشت نو منتقل می‌گردند.[۵۶] به‌دنبال آن پدیدهآتش بزرگ رخ می‌دهد که چهارصد و شصت و هشت سال بطول می‌انجامد و تمام موجودات اهریمنی و گناهکاران در آن فنا می‌شوند. در پایان نیز گودالی به بزرگی دنیا ایجاد می‌شود و اهریمن به درون آن سقوط می‌کند و سنگی به بزرگی تمام دنیا بر در آن می‌گذارند و بدین گونه دوران وجود تاریکی به پایان می‌رسد.[۵۷] به دنبال آن پاره‌های نور محبوس رها شده همگی پیکرهایزدی که نامشواپسین ایزد است را به خود می‌گیرند و به سویبهشت نو رفته و از آنجا راهیبهشت روشنی که قلمرو شهریاریزروان|پدر روشنایی است رهسپار می‌گردند و بدین ترتیب روند جدایی همیشگی نور و تاریکی کامل می‌شود.[۵۸]

تعلیمات و آموزه‌های دینی

[ویرایش]
دیوارنگاره‌های هنری مانویان در «خوچو» ی چین

از آنجایی که دین مانی از ترکیب چند مذهب و عقیده مختلفزرتشتی،زروانی،میترایی،مسیحی،گنوسی،مندایی،بودایی وجاینی پدید آمده بود، ریشه و ماهیت تعلیماتش نیز به این عقاید بازمی‌گشت.[۵۹] در دین مانوی که دینی عرفانی و مبتنی بر ریاضت نفس بود تمام جنبه‌های لازم یک دین که اساطیر و سنت‌ها و آداب و تبیین‌های کلامی را شامل می‌شود در نظر گرفته شده‌بود و از این‌رو این دین که سودایجهانی شدن در سر داشت به‌سرعت در جوامع مختلف دنیای متمدن آن زمان رشد یافت. بسیاری از این تعلیمات ریشهگنوسی دارند کهمانی دیناور خود زمانی در میان آن‌ها به عبادت مشغول بود.[۶۰]

جهان‌بینی مانوی

[ویرایش]
از نیک بدی ناید و از بد ثمر نیکاین گفتهٔ مانی‌ست، که آموخت به تفکیک
دادار، اگر نیک و بدی هر دو از او بودپتیارگی و هرزه‌دری نیز نکو بود

مانی باور داشت کههستی بر مبنای روشنایی و تاریکی است و از همین رو است که دو بُن خوبی و بدی وجود دارد. همچنین پیروان این آیین باور داشتند که در نهایت روشنایی (خوبی) است که چیره خواهد شد و همه جا را فرا خواهد گرفت.[۶۱] بنابر گزارش مردان فرخ اوهرمزدادان در کتابشکند گمانیک ویچار، مانی جهان مادی را آفریدهٔاهریمن و جهان معنوی و روحانی را آفریدهٔ خدای روشنایی یا همانزروان می‌دانست. از این رو همیشه کشمکش میان جسم و ماده وجود دارد. مانی راه نجات را افزایش معرفت و شناخت و خودآگاهی می‌دانست و بر این باور بود که به این وسیله بشر به گمراهی خود در شناخت واقعی که بر اثر پیوستگی با ماده به او دست داده آگاه شده و می‌تواند پس از مرگ به سرای جاودانهٔ نور -که همانبهشت روشنی است- بشتابد. او روح و آرامش حاکم بر بهشت جاودان رانیروانا می‌نامید.[۶۲] در عقاید مانوی روح در اسارت ماده وجود دارد و رگه‌ها و آثار نورالهی را در تمامی پدیدها ی طبیعت می‌توان یافت و با پایان جهان این انوار آزاد و به ذات اصلی خود که سرزمین روشنایی است باز خواهند گشت. خدای بزرگ همان خدای روشنایی است کهزروان نام دارد و پنج تجلی اصلی او عبارتند از:عقل، فهم،هوش، تفکر، تأمل. انسان می‌بایست به پاره‌های نور خود توجه کرده و با پرهیز از هرچه به جسم مربوط می‌شود روح خود که حاوی نورالهی است را از درون بدن آزاد نماید. بنظر می‌رسد که این‌گونه تفکر حاصل معاشرتمانی باهندیان در زمان پیش از آغاز رسالتش است که بههندوستان سفر کرده بود. این طرز تفکر میانبرهمنان نیز وجود دارد.[۶۳]

احکام و آداب

[ویرایش]

سرود بِمای مقدس

خوشا مانستان‌های مقدست
که در اکناف جهان پراکنده‌اند
خوشا تاک‌هایت که در همه‌جا گسترده‌اند
خوشا فرزندانت که در همهٔ اقلیم جهان آوازه یافته‌اند
خوشا بِمای تو که اکنون همه‌جا پایدار گشته
چنان رودی که در تمامی زمین جاری‌ست.[۶۴]

کیش مانوی ایذا و آزار جانداران، خاموش نمودن و آلودن آتش، تخریب منابع گیاهی و آلودن آب را ناپسند می‌شمرد. بر طبق عقاید مانویان، داشتنبرده وکنیز وغلام مجاز نبوده و اصول دهگانه‌ای را برای نجات خود قائل بودند که عبارت بود از ایمان بهخدا و بزرگی‌های چهارگانه‌اش (روشنایی و قدرت خداوندی‌اش و دانش و پاکی‌اش)، دوستی، بردباری، عقل، راستی، آشتی، شادی، مهربانی، خوش‌اخلاقی، پاکدامنی و عفت.نیوشاگان با اینکه رده پایین بودند و سخت‌گیری‌های رده‌های بالاتر بر آن‌ها نبود اما می‌بایست از عواملی مانندبت‌پرستی،دروغ،زنا، بخل، کشتن، دزدی و سحر و جادو پرهیز نموده و اعمال مهم مذهبی مانندنماز وروزه وصدقه را به جای آورند.[۶۵] مانوی‌ها چهار نماز روزانه داشتند که دو بار در روز رو به خورشید و دو بار در شب رو به ماه گزارده می‌شد. آن‌ها می‌بایست با آب مسح می‌کردند. دو نوع روزه داشتند که یکی از آن‌ها دو روز کامل و دیگری از صبح تا غروب بود و زمانش بر اساس شواهد نجومی تعیین می‌گشت.مانستان‌های مانوی پنج تالار داشت که یک تالار مربوط به روزه‌داران و دعاهای ایشان بود.[۶۶] آن‌ها عیدی نیز داشتند که در روز پایانی ماه روزه برگزار می‌شد. در روز عید، مردم تصویرمانی را در دست گرفته و به گناهان خود اعتراف می‌کردند و یک تخت یا کرسی برای مانی خالی می‌گذاشتند. این عید را «بما» می‌نامیدند.[۶۷]زنان مانوی پارچه سیاه بر سر می‌گذاشتند و با مردان دست می‌دادند. مشت گره‌کرده را نشانه اتحاد دانسته و بوسیدن یکدیگر را رمز همدلی تلقی می‌کردند. روش دفن مرده‌هایشان هم با جامعهزرتشتی ایران متفاوت بود و مردگان خود را برهنه در خاک می‌گذاردند.[۶۸]

فرمانهای مانی برای گروه برگزیدگان

[ویرایش]
  1. راستی و پرهیز از دروغ
  2. بی‌آزاری و پرهیز از کشتن
  3. پاکیزگی دهان و پرهیز از خوردن گوشت
  4. تکلیف به تزکیه تفس و پاکدامنی
  5. فقر فرخنده[۶۹]

فرمانهای مانی برای گروه نیوشاگان

[ویرایش]
  1. پرهیز از پرستش بتها
  2. پرهیز از دروغ
  3. پرهیز از آزار
  4. پرهیز از کشتن
  5. پرهیز از ارتکاب به زنا
  6. پرهیز از دزدی
  7. پرهیز از ریا
  8. پرهیز از جادوگری
  9. پرهیز از شک به دین
  10. پرهیز از سهل انگاری و بی دقتی در عمل[۷۰]

مراتب و رده‌های دینی

[ویرایش]
تصویر یک برگزیده مانوی مربوط به قرن دهم میلادی که در موزه برلین نگهداری می‌شود

پیروان مانی همگی در یک سطح نبودند و رده‌ها و مراتب خود را داشتند. رهبری جامعهٔ مانوی جهان دست شخصی بود که مقام اول را داشت و جانشین مانی محسوب می‌شد. مقر اصلی رهبر که «دین‌سارار/دین‌سالار» (آرخِگوس) نامیده می‌شد، در بابل بود. در دورهٔعباسیان این مرکزیت بهآسیای میانه منتقل شده بود.ابن ندیم در «الفهرست» آورده که: «در زمان ما ریاست به سمرقند منتقل شده‌است».[۷۱] از آن‌جا که یاری‌رساندن به جهان مادی که ماهیتی اهریمنی داشت مذموم و ناپسند بود،ازدواج چندان سفارش نمی‌شد؛ به این نحو که مانویان رده‌بالا اجازهٔزناشویی نداشتند، ولی برای مانویان عادی مانعی نداشت. مانویان بر اساس علم و زهد و پرهیزگاری به پنج پایگان (درجه) تقسیم می‌شدند:[۷۲]

۱-هَموزَگان/هَموژَگان (آموزگاران) یافْریستَگان/فْریشتَگان (فرستادگان؛ رسولان): بالاترین ردهٔ دینی بودند و در هر زمان بیش از دوازده نفر نمی‌شدند.
۲-ایسپَسَگان/اِسپَسَگان (اسقفان؛ شَمّاسان/مُشَمَّسان): در هر زمان ۷۲ نفر بودند.
۳-مَهیستَگان/مَهِستَگان (شیوخ) یامان‌ساراران/مان‌سالاران (کشیشان): در هر دوره ۳۶۰ نفر از آنان وجود داشت و اداره‌مانِستان‌ها (نیایش‌گاه‌های مانوی) برعهدهٔ ایشان بود.
۴-ویزیدگان (گزیدگان): که به خواص مانوی نیز مشهورند و گاهی نامصدیقان به آن‌ها اطلاق شده‌است.
۵-نَغوشاگان/نیوشاگان/نیوشایان (شنوندگان): مستمعینی بودند که آموزه‌ها را نیوش می‌کردند. احتمالاً نام عرفانیسَماع نیز از همین ریشه است.[۷۳] در متون اسلامی آن‌ها راسَمّاعون نامیده‌اند.

البته درمیان رتبه‌های ۱ تا ۴ و گاهی در میان شنوندگان، گروه‌هایی دیگر نیز بودند که برای نمونه می‌توان به «خروش‌خوانان/خروه‌خوانان» یا «یَزدامَذان» (واعظان)، «دبیران» (نویسندگان؛ کاتبان)، «نگارگَران»، «نَبیگان‌گَران» (تذهیب‌کاران)، «مَهرسَرایان» (سرایندگان سرودهای ستایشی؛ شاعران و ترانه‌سرایان)، «آفْرین‌سَران» (رهبران گروه هم‌نوازان یا هم‌سَرایان)، «گَواگان/گَواهان» (شاهدان؛ شهود)، «نَغوشاگانِ برگزیده» (شنوندگانِ کامل) اشاره کرد.
کسی‌که مانوی می‌شد می‌بایست آزمون جدال با هواهای نفسانی را موفق بگذراند و در آن صورت از ابتدا به صورت گزیده شناخته می‌شد. اگر در این آزمونِ ترکِ علایقِ نفسانی شکست می‌خورد اما باز هم دوستدار آیین مانوی می‌بود، در ردهٔ نیوشایان قرار می‌گرفت.[۷۴]

زندگی پس از مرگ

[ویرایش]

در کیش آیین مانوی صحبت چندانی از نظام جزا و پاداش نمی‌شود. باورهای آنان بر این استوار است که اصل نور از اصل ظلمت جداست و کسی سزاوار رسیدن به نور و سرزمین روشنایی است که از بدی‌ها منزه شده باشد. از این رو انوار پاک و روح انسان‌های معتقد به دین که در رده دینیبرگزیدگان یا بالاتر بوده و سختی‌ها و مشقت‌های زندگی پرهیزکارانه را تحمل کرده باشند توسطفرشته‌ای که از جانبهرمزدبغ آمده به سویبهشت نو و از آنجا به سوی منشأ ابدی نور که همان جایگاه زروان است، رهسپار می‌شود.[۷۵] افرادی که معتقد به دین مانوی هستند ولی تاب تمامی ریاضت هارا نداشته و هنوز به‌طور کامل دل از لذات و دلبستگی‌های دنیوی نگسسته‌اند در رده دینینیوشایان قرار می‌گیرند.[۷۶] نیوشایان به دلیل اینکه هنوز دارای ناپاکی‌های دنیوی هستند و دلبستگی دارند پس از مرگ با یک فرشته و یکدیو مواجه می‌شوند. او جانب فرشته را می‌گیرد و فرشته در یک کشمکش او را از دست دیوان نجات می‌دهد. با این‌حال فرد نیوشاگ هنوز شایستگی ورود به بهشت روشنایی را ندارد و برای همین باید در دنیا بماند چندان تا پاک شود و مجدد به جهان بازگردانده می‌شود و در جسمی دیگر حلول می‌کند و این پدیده راتناسخ می‌گویند و در مانوی این تناسخ را دردناک و رنج‌آور دانسته و در اصطلاحسمسارا می‌نامیدند.[۷۷] روان افرادی که در دین مانوی نباشند خوب یا بد همگی به سرزمین ظلمات یا همان دوزخ مانوی افتاده و از رسیدن به سرزمین روشنایی محروم می‌شوند.[۷۸]

فرقه‌های مانوی

[ویرایش]
کشتارپولیسیان‌ها در اروپایقرن نهم میلادی.

دین مانوی به‌دلیل پراکندگی و وسعت حوزهٔ تحت پوشش خود و نیز به این دلیل که تقریباً هیچ‌گاه دین رسمی نبوده و به‌جز یک دورهٔ کوتاه در زمانشاپور یکم وهرمز یکم ساسانی از حمایتی برخوردار نبوده[۷۹] و از جهتی همیشه تحت شدیدترین حملات قرار داشته، به‌تدریج دارای فرقه‌های متعدد و جداگانه‌ای شد که فقدان مرکزیت دینی مانوی درسده‌های میانه (قرون وسطی) و ناتوانی در رساندن پیام خود به تمام مانویان را نشان می‌داد.[۸۰]

در ایران فرقه‌های متعددی از این دین بیرون آمد که مهم‌ترین آن‌ها مذهبمزدکی و مذهبدیناوری بود. هر دوی این مذاهب را شاخه‌هایی مانوی می‌دانند؛ ضمن اینکه تأثیر مانوی‌گری بر فرقهٔخرم‌دینان کاملاً آشکار است، به‌طوری‌که برخی آن را شاخه‌ای از مزدک‌گرایی و برخی شاخه‌ای از آیین مانوی می‌دانند.[۸۱] اصطلاحزندیق (زندیک؛ اهل تاویل) تا مدت‌ها در ایران باقی ماند؛ چنان‌که امروز نیز به‌کار می‌رود و بهترین دستاویز برای مقابله با اندیشه‌های نوین بود. همچنین دسته‌ای به نام «دیناوری‌ها»، پیش از «دیناوران به‌آفریدی»، در ایران زندگی می‌کردند. این فرقه که مانویان شرق ایران بودند، با رهبری شخصی به نامشاد اوهرمزد جدایی خود را از مانوی‌گری بابلی بیان و اعلام استقلال نمودند.[۸۲]

در اروپا نیز با تغییر شرایط، مانوی‌ها تغییر نام دادند و مدت‌ها در مناطق مختلفاروپا باقی‌ماندند.[۸۳] از جماعت‌های مانوی باقی‌مانده در اروپا می‌توان به فرقهٔبوگومیل‌ها (دوست‌داران خدا) که باورمندانبلغاری سدهٔ دوازدهم میلادی بودند اشاره نمود.[۸۴] همچنینکاتارها (پاکان) وآلبیژواها دو فرقهٔ مهم مانوی بودند که تا سدهٔ دوازدهم میلادی در جنوبفرانسه پیروان بی‌شماری داشتند، اما به‌دلیل حملات پاپ و کلیسای روم و نیز جنگ‌های داخلی فرانسه رفته‌رفته منزوی شده و احتمالاً در سده‌های بعدی ناپدید گشتند. به‌نظر می‌رسد کهکاتارها خود نیز مذهب‌شان را ازبوگومیل‌ها عاریت گرفته بودند.[۸۵] از دیگر فرقه‌های مانوی می‌توان به پاتارین‌ها (در بالکان و بوسنی)، پوبلیکانی‌ها (در ایتالیا) و مذهبپولیسیان‌ها اشاره نمود. پولیسیان‌ها گرایشی مانوی اما در ظاهر مسیحی داشتند. این فرقه از سدهٔ هفتم میلادی درارمنستان بنیان‌گذاری شد؛ و تصور بر این است تا زمانامپراتوری عثمانی و اوایلسدهٔ هجدهم در این سرزمین هنوز دارای پیروان بوده‌است. در آن زمان پولیسیان‌ها بهاتریش متواری شده و در آن منطقه نام و نشان‌شان ازمیان رفت.[۸۶]

همچنین به‌نظر می‌رسدمسیحیان نسطوری چین و ترکستان در مقاطعی تحت نفوذ برخی رهبران جوامع مانوی بوده‌اند. برای نمونه، می‌توان به اسقف سلیمان، پیشوای مشترک مانویان و نسطوریان ناحیهٔ چیانگ-نان چین اشاره کرد.

منبع‌شناسی

[ویرایش]

آموزه‌ها و آثار مانی، فعالیت‌ها و کتاب‌های پیروان و شاگردان او، نیز نوشته‌های انتقادی مخالفان مانی و پیروان ادیان دیگر، هر یک سهم بسزایی در ارائهٔ تصویری روشن و کامل از مانی بر عهده دارند.[۸۷]

آثار مانی

[ویرایش]

مجموعه آثار دینی مانوی که خود مانی نوشته، هفت کتاب به گویش مادری یعنی آرامی شرقی است. عقیده بر این است که بخشی از این آثار توسط روحی که مانی آن را «توم» یعنی «همزاده» می‌نامید، به او وحی شده‌است. از اصل آرامی این آثار، حتی یک سطر، در تورفان محفوظ نمانده‌است، اما ترجمه بسیاری از آن‌ها در دستنویس‌های ایرانی به گونه‌ای باقی‌مانده‌است که در بیشتر موارد نمی‌توان مشخص کرد که هر قطعه از کدام کتاب است. نام این هفت کتاب،انجیل زنده (انجیل بزرگ)،گنج زندگان، اسرار، غولان، رساله‌ها و نامه‌ها، فراقماطیا و مزامیر و اوراد است.[۸۸]

انجیل

[ویرایش]

نخستین اثر به نام انجیل، نزد ایرانیان با عنوان اِوینگلیون و با صفت «بزرگ» یا «زنده» همراه است. این کتاب به تعدادالفبای سریانی به ۲۲ بخش تقسیم شده‌است. در کتابالفهرست ابن ندیم از آن ذکری نشده‌است. به گفته بیرونی، هر فصلی از آن با یکی ازحروف ابجد شروع می‌شده‌است. یعقوبی تعداد انجیل‌ها را ۱۲ ذکر کرده که احتمالاً اشتباه و به جای ۲۲ است. مقدمه و بخش کوتاهی از فصل اول (الف) این انجیل به فارسی میانه منتشر شده‌است. در این متن، کتاب «اِوینگلیون زنده چشم و گوش» نامیده شده‌است. شاید به این سبب که بخشی از آن دربردارنده اندرزهایی برای مراقبت کردن از حواس بوده‌است. نام انجیل در یک قطعه دیگر بهفارسی میانه نیز آمده‌است. متن در بردارنده نقل قول‌های کوتاهی از نامه‌های مختلف مانی و دیگر آثار او مانند «گنج زندگان» است. این قطعه آسیب فراوان دیده‌است.[۸۹]

گنج زندگان

[ویرایش]

تاکنون هیچ متنی از این اثر به زبان‌های ایرانی شناخته نشده‌است. عنوان اصلی این کتاب در یک متن سغدی (به نقل از متنی به فارسی میانه) «سمیتیها»[پانوشت ۱] آمده‌است. در منابع گوناگون از جمله متون قبطی و چینی وعربی وفارسی، ترجمه این عنوان ذکر گردیده‌است. ابن ندیم در الفهرست، این کتاب را سِفرالاحیاء، بیرونی درآثارالباقیه وماللهند و یعقوبی در تاریخ خود، کنزالاحیاء نامیده‌اند. بیرونی در ماللهند، مطلبی از این کتاب را، دربارهٔ جنسیت فرشتگان، نقل کرده‌است و یعقوبی آورده‌است: مانی در این کتاب به توصیف آنچه از پاکی نور و آنچه از فساد تاریکی در روح وجود دارد، می‌پردازد و کارهای پست را به تاریکی نسبت می‌دهد.[۹۰]

اسرار

[ویرایش]

این نام تاکنون در هیچ متنی دیده نشده‌است، اما ترجمه‌های چینی اثر نشان می‌دهد که این کتاب در فارسی میانه غربی «رازان» (جمع راز) نام داشته‌است. ابن ندیم در الفهرست نام کتاب را سِفرالاسرار آورده و عنوان ۱۸ فصل آن را ذکر کرده‌است، اما این مطلب هیچ کمکی به شناسایی قطعات ایرانی نمی‌کند. یعقوبی در تاریخ خود، گفته‌است که مانی در سفرالاسرار به آیات انبیاء طعنه زده‌است. بیرونی در فهرست کتب محمد بن ذکریا رازی می‌گوید که به مطالعه سفرالاسرار علاقه‌مند شده و مدت چهل و اندی سال در آرزوی به‌دست آوردن آن بوده و وقتی آن را به دست آورده، دربردارنده «هذیانِ بَحت و هجرِ محض»[پانوشت ۲] یافته‌است.[۹۱]

غولان

[ویرایش]

ابن‌ندیم در «الفهرست» آن را «سِفرالجَبابره» ذکر کرده‌است. این اثر در پارتی «کَوان» (Kawān) نامیده شده، و گمان بر این است که نام دیگر آن نزد مانویان «نوشته‌ای به پارتیان» باشد. کَو (Kaw) بازماندهٔ کَوی (Kawi) اوستایی و کَی (Kay) پارسی میانه است که یکی از معانی اصلی آن «جنگ‌جوی ایرانیِ غیرزرتشتی» بوده که سپس با معنی «جبار» به‌کار رفته‌است. قطعاتی از این اثر به زبان‌هایپارسی میانه وسُغدی به‌دست آمده‌است. «کَوان» شباهت‌های زیادی با «کتاب اول اخنوخ» دارد؛ و ازاین‌رو به کتاب مانی، «کتاب اول اخنوخ» نیز می‌گفته‌اند. «کتاب اول اخنوخ» (منسوب به «اخنوخ/هنوخ» جدّ نوح پیامبر) در سدهٔ دوم پیش از میلاد نوشته شده و روایت کامل از آن تنها به زبان حبشی باقی مانده‌است. ترجمه‌ای سریانی از کتاب اخنوخ نیز بوده که اکنون وجود ندارد. «کتاب اول اخنوخ» یا کتاب «کَوان» مانی بعدها به شش یا هفت زبان ترجمه شده و قطعات یا اقتباس‌هایی از روایات یونانی، لاتینی، پهلوانیگ (پهلوی اشکانی؛ پارتی)، پارسیگ (پهلوی ساسانی؛ پارسی میانه)، سُغدی و قبطی آن‌ها به‌دست آمده‌است.
این کتاب دربارهٔ دیوان یا فرشتگانی تاریک و بدکاره موسوم به «اِگریگُرویی» (نگاهبانان) است که در هنگام ایجاد جهان در آسمان‌ها زندانی شده بودند؛ اما بعدها شورش کردند و هرچند چهار فرشتهٔ بزرگ آنان را دوباره به‌بند کشیدند، دویست تن از آنان در زمان اخنوخ نبی گریختند و به‌خاطر شهوت و عشق مفرط به زنان زمینی هبوط کردند (به زمین آمدند). پیروان ایرانی مانی که «کَوان» را به پارسی میانه برگرداندند، بسیاری ازنام‌های ایرانی مانند «سام» (اُحیاه)، «نریمان» یا «پَت سام» (اَحیاه)، «ویشتاسپ/گشتاسب»، «خدوس/هوتوس» (همسر ویشتاسپ/گشتاسب)، «ویروگداد»، «زریل/زریر» و در یک روایت سُغدی، «آریَن ویژَن» (ایران‌ویج) را جایگزین نام‌های سامی‌کردند. درواقع، روش کار آن بوده که اصطلاحات و حتی نام‌های ایزدان، ماه‌ها و شخصیت‌های اساطیری را به زبان‌های دیگر ترجمه می‌کردند تا برای گویندگان آن زبان‌ها ناآشنا نباشد.[۹۲]

رساله‌ها و نامه‌ها

[ویرایش]

نامه‌هایی است که مانی در زمان‌ها و مکان‌های مختلف به رهبران جوامع مانوی نوشته‌است. این مجموعه در فارسی میانه «دیوان» (dĩwān جمع dĩb به معنی نوشته و نامه) نامیده شده و همین عنوان در یک سند مانوی بهزبان چینی، از فارسی میانه وام گرفته شده‌است. اصل این نامه‌ها به زبان اصلی یا به صورت ترجمه به یکی از زبان‌های ایرانی، باقی نمانده‌است ولی بعضی از آن نقل قول‌های کوتاهی، که صورت اندرز و سخنان حکیمانه دارد، در برخی از متون فارسی میانه و سغدی مانوی، آمده‌است.[۹۳]ابن ندیم در الفهرست، فهرستی از عنوان‌های ۷۷ نامه را آورده که عنوان تعدادی از آن‌ها به این قرار است:

  1. رسالة الاصلین یا رساله دوبن: ظاهراً رساله‌ای دربارهٔ دو اصل نیکی و بدی بوده که در فارسی میانه «دو بن» (dō bun) نامیده شده‌است.[۹۴]
  2. رسالة هند العظیمه یا رساله بزرگ هند: از این رساله در نوشته‌های تورفان جمله‌هایی باقی‌مانده‌است.[۹۵]
  3. رسالة ارمینیه یا رساله ارمنستان:

در متنی سغدی از تورفان از rmyb frwrtyy (رساله ارمنستان) نقل قول‌هایی شده‌است.[۹۶]

  1. رسالة وحمن فی خاتم الفم یا رساله وحمن در مُهر دهان: در میان نوشته‌های تورفان به فارسی میانه frwrdg y mwhr و به پارتی mwhrdybyy و به سغدی mwhr dyβyy به معنی «نامه مُهر» آمده‌است.[۹۷]
  2. رسالة کلمات العشر یا رساله سخنان دهگانه (فرایض دهگانه).[۹۸]
  3. رسالة حطا یا رساله حطا: در قطعه‌ای از تورفان به زبان فارسی میانه، نقل قول‌هایی از این رساله آمده‌است.[۹۹]

فراقماطیا

[ویرایش]

ابن ندیم نام این کتاب را همین گونه نقل کرده‌است. اصل این واژه یونانی است که به سریانی وارد شده‌است. پراگماتیا در یونانی به معنی کار و پیشه است که سپس در معنی «رساله» به کار رفته‌است. ظاهراً این کتاب دستورهای دینی مانی، نیز رسائل عملی و تاریخی مانوی را دربرداشته‌است. نام این اثر در متون قبطی و چینی آمده ولی نشانه‌ای از آن در متون مانوی ایرانی دیده نشده‌است.[۱۰۰]

اوراد و مزامیر

[ویرایش]

مجموعه‌ای از آثار دعایی مانی است که شامل دو زبور منظوم نیز هست. هیچ‌یکی از دعاها به فارسی میانه شناسایی نشده‌است، اما یک متن سغدی نشان می‌دهد که متن منظوم مفصلی به نام «آفرین بزرگان»[پانوشت ۳] توسط مانی تصنیف شده‌است. بسیاری از قطعات این متن به پارتی، فارسی میانه و سغدی در دست است. این زبور دربردارنده دعاهایی خطاب به پدر بزرگی و ایزدان آفرینش سوم است که امور جهان کنونی را بر عهده دارند. عبارت معینی در این زبور تکرار شده‌است. زبر دیگر «آفرین تقدیس»[پانوشت ۴] نام دارد، چه هر یک از دعاها با واژه قادوش[پانوشت ۵] آغاز می‌شود. ساختمان این زبور نیز مانند زبور نخستین است.[۱۰۱]

ارژنگ

[ویرایش]

از کتاب‌هایی که به مانی نسبت داده شده، ارژنگ، مجموعه‌ای از نقاشی‌ها است که مانی به وسیله آن آفرینش را آنگونه که تصور می‌کرده، به ویژه جهان روشنی و تاریکی را، به تصویر کشیده و بر آن شرح نوشته‌است. این مجموعه به زبان پارتی آردهنگ[پانوشت ۶] و به فارسی «ارتنگ»، «ارثنگ» و «ارژنگ» نامیده شده‌است. این اثر به یونانی «ایقون»، در قبطی «ایقونس» و در کتب مانوی چینی «تصویر دو اصل بزرگ» نامیده شده‌است. از این کتاب در قرن پنجم (یعنیدوران غزنویان وسلجوقیان) نسخه‌ای درغزنه وجود داشته و ابوالمعالی در کتاب فارسی خود «بیان الادیان» از آن نام برده‌است. از آردهنگ اثری به جا نمانده ولی قطعاتی از یک تفسیر پارتی به نام «توضیح آردهنگ»[پانوشت ۷] از تورفان به دست آمده‌است که داستان‌های تمثیلی بسیاری دارد.[۱۰۲]

آثار غیر مانوی

[ویرایش]

آثار عربی

[ویرایش]

آثار یونانی و لاتین

[ویرایش]

آثار پهلوی

[ویرایش]

درادبیات پهلوی، اثر جدلی معروفی به نامشکند گمانیک وزار از مردان فرخ پسر هرمزدداد، احتمالاً از سده نهم میلادی در دست است. مؤلف خود این نام را به معنی «گزارش گمان‌شکن» یا شرح از میان‌برنده شک و تردید است، بر کتاب نهاده‌است. او سبب تألیف کتاب را چنین ذکر کرده‌است که در زمان وی ادیان و فرقه‌های گوناگونی پیدا شدند و او از همان کودکی مشتاقانه در جستجوی حقیقت بود، برای یافتن آن به سرزمین‌های گوناگون سفر کرد و سرانجام مطالب کتاب خود را گردآورد و مدون ساخت تا در دفع شبهه نوآموزان در برابر معارضان به کار آید.[۱۰۳]

مردان فرخ از آثار دانشمندان زرتشتی هم‌عصر خود مانند آذرباد یاوندان و روشن پسر آذرفرنبغ فرخزادان و به ویژه از کتاب دینکر استفاده کرده‌است، تا آنجا که فصل ۲۳۹ (الف) کتاب سوم دینکرد عیناً فصل نهم شکند گمانیک وزار را تشکیل می‌دهد. نویسنده اشاره می‌کند که نمی‌خواسته‌است دین زرتشتی را به گونه‌ای موروثی بپذیرد، بلکه بر آن بوده‌است که با استدلال و منطق بدان بگرود و در این راه به آثار نویسندگان دست یافته و از فریب فرقه‌های دیگر، به ویژه مانویان رها گشته‌است. متن پهلوی کتاب از میان رفته و امروز تحریر پازند و ترجمه سنسکریت آن در دست است. مطالب کتاب را می‌توان به دو بخش عمده تقسیم کرد. فصل‌های ۲ تا ۱۰ دربارهٔ اصول اعتقادات زرتشتی است و فصل‌های پایاینی (۱۱ تا ۱۶) که جنبه جدلی دارد، در رد دین‌های مختلف است: اسلام (فصل‌های ۱۱ و ۱۲)، یهودی (فصل‌های ۱۳ و ۱۴)، مسیحی (فصل ۱۵) و مانوی (فصل ۱۶) است و این فصل آخر، به سبب افتادگی دستنویس ناقص مانده‌است. وجود واژه‌ها و اصطلاحات مانوی در این فصل کتاب نشان از آن دارد که متن پهلوی گم شده می‌باید از اسناد مانوی، به‌طور مستقیم، استفاده کرده باشد.[۱۰۴]

در کتاب سوم دینکرد، آذرباد مارسپندان، موبدان‌موبد شاپور دوم (۳۰۹–۳۷۹ میلادی) به رد نظرات مانی (که دو یا سه تای آن جعلی است) پرداخته و اختلاف‌نظرهای مانوی و زرتشتی را برشمرده است.[۱۰۵]

آثار چینی

[ویرایش]

آثار سریانی

[ویرایش]

آثار پارتی

[ویرایش]

آثار قبطی

[ویرایش]

دستنویس‌های قبطی بسیاری در سال ۱۹۳۰ میلادی در مصر کشف شد. از طریق این متون، آگاهی دربارهٔ مانی و مانویت افزایش یافت. متون قبطی روشنایی بیشتری بر بسیاری از سنن مربوط به زندگی و مرگ مانی افکند. از میان این دست‌نویس‌ها، سه کتاب مواعظ، کفالایا و مزامیر منتشر شده‌است.[۱۰۶]

مواعظ

[ویرایش]

بخش‌های اول و دوم این اثر مربوط به اواخر سده سوم، بخش سوم حدود سال ۳۰۰ میلادی و بخش چهارم بدون تاریخ است. کتاب شامل مرثیه‌ای در مرگ مانی، آثار بازمانده از او، پایان زندگی مانی، مرگ شاپور، آخرین سفر او، آمادگی مانی برای مرگ و ورود به سرزمین روشنی، سوگواری پیروان مانی در مرگ او، اخبار مرگ مانی، مراسم تدفین و نیز مطالبی دربارهٔ سیسینوس، جانشین مانی و آفرینش و پایان جهان است.[۱۰۷]

کِفالایا

[ویرایش]

کِفالایا (فَرگردهایی از خِرَد مانی پیامبر/آموزگار) شامل اسناد باارزش مانوی مربوط به سده چهارم میلادی است. کتاب ظاهراً از زندگی‌نامه خود او اقتباس شده‌است.[۱۰۸]

مزامیر

[ویرایش]

مزامیر مانوی متعلق به سده چهارم میلادی هستند و همه بجز مزامیر توماس ویژگی مشترکی دارند و آن این است که با یک دعا پایان می‌یابند. هر زبور در ستایش عیسی، مانی، گزیدگان و مانویانی است که احتمالاً از شهدا بوده‌اند. بدین ترتیب نام مانی تقریباً در تمام مزامیر آمده‌است. بعضی از آن‌ها جزئیات شاعرانه‌ای دربارهٔ خصوصیات مانی به دست می‌دهند. زبور شمار CCXXVI دربارهٔ بردباری مانی و شرح حضور مانی در برابر شاه، مرگ مانی و مثله شدنش می‌پردازد. در همین زبور فهرست کتاب‌های مانی به شکل نمادین خاصی معرفی شده‌است. نوشته‌ها با اجزای سازنده دارویی قوی مقایسه شده‌اند. خود مانی پزشک بزرگ نامیده شده و کتاب‌هایش اجزای نوشدارو است که درمان‌بخش همه دردها و رنج‌ها است.[۱۰۹]

هنر و ادبیات مانوی

[ویرایش]
برگی از نوشته‌های مانوی بهخط سغدی به‌همراه تصویر نویسندگان، ویراستاران و نَبیگان‌گران (تذهیب‌کاران)

مانویان در ثبت و نوشتن آثار دینی خود بسیار فعال بودند. آغاز کتابت میان مانویان با خود شخص مانی آغاز شد. اوخط مانوی را بر اساس الفبایتدمری اقتباس کرد که خود آن نیز ازخط آرامی گرفته شده‌بود.[۱۱۰] مانی آثار خود را به دو زبان فارسی میانه و سریانی به رشته تحریر درآورد.مار امو که از شاگردان باسواد و دبیر او بود نوشتن آثار مانوی بهزبان پارتی را آغاز کرد.[۱۱۱]زبان سغدی نیز با خط سغدی و مانوی و اویغوری با خط خاص خود برای نوشتن آثار مانوی بکار رفتند. در مصر آثار مانوی بهزبان قبطی پدید آمد و در تمام مدت سیر دین مانویزبان فارسی میانه نیز که زبان کتاب دینی خود مانی هم بود به عنوان یکی از زبان‌های مورد استفاده مانویان در کتابت جایگاه ویژه‌ای داشت. عمدهٔ آثار آن‌ها به زبان‌هایسریانی،پارسی میانه،پهلوی اشکانی،ترکی اویغوری،سغدی،زبان‌های چینی وزبان قبطی نوشته شده‌است.[۱۱۲] در این میان سروده‌ها و اشعار وداستان کوتاه نمادین نیز درآسیای میانه به نگارش درآمده‌است.[۱۱۳] اکثر این آثار در آسیای میانه به‌دست آمده‌است و در کل مجموعه آثاری که از مانویان تا به امروز به جای مانده بیش از هفت هزار نوشته مختلف است.[۱۱۴] نخستین نمونه‌هایشعر سپید را به مانویان نسبت داده‌اند.[۱۱۵] از میان آثار مهم مانوی که در ویرانه‌های تورفان یا مصر کشف شدند می‌توان بهشاپورگان فارسی،زبور مانی قبطی،کفالایا ورازان سریانی اشاره نمود. همچنین آثار پراکنده بیشماری هم به زبان‌های پارتی، سغدی و اویغوری به‌دست آمده که بیشتر ترجمه متون سریانی و فارسی میانه هستند یا اینکه سرود می‌باشند.[۱۱۶]

موسیقی،نقاشی و خط خوش میان مانویان بسیار رایج و پسندیده بود. وجود اشعار هجایی در آثار مانوی ترفان نشان می‌دهد که متون مذهبی و عبادی مانوی به سرود و به صورت ترانه خوانده می‌شده‌است.[۱۱۷] حاشیه نگاری کتاب‌هایی که بر روی چرم نوشته می‌شد در میان مانویان امری رایج بوده و به همین جهت آنان به نگارگری نیز در ایران شهره بودند. از آثار مانوی بجز نوشته‌های مانی می‌توان به اسناد به‌دست آمده ازتورفان چین و کتاب خوستووانیفت و ترجمهٔ اویغوری آن و نیز برخی آثار قبطی به‌دست آمده در مصر اشاره کرد.[۱۱۸] هنر مانویان در نقاشی و نگارگری بر روی صفحات کتاب موجب شکل‌گیری هنرتذهیب در دوران اسلامی گردید. به نحوی که تذهیب قرآن را متأثر از علاقه مانویان به حاشیه‌نگاری کتاب‌های دینی خود دانسته‌اند که گاهی با طلا و نقره همراه بوده‌است.[۱۱۹] از آنجایی که مانی پیامبر خود اهل صنعت و هنر بوده و درادبیات ایران نیز به همین شهره گشته مانویان نیز به تبعیت پیامبر خود در این راستا بسیار فعال بودند.[۱۲۰] اینان هنرهای زیادی همچونموسیقی،نقاشی،تذهیب،خوش‌نویسی را گونه‌ای عبادت برشمرده و ضمن آن می‌کوشیدند تا نور محبوس در ماده را آزاد و عروج روشنایی به سرزمین اصلی خود را در خلال آفرینش گوناگون آثار هنری عرضه نمایند.[۱۲۱] افزون بر آثار تورفان،دَه ابریشم‌نگاره بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶ در موزه‌های ژاپن و آمریکا کشف شده که جلوه‌های نوین ازهنر مانوی[۱۲۲] با ویژگی‌های چینی را نشان می‌دهد.[۱۲۳]

دَه پرده ابریشمین و منقوش که در ژاپن و آمریکا بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶ میلادی بازشناسی شده‌است. شکری فومشی، محمد و سونیا میرزایی، ۱۳۹۷، عناصر دینی در کیهان‌نگاره نویافته چینی مانوی رویکردی تصویر متن‌شناسانه به طومارنگاره‌ای تعلیمی از مانویان چین در قرن ۱۳/۱۴ میلادی، پژوهش‌های ادیانی سال ششم، شماره ۱۱، ص. ۱۰۸

نمونه‌ای از اشعار مانویان

[ویرایش]

خسته مشو ای خِرَد؛
تن درمده‌ای عشق.
بیا گِرد آییم؛
و او را دریابیم؛
که پنهان از دیده‌هاست؛
که خموش است و سخن می‌گوید.
دو گوهر کز آغاز بوده‌اند؛
آنِ مَغاک؛
و او کز بلندا،
درخشنده است.
تاریکی فراز رفته؛
روشنی اما هبوط کرده‌است.
خسته مشو ای خِرَد؛
تن درمده‌ای عشق.
مرگ چشندهٔ زندگی‌ست؛
زندگی چشندهٔ مرگ.
آوردگاهِ وحشت گسترده‌است.
خسته مشو ای خِرَد؛
تن درمده‌ای عشق.
چه بِشکوه این عشق؛
چه بِشکوه این خِرَد.
عشق آواره شد؛
خِرَد در جستجویش.

مانویان

[ویرایش]

فهرست نام‌های مانویان سرشناس

[ویرایش]

یاران و شاگردان (حواریون) مانی

[ویرایش]

۱- فاتِق/پاتیک/پاتیکیوس (پدر مانی) ۲- آمو/آموس (حواری مانی در خاورزمین) ۳- اَدّا/اَدای/آدیمانتوس/بوداس (حواری مانی در باخترزمین؛ نویسندهٔمباحثات وبوشِل/مودیون) ۴- سیس/سیسین/سیسینیوس (نخستین جانشین مانی) ۵- اینای/اینایوس (دومین جانشین مانی) ۶- توم/توماس (از سرایندگان زبور مانوی) ۷- هِرماس ۸- ابی‌زکیه/زاکو/زاکوا/زاکواس/آکواس ۹- ابرای/ابَربی/بهرایا/بارایئِس/بارایاس ۱۰- خابارات/گاوریاوی/گَبریاب/گَبریابوس ۱۱- فافی/پاپی/پاپوس ۱۲- آگاپیوس ۱۳- اوزی/اوزای/اوزِئوس ۱۴- سَلام/سَلمای/سَلمایوس ۱۵- کوشتای/کوستایوس دبیر ۱۶- آبیه‌سوس ۱۷- هِراکلیدِس (از سرایندگان زبور مانوی) ۱۸- اورادیس/آرادِس ۱۹- شمعون ۲۰- توربو ۲۱- خداوندگار کوروش/سیروس (از سرایندگان زبور مانوی) ۲۲- ابزاخیای پارسی ۲۳- نوح زادَگ/بار نوح مترجم ۲۴- هاردار (حواری زرتشتی مانی).

بزرگان و بلندپایگان مانوی

[ویرایش]

شاد اورمَزد (پیشوای دیناورانِ خراسان و کردستان)، مِهر اورمَزد، خورشید وَهمن/وَهمن خورشید، نازک ایزد، یزدانبَخت، مِقلاص، مِهر، برزمِهر، ابوهلال دیجوری/دیحوری، ابوسعید رحا، ابوعلی رحا، ابویحیا الرییس، ابوالحسن دمشقی، نصر بن هرمزد سمرقندی، جعد بن درهم، فاستوس (اسپَسَگ/اسقف مانوی در شمال آفریقا؛ نویسندهٔکاپیتولا)، فورتوناتوس، سکوندینوس (شنوندهٔ رومی که در پاسخ به آگوستین نوشته‌هایی دارد)، فِلیکس، اسقف سلیمان، تیموثی/تیموتی، مِنوش/مَینَق (از زنان گزیده)، ژولیای انطاکیه‌ای (از زنان گزیده)، البادور گشتانسو.

سایر پیروان مانی و برخی شهدای مانوی

[ویرایش]

مریم (مادر مانی، که به نام‌ها و لقب‌های دیگری همچون «نوشیت/یوسیت، تَقْشیت/تَقَشیت، میس/رامیس، اوتاخیم/اوتاشیم، کاروتسا/کاروسا» نیز شناخته می‌شود)، زِنوبیا/تَدهی (ملکهٔ تدمر یا پالمیرا)، نَفشا (خواهر زِنوبیا)، بوگو خان/مویو خان/آلپ قتلغ/خاقان تنگ-لی (شاه ترکان اویغور یا تغزغز)، هرمزد اردشیر/هرمزد یکم (بزرگ‌ترین پسر شاپور نخست و سومین پادشاه ساسانی)، توران‌شاه، مِهرشاه (برادر شاپور نخست)، شاه پیروز (برادر شاپور نخست)، شاه بات/بادیا، شاه تیرمِهر، اَردَوان ویسپوهر (شاهزادهٔ اشکانی)، راشتین/راشین، رامین/رمین/رمی، اردشیر، اهواز، اردد/خرداد، سهراب، مهرنیوشا، یحیای مانوی، یوحنای مانوی، سعیوس، افعند، زابد، سلنی/سلنا، بحرانا، حدانا، حطا، اخا/اجا، افقوریا/انقوریا، عبدبال/عبدیاییل، عبد یِسوع، ابی یسام مهندس، ابای تلمیذ، شاثل/شیث شَمّاس، تِئونا، مریم (همسر تِئونا)، کلئوپاترا، جِمنوت، ویجیل، پلوسیان، پاشال، پشایی، آبه‌پشایی، آبه‌پنایی، آبه‌پولیدوکسوس، آبه‌سیرا، یوستاثیوس/یوستافیوس، کُنستانتیوس، اوستفیوس، ائوکاریستوس، فوتینوس، ویکتورینوس، سیمپلیکیانوس پدرِ آنتونیوس، آفثونیوس اسکندرانی، میخاییل سرولاریوس (اسقف اعظم قسطنطنیه)، مَرقُس مِمفیسی، آگاپِه (از زنان گزیده شاگرد مَرقُس مِمفیسی)، بارسیمِس نِسطوری، ویکتورینای اسپانیایی، پائولوس پسر کالینیسی، فیلون، آپکت، پائول/پُل اهل هیپو، خواهرِ پائول/پُل، آدو اهل آدیابِنه، کاندیدا اهلتیپاسا، باسا اهل لیدیا (از زنان گزیده)، ماریا، لامپادیا (از زنان شنونده)، کایساریا، لوسیلا (دختر کایساریا)، مو-سزو-هسین (احتمالاً «سیسینیوس» حواری مانی)، نا-لوئو-ین، تسو-هی-توئو، تین-تا، تائو-مینگ، مو-یه، مانگ-نی، وی-مائو (احتمالاً «آمو» حواری مانی)، آ-تو (احتمالاً «اَدّا» حواری مانی).

دوست‌داران و پشتیبانان مانویت (زنادقه)

[ویرایش]

شاپور نخست ساسانی، بهرام دوم ساسانی، نرسی/نرسه (هفتمین پادشاه ساسانی و برادر شاپور یکم)، زردشت خورَّگان فسایی/بوندوس، مزدک بامدادان/شروین اندرزگر،ولید بن یزید (یازدهمین خلیفهٔ اموی)،مروان بن محمد (آخرین خلیفهٔ اموی)، خالد بن عبدالله قسری (حاکم اموی بصره و کوفه)، آمارو/عمرو بن عدی (فرمانروای حیره)، تِس (شاه تخارستان/بلخ/باختر)، وو (امپراتریسسلسلهٔ تانگ در چین)،زکریای رازی، سلم خاسر، حَماد عجرد، زینب مغیره،ابوالعلاء معری، ابو عیسی وراق، ابونواس، ابوتمار مطبب، ابوالعباس ناشی، ابوشاکر دیصانی، ابن اخی ابی‌شاکر، فضل برمکی، حسن برمکی، یزدان پورِ باذان،ابن مقفع/روزبه پورِ دادویه،ابن راوندی، ابن طالوت، ابن سیابه،ابن ابی‌العوجا، ابن ابی‌الغیث،ابن زیاد هلالی، ابن الاعمی الحریزی،بشار بن برد، صالح بن عبدالقدوس،محمد بن احمد جیهانی،محمد بن عبیدالله (کاتب مهدی خلیفهٔ عباسی)،محمد زَیّات (وزیر متوکل و واثق خلفای عباسی)، اسحاق بن خلف، علی بن خلیل، علی بن ثابت، پریسیلیانوس/پریسیلیان (بنیان‌گذار جنبش پریسیلیانی)، هِلپیدیوس (از پیشوایان پریسیلیان‌ها)، اسقف اینستانتیوس (از پیشوایان پریسیلیان‌ها)، اسقف سالویانوس (از پیشوایان پریسیلیان‌ها)، پائولوس ارمنی/پدر گِنِسیوس (بنیان‌گذار جنبش پائولیسیانی)، یوهان/ژان کریسوشِر (از پیشوایان پائولیسیان‌ها)، کشیش بوگومیل (بنیان‌گذار جنبش بوگومیلی/محبان خدا)، واسیلی (از پیشوایان بوگومیل‌ها)، جووانی/ژان دِ لوجیو (از پیشوایان کاتارها/پاکان)، پاپا نیکینتا (از پیشوایان کاتارها)، بِرتران دان مارتی (از پیشوایان کاتارها)، پی‌یه‌ر والدِس/پیتر والدو (بنیان‌گذار جنبش والدِنی)، قدیس مارتین (اهل تور)، یوکروشیا، پروکیولا (دختر یوکروشیا)، لو-شینانگ (ژنرال چینی)، فانگ-لا (مبارز چینی).

نومانویان و گنوسیان شِبه-مانوی معاصر

[ویرایش]

رودولف ژوزف لارِنتس اِشتاینر (مؤسس مکتب آنتروپوزوفی)، دِئودا روشه (از احیاگران کاتاریسم در فرانسه)، استفان اِی هِولِر (اسقف «اِکلیزیا ناستیکا» یا کلیسای گنوسی در آمریکا)، اَبا یِسای نَصرای/دیوید کلارک (مؤسس جماعت «اِسِنی‌های ناصوری» در آمریکا).

گفتاوردهایی از نوشته‌های بلندپایگان مانوی

[ویرایش]

۱- «خورشید برای نابینایان طلوع نمی‌کند؛ ناشنوایان ندا را نمی‌شنوند؛ و ضیافت‌های قدسی برای مردگان برپا نمی‌شود».[۱۲۴]
۲- «این نَسک‌های سِپَند (کتاب‌های مقدس) که نام‌های وَرجاوَندشان، ستایش مهربانی مانی برانگیزند؛ این نشانه‌های خداوند که سال‌به‌سال و ماه‌به‌ماه بر شکوه‌مانِستان‌هایش (نیایش‌گاه‌هایش) بیفزایند… [به روز رستاخیز، آن‌گاه که نبرد بزرگ نیکی و بدی برخیزد] به دستان دین‌داران و دادگران خواهند رسید: اِوَنگِلیون زیندَگ (انجیلِ زنده/جاوید/بزرگ)، نیانِ زندگان (گنجِ زندگانی؛ کَنزالاحیاء/کَنزالحیات؛ سمیتیها)، کارنامه (بُنگاهیگ؛ فرَقماطیا/پراگماتیا؛ رسالهٔ عملیه)، رازان (سِفرالاسرار/سِفرالاسفار؛ رسالات)، کَوان (غولان؛ سِفرالجبابره)، دیبَهان/دیبان (نامه‌ها؛ مکاتیب)، آفْریوَنان (گاهان؛ سرودها؛ مزامیر) و یَشت‌ها (نیایش‌ها؛ مناجات‌ها)، نگارنامه (اَرژَنگ/اَرتَنگ/آردَهَنگ؛ سرودِ راستی/ندایِ عدالت) و آردَهَنگ ویفراس (تفسیر ارژنگ)، دوبُن‌نامَگ (رسالةالاصلین؛ مکاشفاتِ نور و ظلمت)، شاهپورَگان/شاپورَگان (رازهای مبدأ و معاد)، و داستان‌های پندآموز (حکایات تمثیلی)... هیچ‌کدام در آن زمان ناپیدا نخواهند ماند…تا به کی نادیده‌شان گیرند؟ تا به کی [بر کومه‌های آتش] بسوزانند؟... هزاران بار [گناه‌کاران] از دیده‌ها پنهان‌شان کنند؛ هزاران بار [پرهیزگاران] آن‌ها را ازنو نویسند؛ تا سرانجام به دست نیکویان رسند؛ و در فرَشگَرد (پایان جهان)، دادگران گیتی آن‌ها را [از دلِ ویرانه‌ها] بازجویند. اینان [نَسک‌ها را بر چشمان و سینه‌های خود نهند و] بر نوشته‌هایش بوسه زنند و گویند: «ای خِرَدِ بزرگی، ای زِره سترگ فرشتهٔ روشنی (رسولِ نور)، کجا از دیده‌ها پنهان شدید؟ از کجا می‌آیید؟ از کجا پیدا شدید؟»و من، شادمانم که پس از روزگاران دراز، این گنجینهٔ آسمانی (صحفِ مانی) به دست نژاد بی‌مرگان سپرده خواهد شد. براستی که گمراهان، خداوندگارِ این نَسک‌ها را نشناسند. ای شما نیکویان و ای دادگران که نوشته‌ها را می‌یابید، بگویید که چگونه این واژه‌های پرهیزگاری را برخواهید خواند؟ نام‌های ایزدان… نام خداوندگار گنجینه را… و نام همهٔ بلندپایگان را که جان خود [برای دین خدا دادند]... و نام رونویسان (کاتبان و خوشنویسان) و همچنین ویراستاران (نگارگران و نَبیگان‌گران)... و نام همهٔ برگزیدگان که روز و شب [درختِ زندگی] را ستایش می‌کردند… [با چه زبانی یارای گفتنید؟]... من در برابر بزرگی‌شان سر خَم کنم… بر آن‌ها اشک ریزم… زیرا می‌دانم که [پیکرهای درخشان‌شان] کجای زمین آرمیده‌اند.آری، مانِستان‌های «کیشِ روشنی» کوبیده شدند و بی‌گناهان ستم دیدند… جایی‌که اهرمن می‌ایستد، یاری‌گری نیست از دستِ [راهبران] آیین‌های گمراه (فرقه‌های خاطی) و آزارِ خانواده‌هایشان… تا که نشان دادگری فرارسد، به سرزمینی که در آن دُروَندان (مُغانِ دروغین) هستند؛ جایی‌که بر جهان [تاریکی] فرمان می‌رانند… [آن‌گاه مَر ایشان را گریزگاهی نیست]».[۱۲۵]

عرفان مانوی و تأثیر آن بر تصوف

[ویرایش]
تصویری از یک معبد مانوی بجای‌مانده در غرب چین. مانویان معابد خود رامانستان می‌نامیدند

مذهب مانوی مذهبی مبتنی برعرفان و تهذیب نفس است.[۱۲۶] خود مانی که درمیانرودان در میان فرقه‌هایمندایی وگنوسی پرورش یافته بود به مذهب مغتسله باور داشت و غسل کردن و پاکی تن را برای عبادت اصل اول می‌دانست اما ناگهان این مذهب را ترک گفت و با بیان اینکه به پاکیزگی روان بیش از پاکیزگی تن نیاز است اصطلاح آب زنده را مطرح کرد که آبی مینوی و الهی بود و روح و روان را پاک می‌نمود.[۱۲۷] در نظر مانویان تطهیر تنها از راه معرفت و پاکدامنی و محبت امکانپذیر می‌شد. از دیگر نشان‌های عرفانی اصطلاح «زنده» است که بیش از ادیان دیگر در مانوی‌گری کاربرد دارد. عارف و شناسا شدن مبین زنده بودن روح و نور دربند آدمی است و از این رو برای رهایی از ظلمت به دانش و معرفت نیاز مبرم وجود دارد. انسان ترکیبی از جسم و روح است وروح انسان، در بند و اسارت جسم قرار دارد و با تقویت نور و بیدار نگهداشتن آن در زمان مرگ گوهر پاکیزه را می‌توان به عالم علوی و سرزمین روشنایی رساند.[۱۲۸] عرفان مانوی دنیا را دیر مکافات و سرای بدی می‌پندارد و هرچه زودتر رخت بستن از جهان را آرزومند است. عرفان مانوی تاثیرهای عمیقی بر عرفان اسلامی گذاشت.[۱۲۹] پرهیز از گوشت و لذات گمراه‌کننده جسمانی، بی‌علاقه بودن به کار و آبادسازی جهان، بی‌ارزشی جهان مادی، اسارت روح در جسم و جهان، پیوستن روح به عالم علوی از راه تهذیب نفس از تاثیرهای ویژه آیین مانی برعرفان اسلامی وتصوف دانسته شده‌اند. بسیاری از اعمال صوفیانه ریشه در آئین مانوی دارد.[۱۳۰] دلیل این ارتباط از دوران باستان به قرون اخیر از این است که در زمان گسترش عرفان اسلامی شمار زیادی از دانشمندان و کاتبان ایرانی یا حتی مانوی‌تبار بودند مانند روزبه پسر دادویه (ابن مقفع) و بسیاری از عرفای خراسان و فرارودان در محیطی رشد یافته بودند که به‌شدت تحت تأثیر مذهب مانوی بود.[۱۳۱] وجودگنوسیان در بابل و مانویانخوزستان و نیز قبطی‌ها و مصریان مسلمان شده که به نوعی همگی درگیر آرای مانویان در سرزمین‌های خود بودند عامل اصلی نفوذ صریح باورها و آداب مانوی به درون عرفان اسلامی شد.[۱۳۲] برخی از عرفای مسلمان به اتهام زندقه و مانویت تکفیر و کشته شدند مانندشهاب‌الدین یحیی سهروردی وحسین منصور حلاج. آثارروزبه پسر دادویه (ابن مقفع) نیز در این‌گذار بی سهم نبوده‌است.[۱۳۳] از مهم‌ترین تاثیرهای مانویت بر عرفان اسلامی می‌توان به مفاهیمی اشاره کرد که خاص مانوی‌گری بوده و در دین عربی اسلام در صحرای حجاز، ارزش شمرده نمی‌شدند اما عارفان وصوفیان اسلامی به ویژه عجم آن‌ها را به دامنه اعمال خود وارد نمودند مانند گرسنگی دادن به خود و روزه‌ها و نمازهای طولانی، پرهیز از کار و شغل و پیشه و مذموم دانستن کار دنیا که در سنت اسلامی پسندیده نیست.[۱۳۴] و نیز تجرد و دوری از ازدواج میان عرفای اسلامی درصورتی است که در دین مانوی ازدواج مذموم بوده و دین اسلام برعکس به کلی انسان‌ها را بهازدواج ترغیب می‌کند.[۱۳۵]

بنابر نظرسعید نفیسی:

اساس تعلیمات مانی برانداختن امتیازات طبقاتی و نژادی بوده و به همین جهت برتری را در ترقی فکر و ارتقاء معنوی قرارداده و این همان کاری است که پس از آن صوفیّهٔ ایران کرده‌اند. بدین معنی که همهٔ افراد با هم برابراند مگر آنکه از راه عبادت درجهٔ بالاتری به‌دست آورند. بدین گونه هر کس را شایستهٔ فیض می‌دانسته‌اند و راه درک فیض تربیت بوده‌است.[۱۳۶] گاهی پیروی تصوف از آیین مانی بسیار آشکارست… مانویان بفکر نورانی و حس نورانی و هوش نورانی و دربرابر آن بفکر ظلمانی و حس ظلمانی و هوش ظلمانی معتقد بوده‌اند. متصوفهٔ ایران نیز به نور ابیض و نور اسود معتقد بوده‌اند و شیطان را نور اسود می‌دانسته‌اند.[۱۳۷] محرک عمدهٔ ظهور آیین مانی امتیازات طبقاتی و برتری‌ای نژادی در دورهٔ ساسانیان بوده‌است و دین مانی پرخاشیست از سوی مردم ناکام و تحقیر شده در برابر کسانی که خود را نجیب‌تر و شریف‌تر می‌دانستند. به همین جهت در شریعت مانوی برتری تنها بسته به عبادت و ریاضت و ارتقاء در درجات روحانی و اخلاقیست و هرکسی از درجهٔ پست‌تر در نتیجهٔ این شایستگی به درجهٔ بالاتر و والاتر برود… در همهٔ فرق تصوف ایران درجاتی بوده‌است که تازه‌وارد می‌بایست از درجهٔ پست‌تر تدریجاً به درجات بالاتر برود تا آنکه شایستهٔ ارشاد بشود… درجات در فرق مختلف [تصوف ایران] تفاوت داشته و در بیشتر از فرق‌ها هفت درجه بوده‌است. در برخی تنها چهار درجه بوده و پیداست تقلید از درجات چهارگانهٔ مانویان یعنی استاد و شاگرد و برگزیده و شنونده بوده‌است.[۱۳۸]

تاریخچه پژوهش و شناخت دین مانوی

[ویرایش]
نگاره‌ای ازآگوستین قدیس مسیحی که مدت نه سال مانوی بود و در آثار بعدی خود حملات تندی به مانویان انجام می‌داد.
خرابه‌های اطراف شهرتورفان چین که بسیاری از آثار مانوی از میان آن به‌دست آمدند. کشف این آثار کمک شایانی به درک ماهیت اصلی دین مانوی نمود.

تا پیش ازسده بیستم بیشتر اطلاعات و آگاهی ما از مانویت مبتنی بر گزارش‌های مورخان و نویسندگان متقدماسلامی،مسیحی وزرتشتی بود که از آنجا که دین مانوی گونه‌ای از بدعت والحاد تلقی می‌شد مطالب عمدتاً جانبدارانه و در مذمت مانوی‌گری ترتیب داده‌شده‌بودند.[۱۳۹] در اوایل قرن پیشین شماری از آثار مانویان از میان شن‌های انبوه واحهتورفانچین بیرون کشیده‌شد و به همراه آثار دیگری که درآسیای میانه به‌دست آمد تصویر جدیدی از دین مانوی که البته با گزارش‌های قبلی چندان هم بیگانه نبود به‌دست پژوهشگران افتاد. این آثار که به خطوطسغدی،پهلوی،اویغوری،مانوی وسریانی نوشته شده‌بودند، بسیاری از حقایق دینی مانویان را روشن کرد و به همین اندازه از اهمیت چند اثر سرود وارقبطی در ستایشمانی وزروان|پدربزرگی درمصر به خط و زبان قبطی نیز به‌دست آمد که نشان می‌دهد دین مانوی از چه نظام یکپارچه و گسترده‌ای میان هواداران خود برخوردار بوده‌است. عمده آثار قبطی به‌دست آمده به کتابزبور مانی مربوط می‌شود.[۱۴۰]

مهم‌ترین آثار سنتی مطالعه مانوی‌گری را می‌توان کتاب اعترافاتسنت آگوستین دانست.[۱۴۱] این قدیس رومی اگرچه خود بمدت نه سال مانوی بوده اما به‌دنبال توبه باز به مسیحیت می‌گرود و در کتابش اگرچه مملو از حمله به مانویان است اما اطلاعات جالبی از دین مانوی به‌دست می‌دهد.[۱۴۲] دیگر نویسندگان مسیحی نیز همین رویهسنت آگوستین را در قبال مانویان در پی گرفتند که با اعلام الحاد و تکفیر مانویان از سویکلیسای کاتولیک و مبارزه با آنان این رسالات و کتاب‌ها در مذمت ایشان نوشته شد.[۱۴۳] همچنینپولس ایرانی در رسالات خود به‌شدت به مانویان می‌تاخت. دیگر دانشمند مسیحی اسکندر اسیوطی در مصر مقالات تندی ضد مانویان منتشر می‌نمود که بسیاری از آثار این‌ها دست‌مایه شناخت و بررسی ماهیت آئین مانوی تا پیش ازقرن بیستم محسوب می‌شدند.[۱۴۴]

در دورهساسانیان نیز به‌دنبال اعدام مانی درخوزستان به تحریککرتیر مانویان به شرق بلاد ساسانی گریختند.[۱۴۵] اگرچه عده‌ای درخوزستان وآذربایجان همچنان سنت‌های خود را حفظ می‌کردند آثار خود را نیز به شرق بردند. در دوره ساسانی و حتی پس از آن زرتشتیان در مذمت و نکوهش مانویان آثاری خلق کردند و در بسیاری از آثار خود از مانی و عقاید مانویان نیز سخن راندند. یکی از بهترین این مراجع زرتشتی مردان فرخ اوهرمزداتان موبدقرن هشتم میلادی است که در کتابشکند گمانیک وزار در یک فصل به توضیح عقاید مانویان پرداخته و یک یک آنان را به‌دنبال آن رد کرده‌است.[۱۴۶] همچنین در کتاب پهلویدینکرد است که نویسنده زرتشتی آن بنامآذرفرنبغ فرخزادان در آن گزارش‌هایی از عقاید مانویان آنگونه که خود می‌دیده ارائه کرده‌است.[۱۴۷]

در دوران اسلامی مانویان با عنوان زندیق شناخته می‌شدند[۱۴۸] و کشتن آن‌ها نیز در دورهخلافت عباسیان سفارش شده‌بود.[۱۴۹] چند مورد از بزرگ‌ترین کشته شدگان مانوی آغاز اسلام را می‌توان نام برد که شاملابن مقفع،ابن ابی العوجا،صالح بن عبدالقدوس،محمد بن سعید بن حسان،حسین منصور حلاج وافشین است که همگی به اتهام زندقه و مانوی‌گری کشته شدند.[۱۵۰] در این دوره با وجود نابود شدن جوامع مانوی در بسیاری مناطق نویسندگان مسلمان بیش از پیشینیان به بررسی و بیان آراء مانویان پرداختند و کتاب‌های بسیاری دربارهٔ آن‌ها نوشته شد که تقریباً همگی در مذمت مانویه بود.[۱۵۱] از بزرگ‌ترین نویسندگانی که به دین مانوی پرداختند می‌توان به مسعودی، ابن ندیم،ابوریحان بیرونی، شهرستانی را می‌توان نام برد کهبیرونی وابن ندیم نویسنده کتابالفهرست مطالب مفیدتری در اختیار پژوهشگران قرار دادند و از تعصب کمتری نیز برخوردار بوده‌اند.[۱۵۲]

تا سال ۱۹۰۴ میلادی تنها منابع شناخت دین مانوی همین آثار متعددی بودند که از سوی مخالفان مانویت تألیف شده بودند. در این سال گروهی ازباستان شناسان برای یافتن حقیقت ویرانه‌های باستانیتورفان راهیچین شدند. به‌دنبال کاوش‌های علمی این افراد از دورن مغاره‌ای که ورودی آن برای مدت ده قرن بسته شده بود آثار قدیمی مانوی بر روی برگ‌ها و کاغذها و صفحات چرمی بیرون کشیده شد.[۱۵۳] این یافته‌ها که در ابتدا مشخص نبود به چه زبان و خطی نوشته شده و به چه دوره‌ای تعلق دارد به موزه‌ها و موسسات تحقیقاتی در لندن و برلین آلمان وسنت پترزبورگ روسیه منتقل شد.[۱۵۴] دانشمندان بزرگ زبان‌شناس مانند مولر در آلمان و زالمان در روسیه کار بر روی آن‌ها را آغاز کردند. مولر بدون اینکه بداند اوراق پیش رویش به زبان پارتی نوشته شده‌اند موفق شد آن‌ها را ترجمه و تکمیل نماید. در همین تحقیقات زبان از یاد رفتهسغدی مجدد زنده شد و زمینه و امکان شناخت این زبان از دست رفته پدید آمد. حدود سی سال بعدوالتر هنینگ ایران‌شناس نامی آثار ترجمه شده را درآلمان منتشر کرد.مری بویس نیز آثار نوشته شده بهزبان‌های ایرانی را به همراه کلید آن به چاپ رساند. در همان دورهکارل اشمیت به کشف بزرگ دیگری نائل شد و دست‌نوشته‌های قبطی مانوی را در مصر کشف و ترجمه نمود.[۱۵۵] مجموعه فراوان آثار ترجمه شده واقعیت و ماهیت اصلی آئین و باورهای مانوی را تاحد زیادی روشن ساخت.[۱۵۶]

از بزرگ‌ترین مانوی‌شناسان جهان می‌توان بهمری بویس،والتر هنینگ،ورنر زوندرمان و دِزمُند دورکین‌مَیسْتِراِرنْست اشاره نمود.

فریده رازی کتابشناس، کتابی تحقیقی در مورد کتاب‌شناسی مانی[۱۵۷] تالیف کرده‌است.

یادداشت‌ها

[ویرایش]
  1. Smitīhā
  2. هذیان خالص و پریشان‌گویی محض
  3. wuzurgān āfrīwan
  4. qašūddagān āfrīwan
  5. qādūš
  6. ārdahang
  7. ārdahang wifrās

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰۱٫۱Grenet, Frantz (2022).Splendeurs des oasis d'Ouzbékistan. Paris: Louvre Editions. p. 93.ISBN 978-8412527858.
  2. "Believers, Proselytizers, & Translators The Sogdians".sogdians.si.edu.
  3. GULÁCSI, ZSUZSANNA (2010)."The Prophet's Seal: A Contextualized Look at the Crystal Sealstone of Mani (216–276 C.E.) in the Bibliothèque nationale de France"(PDF).Bulletin of the Asia Institute.24: 164.ISSN 0890-4464.JSTOR 43896125.
  4. Yari, E.; Ghassemi, H. (2016-01-01)."Free and Forced Vibrations of a Shaft and Propeller Using the Couple of Finite Volume Method, Boundary Element Method and Finite Element Method".Journal of Computational Methods In Engineering.34 (2): 13–36.doi:10.18869/acadpub.jcme.34.2.13.ISSN 2228-7698.{{cite journal}}:line feed character in|title= at position 119 (help)
  5. "Manichaeism".Encyclopedia of Global Religion. 2455 Teller Road, Thousand Oaks California 91320 United States: SAGE Publications, Inc. 2012.ISBN 978-0-7619-2729-7.{{cite journal}}: نگهداری CS1: موقعیت (link)
  6. راه توده ـ قیام‌های مردمی در ایران و نقش آفرینی مذهب در آن‌ها
  7. دانشنامهٔ کاتولیک
  8. Manicheanismبایگانی‌شده در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۰ توسطWayback Machine انگلیسی. بازدید در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  9. Judelson, Catherine. (۱۹۸۹A dictionary for believers and nonbelievers، Moscow: Progress Publishers، ص. ۳۳۰،شابک ۵۰۱۰۰۰۴۵۵۰
  10. دانشنامه کاتولیکManichaeismبایگانی‌شده در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲ توسطWayback Machine. انگلیسی. بازدید در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  11. پورتال علوم انسانیمیراث ایران باستان در روشنایی نامه ناصر خسرو[پیوند مرده] فارسی. بازدید در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  12. آیدین آغداشلو. به نقل از خبرآنلاینتنها قومی که پیامبر نقاش داشتند[پیوند مرده]. فارسی. بازدید در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  13. «جلال افشار: مانی چنین بود».دوهفته‌نامه الکترونیک شرقیان. بایگانی‌شده ازاصلی در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۰. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  14. «معرفی مفاخر ایران - مانی و مزدک». دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.[پیوند مرده]
  15. «مانی «پیامبر» ۲۱۵ تا ۲۷۶ میلادی». بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۷ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  16. دین‌های ایران باستان، دکتر مهری باقری،نشر قطره صفحهٔ ۹۶
  17. "ALCHASAI".دانشنامه ایرانیکا(به انگلیسی). Retrieved26 August 2011.
  18. ایران باستان. صفحهٔ ۲۹
  19. "Manichaeism"(به انگلیسی). Retrieved26 August 2011.
  20. در شناخت آیین مانی. ص۱۳۶
  21. م. موله. ایران باستان. ص۲۹
  22. "Manichaeism in Mesopotamia and the Roman East"(به انگلیسی). Archived fromthe original on 25 August 2012. Retrieved26 August 2011.
  23. "Manichaeism and true Christianity"(به انگلیسی). Retrieved26 August 2011.
  24. "Manichaeism".Christian Mystery Schools, Cults, Heresies(به انگلیسی). Retrieved26 August 2011.
  25. تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۸۱
  26. پایگاه اینترنتی باشگاه[۱]بایگانی‌شده در ۶ سپتامبر ۲۰۱۴ توسطWayback Machine. فارسی. بازدید در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  27. "Manichaeism".I.J.S Taraporewalla:Iran chamber society(به انگلیسی). Retrieved26 August 2011.
  28. "3rd Century Timeline: 201 to 300"(به انگلیسی). Retrieved26 August 2011.
  29. "Manichaeism"(به انگلیسی). Retrieved26 August 2011.
  30. A. Adam, Das Fortwirken des Manichäismus bei Augustin. In: ZKG (69) 1958, S. 1–25
  31. «آئین مانوی؛ دین مانی پیامبر در ایران باستان».۱۹ شهریور ۱۴۰۱. دریافت‌شده در۲۱ آبان ۱۴۰۱.
  32. «فلسفه مانوی».مردمسالاری. بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  33. «معبد مانوی».سایت اخبار زرتشتیان. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.[پیوند مرده]
  34. باشگاه اندیشهترک‌ها در عرصه تاریخبایگانی‌شده در ۶ سپتامبر ۲۰۱۴ توسطWayback Machine. فارسی. بازدید در ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱
  35. تقی‌زاده ص ۱۸
  36. آئین بوگومبل: بازماندهٔ کیش مانی در بالکان دیان بوکدانویچدانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران سال چهاردهم آذر 1345 شماره 2 (پیاپی 54)
  37. ابن ندیم، همان، ص 582-602
  38. حیات سیاسی مانویان در سده‌های نخستین اسلامیحسین مفتخری راحله ضائفیتاریخ پژوهان 1386 شماره 11
  39. (تقی‌زاده ص۲۰)
  40. سرچشمه تصوف در ایران، سعید نفیسی، چاپ فروغی،1343، صص 90-93
  41. در شناخت آیین مانی. صفحهٔ ۴۹
  42. «متون دینی آیین مانی».پایگاه طهوردانش. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  43. ۴۳٫۰۴۳٫۱تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۷۹
  44. «دربارهٔ کتاب اسطوره آفرینش در آیین مانی».ابوالقاسم اسماعیل‌پور. بایگانی‌شده ازاصلی در ۴ سپتامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  45. «اسطورهٔ پایان جهان، اسطورهٔ زروان».ابوالقاسم اسماعیل‌پور. بایگانی‌شده ازاصلی در ۴ سپتامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  46. ۴۶٫۰۴۶٫۱«فلسفه مانوی».مردمسالاری. بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  47. ایران از آغاز تا اسلام. صفحهٔ ۳۵۶
  48. اسطوره آفرینش در آیین مانی. ص. ۲۹۶
  49. «امشاسپندان».پژوهشکده باقرالعلوم. بایگانی‌شده ازاصلی در ۶ ژوئیه ۲۰۱۱. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  50. مهری باقری. دین‌های ایران باستان. نشر قطره. چاپ دوم. ۱۳۸۶. ص۹۸
  51. ۵۱٫۰۵۱٫۱«اسطورهٔ آفرینش در دین مانی».آذرگشنسب. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  52. زبور مانوی. ص۱۶
  53. اسطوره آفرینش در آیین مانی. صفحهٔ ۱۱۱
  54. اسطوره آفرینش در آیین مانی. صفحهٔ ۶۴
  55. اسطورهٔ آفرینش در آِیین مانی. ص ۶۲ تا ۶۵
  56. زبور مانوی. صفحهٔ ۹۷
  57. در شناخت آئین مانی. صفحهٔ ۱۶۵
  58. اسطوره آفرینش در آئین مانی. صفحهٔ ۱۲۰
  59. "Unit of Study: RLST2612 - Dualism: Zoroaster, Gnosis & Manichaeism".دانشگاه سیدنی(به انگلیسی). Retrieved28 October 2011.
  60. "Manichaean Writings".Gnosis scociety library(به انگلیسی). Retrieved28 October 2011.
  61. «ثنویت گرایی ذهنی در ایران».پورتال علوم انسانی. دریافت‌شده در۲۸ اکتبر ۲۰۱۱.[پیوند مرده]
  62. "Manichaeism"(به انگلیسی). Retrieved28 October 2011.
  63. دین‌های ایران باستان. ص۱۱۰
  64. سرودی در ستایش عید بِما؛ برگرفته از کتابزبور مانوی، مزمور شمارهٔ ۲۲۴.
  65. «نگاهی به عقاید و متون دینی آیین مانی».دانشنامه طهور. بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۰ آوریل ۲۰۱۴. دریافت‌شده در۸ سپتامبر ۲۰۱۲.
  66. «روزه در ادیان». بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۰ آوریل ۲۰۱۴. دریافت‌شده در۸ سپتامبر ۲۰۱۲.
  67. "Bema: Manichaean Festival".دانشنامه بریتانیکا(به انگلیسی). Retrieved8 September 2012.
  68. «احکام مذهبی و اصول اخلاقی، اجتماعی دین مانی».طهوردانش. دریافت‌شده در۸ سپتامبر ۲۰۱۲.
  69. فرمانهای مانی نوشته نیکلاس سیمز ویلیامز ترجمه فیروزه قندهای فصلنامه فرهنگ زبان‌شناسی شماره مسلسل ۱۷
  70. فرمانهای مانی نوشته نیکلاس سیمز ویلیامز ترجمه فیروزه قندهای فصلنامه فرهنگ زبان‌شناسی شماره مسلسل ۱۷
  71. دین‌های ایران باستان. ص. ۱۰۲
  72. G. Haloun and W. B. Henning, “The Compendium of the Doctrines and Styles of the Teaching of Mani, the Buddha of Light,” Asia Major, 1952, p. 184-212, p. 195
  73. دین‌های ایران باستان، دکتر مهری باقری، نشر قطره، صفحهٔ ۱۰۳
  74. کتابخانه طهورنگاهی به عقاید و متون دینی آیین مانیبایگانی‌شده در ۱۰ آوریل ۲۰۱۴ توسطWayback Machine. فارسی. بازدید در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  75. «آیین مانی: برگزیدگان و توده مؤمنین». بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۱. دریافت‌شده در۲۷ ژوئن ۲۰۱۱.
  76. «فلسفه مانوی».فریدشولیزاده، وبگاه نشریه مردم‌سالاری. بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در۲۷ ژوئن ۲۰۱۱.
  77. «سرنوشت انسان پس از مرگ».سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی. بایگانی‌شده ازاصلی در ۵ اکتبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در۲۷ ژوئن ۲۰۱۱.
  78. تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۸۰
  79. تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۷۸
  80. «حیات سیاسی مانویان در قرن‌های نخستین اسلامی».پرتال جامع علوم انسانی. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  81. پایگاه اینترنتی حوزهLanguageID=1&BookArticleID=23710 آیین مزدکی. فارسی. بازدید در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  82. راهنمای زبان پارتی. صفحهٔ ۲۴
  83. "Manichaeism"(به انگلیسی). Archived fromthe original on 5 November 2011. Retrieved26 August 2011.
  84. "Facts about Bogomil".دانشنامه بریتانیکا(به انگلیسی). Retrieved26 August 2011.
  85. "Manichaeism: Saint Augustine"(به انگلیسی). Retrieved26 August 2011.[پیوند مرده]
  86. "Paulicians".CATHOLIC ENCYCLOPEDIA(به انگلیسی). Retrieved26 August 2011.
  87. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،76.
  88. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،53.
  89. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،54.
  90. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،55-54.
  91. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،55.
  92. میرفخرایی، مهشید.فرشتهٔ روشنی: مانی و آموزه‌های او. تهران: ققنوس، ۱۳۸۷، صص ۵۶–۵۵.
  93. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،56-57.
  94. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،57.
  95. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،57.
  96. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،57.
  97. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،57.
  98. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،57.
  99. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،57.
  100. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،58.
  101. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،58.
  102. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،59-58.
  103. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،75.
  104. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،76-75.
  105. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،76.
  106. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،64.
  107. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،64.
  108. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،65.
  109. میرفخرایی،مانی و آموزه‌های او،65.
  110. تاریخ تمدن ایران ساسانی. صفحهٔ ۷۷
  111. MANICHAEISM IN CENTRAL ASIA AND CHINA انگلیسی. بازدید در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  112. «برگی از نوشته‌های مانوی به خط سغدی». بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۷ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  113. «ادبیات مانوی».وب‌سایت دکتر اسماعیل پور. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.[پیوند مرده]
  114. «گزارش بی.بی. سی از سخنرانی دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور دربارهٔ ادبیات مانوی».پایگاه خبری-تحلیلی مازندران. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  115. «ادبیات مانوی و نخستین اشعار سپید در ایران باستان».تبیان. دریافت‌شده در۲۹ ژوئن ۲۰۱۱.
  116. «تورفان».دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. بایگانی‌شده ازاصلی در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  117. دین‌های ایران باستان. ص. ۱۱۰
  118. «ادبیات مانی».رادیو بی‌بی‌سی. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  119. «تذهیب قرآن: هنر آراستن قرآن با نقش و نگارهایی از آب طلا و رنگهای دیگر».دانشنامه موضوعی قرآن. بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  120. «کتاب ارژنگ».سایت آذرگشنسب. دریافت‌شده در۲۶ اوت ۲۰۱۱.
  121. دانشنامه رشد«هنر مانوی»بایگانی‌شده در ۶ سپتامبر ۲۰۱۴ توسطWayback Machine. فارسی. بازدید در ۲۷ ژوئن ۲۰۱۱
  122. «هنر مانوی در مجموعه‌های برلین به ایران رسید».
  123. شکری فومشی, محمد; میرزایی, سونیا (2018-09-22)."عناصر دینی در کیهان‌نگاره نویافته چینی مانوی رویکردی تصویرـ متن‌شناسانه به طومارنگاره‌ای تعلیمی از مانویان چین در قرن 13/14 میلادی".پژوهش‌های ادیانی.6 (11): 105–34.ISSN 2345-3230. Archived fromthe original on 17 October 2019. Retrieved17 October 2019.
  124. سکوندینوس، مانویِ نیوشایِ رومی؛ سدهٔ پنجم میلادی.
  125. برگرفته از کتاب قبطی مواعظ؛ یافته‌شده از ویرانه‌های واحهٔ نارموثیس باستانی/مدینه مادی در فَیّوم مصر.
  126. Persian Gnosticism. انگلیسی. بازدید در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  127. شرح حال و سرگذشت مانی فارسی. بازدید در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  128. پورتال علوم انسانیمیراث ایران باستان در روشنایی نامه ناصر خسرو[پیوند مرده] فارسی. بازدید در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  129. اسطوره آفرینش در آیین مانی. ص۲۳–۲۶
  130. مجید تهرانیانthe relation between Buddhism and Sufism. انگلیسی. بازدید در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱
  131. نقش مانویت در تکوین برخی فرقه‌های اسلامی. فارسی. بازدید در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  132. اسطوره آفرینش در آئین مانی. ص۳۸
  133. وبسایت انقلابآزار و قتل اندیشمندان توسط فقها و مسلمانان بنیادگرابایگانی‌شده در ۵ آوریل ۲۰۱۳ توسطWayback Machine فارسی. بازدید در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  134. در شناخت آئین مانوی. ص۱۳۵تا۱۳۹
  135. زرین‌کوب، عبدالحسین.تصوف و ایران باستانیبایگانی‌شده در ۳ اکتبر ۲۰۱۱ توسطWayback Machine. فارسی. بازدید در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱
  136. نفیسی، سعید، ص ۸۶
  137. نفیسی، سعید، ص ۱۰۰
  138. نفیسی، سعید، صص ۱۰۰ و ۱۰۱ و ۱۰۲
  139. در شناخت آئین مانی. ص۴۲
  140. «زبور مانوی».خبرگزاری مهر. دریافت‌شده در۲۸ اکتبر ۲۰۱۱.[پیوند مرده]
  141. "Mani and Manichaeism".مهرک گلستانی، کانون پژوهشهای ایران باستان(به انگلیسی). Retrieved28 October 2011.
  142. "St. Augustine".religionfacts.com(به انگلیسی). Archived fromthe original on 11 July 2011. Retrieved28 October 2011.
  143. "Manichaeism".دانشنامه بریتانیکا(به انگلیسی). Archived fromthe original on 3 June 2013. Retrieved28 October 2011.
  144. "ANTI-MANICHAEAN WRITERS".دانش‌نامه کاتولیک(به انگلیسی). Archived fromthe original on 14 January 2012. Retrieved28 October 2011.
  145. ایران از آغاز تا اسلام. ص. ۳۵۸
  146. «بررسی و نقد کتاب زبان پهلوی ادبیات و دستور آن».ایرج وامقی، پایگاه معرفی استاد احمد تفضلی و آثار او. بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۷ آوریل ۲۰۱۲. دریافت‌شده در۲۸ اکتبر ۲۰۱۱.
  147. «متون دینی آئین مانی».طهور دانش. دریافت‌شده در۲۸ اکتبر ۲۰۱۱.
  148. «پیشینه و پیدایش زندقه در تاریخ اسلام».کتابخانه طهور. بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در۲۸ اکتبر ۲۰۱۱.
  149. «کتاب آرائی در ایران».اکبر تجویدی. بایگانی‌شده ازاصلی در ۳ نوامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در۲۸ اکتبر ۲۰۱۱.
  150. «آزار و قتل اندیشمندان توسط فقها و مسلمانان بنیادگرا».پایگاه اینترنتی انقلاب. بایگانی‌شده ازاصلی در ۵ آوریل ۲۰۱۳. دریافت‌شده در۲۸ اکتبر ۲۰۱۱.
  151. "Aspects of anti-Manichaeism"(به انگلیسی). Retrieved28 October 2011.
  152. «حیات فکری مانویان در قرون نخستین اسلامی».باشگاه اندیشه. بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در۲۸ اکتبر ۲۰۱۱.
  153. تاریخ تمدن ایران ساسانی. سعید نفیسی. صفحهٔ ۷۵
  154. "Zentrum Grundlagenforschung Alte Welt".bbaw.de(به آلمانی). Archived fromthe original on 23 September 2015. Retrieved28 October 2011.
  155. "Prods Oktor Skjærvø An Introduction to Manicheism"(PDF).هاروارد(به آلمانی). Retrieved8 September 2012.
  156. در شناخت آئین مانی. دکتر امید بهبهانی. صفحه ۴۱ تا۶۰
  157. رازی, فریده (۱۳۷۲).کتاب‌شناسی مانی(وزیری) (تألیف) (چاپ اول ed.). مرکز نشر دانشگاهی. p. 152.ISBN 964-01-0692-5.{{cite book}}:|format= requires|url= (help)

منابع

[ویرایش]
  • اسماعیل‌پور، ابوالقاسم (۱۳۸۵اسطوره آفرینش در آیین مانی، تهران: کاروان،شابک ۹۶۴-۷۰۳۳-۳۲-X
  • بهبهانی، امید (۱۳۸۴در شناخت آیین مانی، تهران: بندهش،شابک ۹۶۴-۹۳۵۳۴-۴-۵
  • باقری، مهری (۱۳۸۶دین‌های ایران باستان، تهران: بندهش،شابک ۹۶۴-۳۴۱-۵۹۰-۲
  • موله، م. (۱۳۸۶ایران باستان، ترجمهٔ آموزگار، ژاله، تهران: توس
  • نفیسی، سعید (۱۳۸۸تاریخ تمدن ایران ساسانی، تهران: پارسه،شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۰۲۶-۶۲-۷
  • میرفخرایی، مهشید (۱۳۸۳).مانی و آموزه‌های او. تهران: ققنوس.شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۰-۵.
  • گریشمن، رومن (۱۳۸۸ایران از آغاز تا اسلام، ترجمهٔ دکتر محمد معین، تهران: نگاه
  • رضایی باغ بیدی، حسن (۱۳۸۵راهنمای زبان پارتی، تهران: ققنوس،شابک ۹۶۴-۳۱۱-۵۲۱-۶
  • آلبری، سی.آر. سی (۱۳۷۵زبور مانوی، ترجمهٔ اسماعیل پور، ابوالقاسم، تهران: اسطوره
  • نفیسی، سعید، ‘’سرچشمه تصوف در ایران’’، کتابفروشی فروغی، چاپخانه اتحاد، مهر ۱۳۴

پیوند به بیرون

[ویرایش]
درویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔآیین مانوی موجود است.
نسک‌های نوشتهٔ مانی
انجیل زنده · ارژنگ · گنج زندگان · اسفار (رسالات) · رازان (سفرالاسرار) · کتاب کوان (غولان) · دیبان (مکاتب) · مزامیر و نیایش‌ها · شاپورگان
دیگر نوشته‌های مانوی
اساطیر و باورها
دبیره
رده‌های دینی
اصول و مفاهیم
کسان
پایوران
زبان‌های دینی
دینی
غیردینی
کتابی
متفرقه
سدهٔ یکم
سدهٔ دوم
سدهٔ سوم
سدهٔ چهارم
سدهٔ پنجم
سدهٔ ششم
سدهٔ هفتم
سدهٔ هشتم
سدهٔ نهم
سدهٔ دهم
سدهٔ یازدهم
سدهٔ دوازدهم
سدهٔ سیزدهم
سدهٔ چهارم
سدهٔ پنجم
سدهٔ ششم
سدهٔ هفتم
سدهٔ هشتم
سدهٔ نهم
سدهٔ دهم
سدهٔ یازدهم
سدهٔ دوازدهم
سدهٔ سیزدهم
شاعران
ایران
دیگر شاعران
غزل کلاسیک
افغانستان
تاجیکستان
ازبکستان
پاکستان
ارمنستان
رمان‌نویسان
داستان‌کوتاه‌نویسان
فیلمنامه‌نویسان
سایر
انجمن‌ها و محافل ادبی
غربی
ابراهیمی
یهودیت
مسیحیت
اسلام
سایر
ایرانی
شرقی
شرق آسیا
چینی
ژاپنی
کره‌ای
هندی
هندوئیسم
بودیسم
سایر
قومی
آلتایی
آستروآسیایی
آسترونزیایی
سنتی
آمریکایی
تای ومیائو
تبتی-برمه‌ای
سنتی
آفریقایی
شمال آفریقا
جنوب
صحرای آفریقا
سایر نژادها
دین‌های
جدید
مختلط
نئوپاگانیسم
از آغاز
مباحث
جنبه‌ها
خداباوری
دین‌شناسی
مرورها
وفهرست‌ها
بدعت‌گذاری‌ها در مذهب کاتولیک
اروپای دوران قدیم
This 1711 illustration for the Index Librorum Prohibitorum depicts the Holy Ghost supplying the book burning fire.
قرون وسطی
عصر جدید اولیه
دوره معاصر
کتابخانه‌های ملی
سایر
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=آیین_مانوی&oldid=42307359»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp