آلَن فابیَن موریس مارسِل دلون (بهفرانسوی:Alain Fabien Maurice Marcel Delon؛ ۸ نوامبر ۱۹۳۵ – ۱۸ اوت ۲۰۲۴)بازیگر اهل فرانسه بود. وی بهعنوان یکی از برجستهترین بازیگراناروپا در طول دهههای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ شناخته میشد.[۱] سبک، ظاهر و نقشهایش که او را به یک نماد بینالمللی تبدیل کرد، محبوبیتِ ماندگاری را برایش به ارمغان آورد.[۲]
آلَن دلون در ۸ نوامبر ۱۹۳۵ در دهکدهای به نامسو (بهفرانسوی:Sceaux) در حوالیپاریس زاده شد. نام پدر او فابیَن و نام مادر او ادیت بود. زمانی که آلَن ۴ سال داشت، پدر و مادر او از هم جدا شدند و بهناچار سرپرستی او به خانواده دیگری واگذار شد.[۷] او در خانهای رشد کرد که روبروی یکزندان بود و آلَن با بچههاینگهبان زندان همبازی بود. پس از چند سال، پدر و مادرخوانده او بر اثر حادثهای کشته شدند و او دوباره تحت سرپرستی مادرش، که با یکقصاب محلی ازدواج کرده بود قرار گرفت. او در دوران کودکی به دوچرخهسواری، فوتبال و رفتن به سینما علاقهٔ وافری داشت. دلون دوران تحصیل خود را در مدارسکاتولیک گذراند و از آنجا که پسر شلوغی بود، چندین بار از مدرسه اخراج شد و در ۱۵ سالگی بهکلی درس و تحصیل را ترک کرد.[۸] سپس ناپدریاش بهناچار او را به مغازهٔ قصابیِ خود برد تا این حرفه را به او بیاموزد؛ اما آلَن هیچ علاقهای به این حرفه نداشت و در ۱۷ سالگی خانه را ترک کرد و بهارتش پیوست.
آلَن دلون در سال ۱۹۵۹
او دریگان تفنگداران دریایی ارتش بهعنوانچترباز به خدمت ادامه داد و در سال ۱۹۵۴ درجنگ اول هندوچین حضور داشت. او دوران خدمت خود را در ارتش با اشتیاق ادامه داد. اما به خاطر دزدیدن یک جیپ کارش به دادگاه نظامی کشید.[۸] دلون در مورد خاطراتش در آن زمان میگوید: «در آنجا دوستانی پیدا کردم؛ کسانی که با آنها حرف میزدم و به حرفهایم گوش میدادند.»
آلَن در ۱۹۵۶ از خدمت در ارتش ترخیص شد و بهعنوان باربر و سپس بهعنوان پیشخدمت در کافههای مختلفپاریس به کار پرداخت و بین روسپیها و گانگسترها زندگی میکرد.[۸] او درآمد ثابتی نداشت و مستقل از خانواده زندگی میکرد. طی همین مدت، با بسیاری از بازیگران که در کافههای محل کارش رفتوآمد داشتند آشنا شد. یکی از آن بازیگران،ژان-کلود بریالی بود. کسانی که دربارهٔ زندگی او تحقیق کردهاند میگویند که او با دنیای زیرزمینی جنایتکاران در ارتباط بوده و مدتی هم با آنها زندگی میکرد. این دو دوست، یعنی دلون و بریالی در سال ۱۹۵۷ تصمیم گرفتند با هم بهجشنوارهٔ فیلم کن بروند. این تصمیم، زندگی آلَن را برای همیشه تغییر داد. آلَن که یک آدم معمولی بود و هیچگونه تجربهٔ بازیگری نداشت و آن شب هم با یک دست لباس کرایهای به جشنواره رفته بود پس از بازگشت از جشنواره به یک فوقستاره تبدیل شد. زیرادیوید او. سلزنیک، تهیهکننده آمریکایی ظاهر دلون را پسندید و با او قرارداد امضا کرد.[۹] چهرهٔ فوقالعاده جذاب او در آن مجلس کاملاً سرآمد همگان بود و در آنجا بود که کارگردانان مختلف به سراغ او آمدند و بیشتر در نقش دزد یا آدمکش اجیرشده بازی میکرد.
دلون در دهه ۱۹۶۰ ستاره سینمای اروپا بود.[۸] او از همان آغاز کار در فیلمهایی که حدس میزد فروش خوبی داشته باشند به جای دستمزد، درصدی از فروش فیلم را میگرفت و از این راه، پول خوبی بهدست آورد.[۹] او در دههٔ ۱۹۷۰ علاوه بر بازی در فیلم، دومین شرکت تولید فیلم خود را تأسیس کرد و به جمعآوری ثروت پرداخت. او در آن هنگام یکی از ثروتمندان جهان بود و فیلمهایی با نشانواره AD تهیه میکرد. او سپس یکشرکت هواپیمایی راهاندازی کرد و بخشی از ثروت خود را در زمینهٔ موردعلاقه خود یعنی جمعآوری آثار هنری و پرورش اسبهای مسابقه، سرمایهگذاری کرد. گنجینهٔ شخصی او کمنظیر است. او صاحب عتیقههایی است که بسیاری از آنها در موزهها به نمایش گذاشته شدهاند. او در دههٔ ۱۹۸۰ بهسوئیس نقل مکان کرد تا بر عملکرد شرکتی که محصولاتش را به نام «آلَن دلون» به فروش میرساند نظارت بهتری داشته باشد. دفتر این شرکت در شهرژنو است.
دلون در اواخر دهۀ ۱۹۸۰ کمکار شد و از دهۀ ۱۹۹۰ تا پایان عمر در نقشهای افتخاری و گذرا بازی کرد.
آلَن در سال ۱۹۹۸ در فیلمنیمه شانس در کنارژان-پل بلموندو بازی کرد و سپس اعلام بازنشستگی کرد و گفت: «من در بیشتر فیلمهایی که بازی کردهام یا دزد بودهام یا پلیس، اما جالب این است که فرقی نمیکرده است که چهکاره بودهام؛ در همهٔ فیلمها تنها بودهام. نمیدانم، اما فکر میکنم کارگردانها و حتی تماشاگران همیشه دوست دارند مرا تنها ببینند».
نخستین نامزد اورومی اشنایدر بود. آنها رابطهای عمیق داشتند.[۹] اما پیش از آنکه کارشان به ازدواج کشیده شود، از هم جدا شدند. آلَن دلون سپس در سال ۱۹۶۴ باناتالی کانوواس ازدواج کرد و از او صاحب یک پسر به نام «آنتونی» شد.[۱۰] وی بازیگر سینما است. این دو در سال ۱۹۶۹ از هم جدا شدند. اما در سال ۱۹۶۸ یک حادثهٔ مهم در زندگی آلَن رخ داد. در این سال، جسد استفن مارکوویچ محافظ سابق دلون در گاراژ خانهٔ وی پیدا شد. شایعات حاکی از آن بود که آلَن دلون وی را بهدلیل علاقه به ناتالی کشته است. اما زاویهٔ تاریک آن قتل هیچگاه روشن نشد و آلَن هم تبرئه شد.
آلَن دلون در جشنوارهٔ فیلم کن ۲۰۱۳
آلَن دلون در سال ۱۹۸۷ در ۵۲ سالگی با یک مانکنهلندی به نام رُزالی فان بیرمَن ازدواج کرد و از او صاحب دختری به نامآنوشکا و پسری به نام «آلَن فابیانی» شد. این دو در سال ۲۰۰۲ از هم جدا شدند.
در سال ۱۹۶۸ یکی از محافظان دلون به نام استِوان مارکوویچ به قتل رسید. برادر مقتول با استناد به یک یادداشت بهجا مانده از مارکوویچ، دلون و دوستانش را مسئول این قتل دانست. بعدها عکسهای مخفی ازکلود پمپیدو همسرژرژ پمپیدو (نخستوزیر وقت و بعدها رئیسجمهور فرانسه) پیدا شد که نشان میدادند او با افرادی غیر از همسرش رابطه جنسی دارد و مرگ این محافظ به خاطر این عکسها و حلقه خصوصی اطرافیان دلون است که مهمانیهایی برای همخوابگی مهمانان بانفوذش ترتیب میداده است. درستی هیچ یک از این ادعاها هرگز ثابت نشد و قتل مارکوویچ همچنان حلنشده باقی ماند. اما دلون تا پایان عمر درگیر پیامدهای آن بود.[۹]
دلون بهطور رسمی، دو پسر و یک دختر دارد. اما پسر سومی به نام آری بولونی از نیکو، ستارهٔ آلمانی راک گروه «ولوت آندرگراوند» دارد که در سال ۱۹۶۲ زاده شده و در سال ۲۰۲۲ ظاهراً بر اثر مصرف بیش از اندازهٔ مواد مخدر در پاریس درگذشته است. دلون همواره وجود او را انکار میکرد. فرزندان دلون رابطهٔ خوبی با یکدیگر ندارند. او رفتاری بهشدت سختگیرانه با دو پسر خود داشت. تاجاییکه سر و کار هر دو آنها به مواد مخدر، اسلحه، و زندان افتاد. او رابطهٔ نزدیکی با دختر خود آنوشکا دارد. دلون وصیت کرده که نیمی از دارایی او به آنوشکا و نیمی دیگر بین دو فرزند پسرش تقسیم شود.[۸]
فوریه ۲۰۲۴ پلیس فرانسه ۷۲ قبضه اسلحه گرم و بیش از سه هزار گلوله از خانه او ضبط کرد. دادستان گفت که او مجوز داشتن سلاح نداشته است. همچنین یک میدان تیراندازی نیز در خانه دیگر او در منطقه دوشی موکوربون در ۱۳۵ کیلومتری جنوب پاریس پیدا شد.[۱۱]
او در مصاحبه ای در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که طرفدار جناحتندروراست است. او گفت: «سالهاست، تیم پدر و دختر لوپن (ژان ماری، رئیس پیشیناجتماع ملی ومارین، رهبر فعلی آن) میجنگند، اما آنها تنها بودند… اکنون، برای اولین بار، دیگر تنها نیستند. آنها مردمفرانسه را همراه خود دارند. حتی این موضوع به ژنو (سوییس) هم رسیده است، فوقالعاده مهم است که آنها هم دیگر از این قضایا خسته شدهاند.»[۱۲]
دلون در ۱۸ اوت ۲۰۲۴ در خانه خود در منطقهدوشی-مونکوربون در ۱۳۵ کیلومتری جنوب پاریس درگذشت. او ۸۸ سال داشت.[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶] او در اوایل همان سال بهلنفوم سلول B مبتلا شده بود.[۱۷][۱۸] آلن دلون به دلیل علاقه به سگش «لوبو» وصیت کرده بود پس از مرگ، او را کشته و با او دفن کنند. اما خانواده او بنا به درخواست فعالانحقوق حیوانات اقدام به این کار نکردند.[۱۹][۲۰]
دلون محبوبیت زیادی درایران داشت. او در سال ۱۳۵۵ به تهران سفر کرد. در سالهای پس از انقلاب نیز با وجود محدودیت در نمایش فیلمهای خارجی در تلویزیون و سینماهای ایرا پخش فیلمهای آلن دلون متوقف نشدند. در این دوره، فیلمهای جنایی او در دهۀ ۱۹۷۰ بیشتر از دیگر کارهای او در ایران به نمایش درآمدند. تقریباً در همه این فیلمهاخسرو خسروشاهیصدا پیشه او بود.[۹]