Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

آشور (سرزمین)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر ازآشور)
لحن یا سبک این مقاله بازتاب‌دهندهٔلحن دانشنامه‌ای مورد استفاده در ویکی‌پدیا نیست. لطفاً کلمات ستایش‌گونه و غیر ادبی و عبارت‌های نادانشنامه‌ای را از این مقاله بزدایید. برای راهنمایی بیشترراهنمای نوشتن مقاله‌های بهتر ولحن بی‌طرف را ببینید.(دسامبر ۲۰۲۳) (چگونگی و زمان حذف پیام این الگو را بدانید)
آشور

ܐܬܘܪ  (سریانی کلاسیک)
Āṯōr
Assyria
پرچم Assyria
پرچم
ستاره شمش Assyria
ستارهشمش
مثلث آشوری پیش از حمله داعش به عراق در سال ۲۰۱۴، بیشترین تمرکز آشوری‌های بومی را هم در سرزمین مادری خود و هم در جهان داشت.[۱] این مرزهای پیشنهادی برای یک کشور خودمختار آشوری پس از جنگ جهانی اول بود.[۲]
مثلث آشوری پیش از حمله داعش به عراق در سال ۲۰۱۴، بیشترین تمرکز آشوری‌های بومی را هم در سرزمین مادری خود و هم در جهان داشت.[۱] این مرزهای پیشنهادی برای یک کشور خودمختار آشوری پس از جنگ جهانی اول بود.[۲]
بزرگترین شهربغدیدا،عراق
زبان(های) ملیآرامی نو
زبان(های) محلیعربی عراقی،زبان ترکی،زبان کردی وزبان فارسی.
گروه‌های قومی
آشوری‌ها (اکثریت تاریخی)[الف]
دین(ها)
مسیحیت سریانی
نام(های) اهلیتآشوری
سریانی (نام تاریخی)
آرامی (نام تاریخی)
امروز بخشی از عراق (میان‌رودان)
 ایران (کناره غربی دشت ارومیه)
 سوریه (میان‌رودان)
 ترکیه (میان‌رودان)
بخشی ازمجموعهٔ
تاریخعراق
دروازه ایشتار
نشان درگاهدرگاه عراق
ایزد آشور که خدای آشوری‌ها از قرن ۲۶ پیش از میلاد تا قرن هفتم پیش از میلاد بوده‌است. طرح ایزد آشور ازحوروس که او نیز بت و خدای مصر بود برگرفته شده‌است.

آشور (بهسریانی کلاسیک:ܐܬܘܪ؛ نویسه‌گردانی: آثور یاسریانی کلاسیک:ܒܝܬ ܢܗܪ̈ܝܢ؛ نویسه‌گردانی: بت‌نهرین)، (بهپارسی باستان:آثورا 𐎠𐎰𐎢𐎼𐎠 (Aϑur)[۳]؛ سرزمینی کهن در بخش میانی روددجله و کوهستان‌های مجاور آن است. نخستین پایتخت آشور،شهر آشور در ساحل شرقی رود دجله در جنوبموصل امروزی، و پس از آنکالح (روستای النعمانیه، موصل امروزی) و سپسنینوا (موصل امروزی) و برای مدت کوتاهیدور شاروکین (خورس‌آباد)[۴] هم بوده‌است. نام شهر و سرزمینآشور از نام خدای بزرگ آشوری‌های باستان، به نامآشور گرفته شده‌است.

ساکنان

[ویرایش]
پایتخت سابق امپراطوری آشوریان آشور

آشوری‌ها اصالتاً از نژادسامی بودند و زبان آنها از شاخهزبان‌های سامی و با سایر زبان‌های سامی، مانندِعربی وعبری هم‌ریشه است. آشور در آغاز یکی از استان‌های دولت‌هایسومر،اکد وبابل بود. در سال ۱۸۰۰ پ.م. فرمانروایان اولیه آشوری شهرهایآشور،اربلا (اربیل امروز) وآراپخا (کرکوک امروزی) را متحد کردند و سلسله‌های پادشاهی آشور بعد از سال ۱۴۲۰ پ.م. شکل گرفتند. چون سرزمینشان مانند بابل حاصلخیز نبود ناچار شدند که از دسترنج دیگران استفاده کنند، این بود که باج‌گیری و دست‌اندازی به سرزمین‌های دیگر را در پیش گرفتند. در نتیجه دولت آشور یک دولت حرفه‌ای جنگجو و متجاوز شد.

تاریخ آشور

[ویرایش]
مقاله‌های اصلی:دوره آشوری کهن،امپراتوری آشور میانه، وامپراتوری آشوری نو

تاریخ آشور باستان به سه دوره تقسیم می‌شود:

دوره آشوری کهن

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:دوره آشوری کهن

دولت آشور دولت مهمی بود که درخاورمیانه باستان تشکیل شد و در آغاز تابعبابل بود. در سال ۱۸۰۰ پ. م فرمانروایان اولیه آشوری شهرهایآشور،اربلا (اربیل) وآراپخا (کرکوک) را متحد کردند و سلسله‌های پادشاهی آشور بعد از سال ۱۴۲۰ پ. م شکل گرفتند.

آشور حدود هزار سال دوام کرد. آشوری‌ها چون سرزمینشان مانند بابل حاصلخیز نبود باج‌گیری و دست اندازی به سرزمین‌های دیگر را در پیش گرفتند. در نتیجه دولت آشور یک دولت حرفه‌ای جنگجو و متجاوز شد.

بزرگ‌ترین پادشاه این دورهاریشوم یکم می‌باشد. اما پس از مدتی بابل دوباره موفق شد آشور را مطیع خود کند.[۵] از وقایع مهم این دوره پیدا شدن قومی صحراگرد و تازه‌نفس از عربستان بود که آشور و بابل را تحت فشار قرار دادند، این مردمان در تاریخ بهآرامی‌ها مشهور هستند.[۶]منابع میخی سومری و اکدی قدیم- قرن ۲۳ پ. م - قدیمترین اطلاعات در رابطه با تاریخ آشور هستند و مدارک زیر جزئی از منابع مزبور است:

  1. فهرست اسامی فرمانفرمایان کوتی که علی‌الظاهر منشأ آن اطلاعات رسمی بوده و بخشی از آنچه را اصطلاحاًفهرست سلطنتی سومر می‌نامند تشکیل می‌داده‌است.
  2. شرح شاعرانه‌ای دربارهٔ جنگ اوتوهگال پادشاه سومری شهراور با تیرکان پادشاهکوتی. یادداشت وقایعی که کاهنان غیبگو در آن باره پیش‌گویی کرده‌اند.

درمیان‌رودان- بین‌النهرین ـ قدیم مبدأ تاریخی وجود نداشت و سالشماری از روی وقایعبرجسته به عمل می‌آمد و هر سال به نام واقعه‌ای برجسته که وقوع یافته بوده نامیده می‌شد. از آنجمله بود وقایع مربوط به لشکرکشی‌های شاهانسومر واکد به جبال زاگرس.

  • منابع میخی آشور مربوط به هزارهٔ دوم پیش از میلاد بسیار قلیل است و تقریباً تنها از کتیبه‌های پادشاهان تشکیل شده و مربوط به مراسم و سازمان مذهبی است و فقط به‌طور ضمنی - آن هم کلی- نتایج پیروزی‌های عمدهٔ پادشاه را ذکر می‌کنند.
  • کتیبه‌های آشوری مربوط به قرن نهم تا هفتم پیش از میلاد صورت دیگری دارد. برخی از آن‌ها به زبانی شیوا، اطلاعات فراوان دربارهٔ کشورهایی کهپادگان و اقامت دسته‌جات جنگی آشور بوده، به‌دست می‌دهند. کتیبه‌های این عهد به چند نوع یا دسته تقسیم می‌گردد:
  1. نامه‌هایی به خدا- گزارش‌های مشروح دربارهٔ یکی از لشکرکشی‌ها که به عنوانمعبد خدای بزرگ[۷] آشور است. گزارش‌های مزبور را کاتبان ادیب تنظیم نموده و مبتنی بر یادداشت‌های اصلی دبیران شاهی و صورت‌های غنایم بوده‌است.
  2. سال نامه‌ها- یا شرح لشکر کشی‌های سالیانهٔ پادشاهان که از روی گزارش‌های بدوی خلاصه و تنظیم گشته‌است و برخی بخش‌های آن مختصر و ساده و از تحریف خالی نیست.
  3. کتیبه‌های بازدید کلی- مجموعی از شروح لشکرکشی‌های یک پادشاه از لحاظ جغرافیایی، نه تقدم و تاَخر تاریخی.
  4. کتیبه‌های پیروزی- که فقط حاوی نتایج پیروزی‌ها به‌طور اختصار است و ترتیبی در آن مراعات نگشته‌است.

به استثنای متون دستهٔ اول که مانند اسناد میخی عادی بر صفحاتسفالین منقور می‌شده دیگر نوشته‌ها بر استوانه‌ها، مخروط‌ها یا منشورهای سفالین و صفحات سنگ نقر می‌گشت و عادت به مناسبت ساختمان عمارتی در پی آن قرار داده می‌شد. بانیان آن می‌پنداشتند که وقتی ساختمان کهنه شد و فروریختن آغاز کرد یکی از پادشاهان آینده تصمیم به تجدید بنای آن گرفته و دیوارها را برداشته کتیبه را مکشوف خواهد ساخت و خاطرهٔ اعمال پادشاهان بدین نحو محفوظ خواهد ماند. کتیبه‌های پیروزی یافتح‌نامه‌ها بر روی کار و نمای سنگی اتاق‌های کاخ‌ها نیز در جای نمایانی نقر می‌شد.

امپراتوری آشور میانه

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:امپراتوری آشور میانه

شهر آشور اولین پایگاه آشوری‌ها به‌شمار می‌آید و توسعه قدرت آنان از همین شهر آغاز شد، به‌طوری که امپراتوریآشور میانه را بنیاد نهادند و گستره قدرت آشوری‌ها در زمان فرمانرواییتوکولتی‌نینورتای یکم (۱۲۰۷–۱۲۴۴پ. م) به منتهای اوج خود رسید و آشوری‌ها حاکم مطلق سراسرمیان‌رودان شدند؛ و حدود کشور از خاور و غرب توسعه یافت و لبنان و سوریه و فلسطین و مصر امروزی در تصرف آشوریان بود.بزرگ‌ترین پادشاه این دورهآشور-ناصیر-پال دوم است که توانست مرزهای آشور را تا حدود پادشاهیتیگلات-پیلسر یکم گسترش بدهد.[۸]اگرچه آشور در این دروه قویترین حکومت غرب آسیا بود اما پس از مدتی قومی شمالی (ساکن ارمنستان کنونی) بر ضد دولت آشور قیام کردند و دولت آرارات یا وان را پایه‌گذاری کردند، پس از این شورش، اقوام دیگر تحت حکومت آشور از اطاعت دولت آشور سرباز زدند و در نهایت شورشی در آشور این دوره را به پایان رسانید.[۹]

امپراتوری آشوری نو

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:امپراتوری آشوری نو

پس از «امپراتوری میانه آشور»، قدرت آشوری‌ها رو به سستی گذاشت، به‌طوری که تا دو یا سه سده پس از امپراتوری آشور میانه توسط اقوام بی‌تمدن مورد دست درازی و غارت قرار گرفتند، تا اینکه به مرور به خودباوری رسیدند و جان دوباره گرفتند و درست در همین زمان بود که عظمت و شکوه گذشته شکوفا شد و تمدنمیان‌رودان شکل گرفت. بزرگ‌ترین پادشاه این دورهتیگلات-پیلسر سوم است که ابتدا به بابل لشکرکشی کرد و موفق شد بابلی‌ها و کلدانی‌ها را شکست بدهد، سپس به قسمت‌های شمالی لشکرکشی کرد که توانست قسمت‌های جنوبی سرزمین آرارات را ضمیمه آشور بکند ولی موفق به فتح پایتخت آن نشد.[۹]

نخستین دورهٔ تهاجم آشور

[ویرایش]

[۱۰]

پیشوایاناتحادیه قبایلی ماد برای جنگ با آشور

لشکرکشی‌های سلاطین آشور که در قرن نهم پ. م در نقاطزاگرس تجدید گشت - همچون گذشته - جنبهٔ دستبرد داشت و هدف آن بیشتر غارت دام‌ها و گرفتن اسیر و برده بود. هر بار که لشکریان آشور نزدیک می‌شدند[۱۱] به‌وسیلهٔ آتشی که در قلل می‌افروختند از نزدیکی ایشان باخبر می‌شدند. بیشتر ساکنان دهکده‌های خویش را ترک کرده دام‌ها را به قلل صعب‌الوصول کوه‌ها سوق می‌دادند و دشمن علی‌الرسم جسارت نمی‌کرد ایشان را تعقیب کند. عامه مردم از ماندن در دهکده‌های مستحکم خویش امتناع می‌ورزیدند زیرا با اینکه نقاط مزبور با حصاری محصور و برای دفاع در مقابل حملهٔ دهکده‌های مجاور یا امارت‌های کوچک کافی بود، آنقدر قدرت و استحکام نداشت که محاصرهٔ منظم لشکریان آشور را که با بهترین وسایل فنی زمان خویش مجهز بودند تحمل کند؛ و در نتیجه در پناه بردن به کوه‌ها امید بیشتری برای حفظ افراد و دام‌ها وجود داشت؛ ولی چون نیروهای تولیدی ترقی و تکامل یافتند اموال و ثروت‌هایی به وجود آمد که بردن آن به کوه‌ها مشکل بود و به هر تقدیر اِعمال چنین شیوه‌ای، از تجاوز آتی نمی‌توانست جلوگیری کند. نخستین هدف تهاجم آشوریانزاموآ[۱۲] بود. در آن زمان ازدریاچه ارومیه تا بخش علیایرود دیاله را به این نامزاموآ می‌نامیدند.[۱۳] در پایان قرن دهم پ.م.آداد-نراری دوم پادشاه آشور - ۹۱۱ تا ۸۹۰ پ. م - ناحیه‌ای از آن سویزاب بزرگ سفلی - مرز کشور لولوییان - ازهابهی و زاموآ تا گردنه‌های کشورنامار را درنوردید و قبل از آن نیز بسوی سرچشمهٔ زاب بزرگ[۱۴] رفته به کشورمهری که در نزدیکی کرانه‌های غربی دریاچهٔ ارومیه واقع بود رسید. در عهد پادشاهان بعدی آشورتوکولتی نینورتای دوم که در سال - ۸۸۵ پ. م - لشکر کشید وآشور-ناصیر-پال دوم که در سال - ۸۸۳، ۸۸۱، ۸۸۰ پ. م - لشکر کشید تجاوز و لشکرکشی به اراضیزاگرس دوام یافت ولی لشکرکشی‌هایآشور-ناصیر-پال دوم از دیگر تجاوزات جدی‌تر بود.

دورهٔ دوم تهاجم آشور - تیگلات-پیلسر سوم

[ویرایش]
میانرودان

تهاجم آشور در سال - ۷۴۴ پ. م - با حمله بهنامار آغاز گردید. لازم است ذکر شود کهتیگلات-پیلسر سوم و جانشینان وی نسبت به سرزمین مفتوح رفتاری جز آنچه شاهان پیشین داشتند پیش گرفتند. پیشتر بخش اعظم ساکنان ناحیهٔ تسخیر شده را سر می‌بریدند و فقط عده معدودی افراد کارآمد را، برهنه کرده، طوق و زنجیر بر گردنشان نهاده و به بردگی می‌بردند ولی از زمان سلطنتتیگلات-پیلسر سوم تشخیص دادند که این شیوه نامناسب و از لحاظ نتایج حاصله برای طبقهٔ حاکمه و دولت آشور کم سود است. این بار چون توانسته بودند سرزمین مفتوح را جزو خاک آشور سازند، مردم آن دیار را در محل باقی گذاشته مالیات‌های سنگین بر ایشان وضع می‌کردند یا - در بیشتر موارد - ایشان را، به شیوه‌ای متشکل، با بخشی از اثاث البیت و لوازم و کودکان و غیره، به نقاطی که قبلاً بر اثر لشکرکشی‌های آشور ویران و غیر مسکون شده بوده تبعید می‌نمودند و به جای آنان ساکنان نقاطی را که در دیگر مرزهای پادشاهی خویش مسخر کرده بودند، ساکن می‌ساختند. بدین طریق بهره‌برداری عقلایی‌تری از اراضی امپراتوری آشور تأمین می‌شد و عواید آن منظم‌تر وصول می‌گردید و انتقال و تغییر محل مردم امکان تبانی و مقاومت در برابر متجاوزان را برای مردم دشوار می‌ساخت.

در سال - ۷۴۴ پ. م - لشکریان آشور که ظاهراً از سال پیش آمادهٔ سفر جنگی خویش گشته بودند[۱۵] بسوی بخش علیایرود دیاله حرکت کرده وارد سرزمینپارسوآ[۱۶] شدند. در سرزمین مزبور، مردم بومی غیرایرانی متمکن بودند[۱۷] و در اواخر قرن نهم پ. م نیز چنین بوده. اینان چند دولت بسیار کوچک داشتند و سال نامه‌ها ایشان را، بنام مؤسسان سلاله‌هایشان می‌خوانندبیت زاتی،بیت کاپسی،بیت سانگی یابیت ساکّی وبیت تزّکّی. جریان عملیات جنگی واجد خصوصیاتی بود که پیشتر از آن سخن رفت؛ به این معنی که ساکنان محل در کوه‌ها پنهان شدند و در موارد نادر به قلعه‌ها پناه برده کوشیدند محاصره را تحمل و مقاومت کنند و آشوریان نیز دهکده‌ها و نقاط مسکونی را که به تصرف درمی‌آوردند سوزانده و هرچه و هرکه به دستشان می‌افتاد ضبط وسیر می‌کردند.[۱۸] آشوریان بعضی از فرمانفرمایان را نیز اسیر کردند.[۱۹] دیگر شاهان توانستند با کسان خویش در کوه‌ها پنهان شوند. چنانچه اسیران به گروه‌هایی که سخت با آشوریان دشمنی می‌ورزیدند منتسب می‌بودند ایشان را با سخت‌ترین شکنجه‌ها می‌کشتند و بر نیزه می‌نشاندند. بخشی از سرزمین مفتوح جزو خاک آشور گشت و حاکم‌نشینپارسوآ نامیده شد و مرکز آن دژنیکور[۲۰] بود.

از آنچه گفته شد چنین بر می‌آید که لشکرکشی تیگلات- پیلسر سوم با لشکرکشی‌های دیگر پادشاهان آشور در قرن نهم پ. م تفاوتی نداشته‌است؛ ولی در کل خصوصیات جدیدی این لشکرکشی را ممتاز می‌سازد. تیگلات- پیلسر سوم دربیت زاتّی - که ناحیه‌ای بود جزو حاکم‌نشین نوین - عده‌ای از اسیران را آزاد کرد ولی قبلاً انگشتان ایشان را قطع کرد تا به کار جنگ نخورند ولی در ایالت نوبنیادشهر آشور به منزله کارگر و موضوع بهره‌کشی مورد استفاده قرارگیرند. تیگلات-پیلسر سوم کوشید حتی در اراضی که مستقیماً جزو متصرفات آشور نشده بوده نیز استثمار و بهره‌کشی منظم از مردم را روبراه نماید یعنی خراج سالیانه‌ای بر ایشان وضع کند؛ مثلاً دربیت کاپسی چنین کرد وباتتانو[۲۱] شاه آنجا، داوطلبانه پرداخت خراج و مالیات و عوارض را به عهده گرفت وتیگلات-پیلسر سوم در عوض متعرض دژ وی موسوم بهکارکاریخوندیر[۲۲] نگردید.ویل دورانت درتاریخ تمدن خود می‌گوید: حکومتآشور بانی پال که بر منطقه وسیع آشور،بابل،ارمنستان، سرزمینماد،فلسطین،سوریه،فنیقیه،سومر،عیلام ومصر سایه انداخته بود، بدون تردید یکی از بزرگ‌ترین سازمان‌های اداری بود که جهان مدیترانه یا خاور نزدیک تا آن زمان به خود دیده بود و تنهاحمورابی وتحوتموس سوم بودند که قبل از آن بدین‌گونه دستگاه اداری، آن هم نه شبیه به آن، نزدیک شده بودند و تنها پس از آن، دستگاه اداریهخامنشی پیش از حمله اسکندر بود که توانست با آن برابری کند.

سقوط آشور

[ویرایش]
همچنین ببینید:تسخیر امپراتوری آشور توسط پادشاهی ماد و امپراتوری بابل،سقوط آشور،نبرد نینوا (۶۱۲ پیش از میلاد)، وسقوط حران

سرانجامشهر آشور در ۶۱۲ پ. م با هجومپادشاهی ماد سقوط کرد و سپس در نینوا امپراتوری آشور در ۶۱۴ پ. م با هجوم نیروهای متحدپادشاهی ماد وامپراتوری بابل نو سقوط کرد و نابود شد و برای همیشه از صفحه تاریخ محو گردید، نابودی آشور آغاز صعود پادشاهی ماد به شاهنشاهی ماد بود.

آشور در دوران هخامنشی

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:آشوریه هخامنشی

آشوریه هخامنشی یاآشورا[۲۳] (پارسی باستان:𐎠𐎰𐎢𐎼𐎠Aθurā) نام منطقه‌ای درشاهنشاهی هخامنشی در حدودعراق فعلی بود که توسط آخرین حکمرانانآشوری(زبان اکدی) اداره می‌شد. همچنین این منطقه درزبان آرامی نو آثورا و درزبان یونانی آثوریا خوانده می‌شود.[۲۴] حکومت آشوریهٔ هخامنشی بین سال‌های ۵۳۹ تا ۳۳۰ پیش از میلاد تحت حکمرانیکوروش بزرگ یا عنوان یکی ازساتراپی‌های هخامنشیان[۲۵][۲۶] وجود داشته. همچنین در کتیبه‌های هخامنشی از آن به عنوان داهو به معنای گروهی از مردم یا کشوری و مردمانش بدون مفهوم اداری یاد شده‌است.[۲۷]
امپراتوری آشور در شمالعراق، شمال شرقسوریه و جنوب شرقیآناتولی کنونی از بالایدجله تا بالایفرات گسترش داشت.[۲۸][۲۹]امپراتوری آشوری نو پس از یک دوره جنگ‌های داخلی سهمگین و پس از اتحاد و یورش مردمان ایرانی (مادها وپارس‌هابابلی‌ها وکیمری‌ها در اواخر قرن هفتم پیش از میلاد بسیار ضعیف گشت و پس از نبرد نینوا ۶۱۲ و تا سال ۶۰۵ پیش از میلاد به‌طور کامل سقوط کرد. بین سال‌های ۶۰۵ تا ۵۵۹ پیش از میلاد منطقهٔ آشوریه بین امپراتوری ماد در شرق و امپراتوری بابلی نو در غرب تقسیم شده بود. هر دو بخش در سال ۵۳۹ پیش از میلاد به تصرف هخامنشیان درآمدند و هخامنشیان در مناطق ساتراپی‌های ماد و آثورا را ایجاد کردند.[۲۶] طبق گفتهٔ هرودوت قسمت اصلی منطقه به دو بخش بابل و بقیهٔ آشوریه تقسیم گشته بود.[۳۰]با وجود چند شورش کوچک، آشوریه نقش مهمی را در حکومت هخامنشیان ایفا کرد.آشوری‌ها حق حکومت برخود را در سراسر دوران حکومت هخامنشی داشتند و به زبانشان به عنوان زبان دیپلماتیک توسط ایرانیان سخن گفته می‌شد.[۳۱] آشوریان به خاطر مهارت‌های رزمیشان در کنار سربازانلیدیهای‌ها به عنوانپیاده‌نظام سنگین سپاه هخامنشی خدمت می‌کردند.[۳۲] به علت خرابی‌های ناشی از سقوط امپراتوری آشور، برخی از تاریخ‌دانان آنجا را «سرزمین بایر خالی از سکنه» توصیف کرده‌اند. این درحالی است که برخی دیگر ازآشورشناسان مانند جان کورتیس و سیمون پارپولا این ادعا را کاملاً رد کرده و استناد کرده‌اند که آشور در نهایت به یکی از ثروتمندترین مناطق در امپراتوری هخامنشی تبدیل شده بود.[۳۳] ثروت این سرزمین به دلیل استفادهٔ کارآمد ایرانیان از زمین‌های کشاورزی منطقه بود. در مقابل سیاست هخامنشیان دخالت نکردن در امورداخلی ساتراپی‌هایشان بود تا زمانی که این ساتراپی‌هامالیات خود را به دولت بپردازند.[۳۴]

آشوریه تحت فرمانروایی هخامنشیان

[ویرایش]

در زمان فرمانروایی هخامنشیان بر آشوریه، پایتخت‌های سابق آشوریان یعنینینوا،دور شاروکین ونمرود جمعیت پراکنده‌ای داشتند. بیشتر آشوریان در شهرهای کوچک و روستاها سکونت داشتند. با این حال، بنابه نظر برخیآشورشناسان شهرهایی مانند عرفه، تل حلف واربیل سالم و دست نخورده ماندند. طبق گفتهٔ تاریخ‌نگار یونانیگزنفون، با وجود ویرانی بسیاری از شهرهای آشوریان در جنگ‌ها، آشوریانی که در روستاها زندگی می‌کردند، زندگی مرفهی داشتند.[۳۵] گزنفون و سایر یونانیانی که از آشوریه بازدید می‌کردند، پس از عبور از شهر نمرود که از آن به عنوان «ویرانه‌ای با ساکنانی اندک» یاد می‌کند، از روستاهای شمال‌غربی منطقه به دنبال کرانهٔرود دجله این گونه یاد می‌کند:

... روستاهایی پر از ذرت وجود دارد، قصری پیدا کردیم با روستاهای زیادی اطراف آن… آنان (یونانیان) در آن روستاها به مدت سه روز ماندند نه تنها به خاطر زخم‌هایشان، بلکه به خاطر اینکه آنان مقادیر بسیاری آرد و شراب و انبارهای بزرگ جو برای تغذیهٔ اسبان داشتند تمام این منابع توسط ساتراپ‌های منطقه جمع‌آوری شده‌است.[۳۶]

این نقل قول نشانگر رونق کشاورزی و وجود کاخ‌های ساتراپی در آشوریه است. مکان دقیق کاخ‌ها مشخص نیست اماآستن هنری لایارد باستان‌شناس بریتانیایی، مکان کاخ‌ها را نزدیکزاخو کنونی پیش‌بینی می‌کند.[۳۷]کتیبهٔ یافت شده در مصر که به وسیلهٔ ساتراپ آن زمانآرسامس نوشته شده، از مراکز حکومتی آشوریان در زمان هخامنشیان را این‌گونه نام می‌برد:[۳۸]

  • لیر: در نزدیکی درهٔدیاله
  • آرزوهینا: در تل چمچمال. ۴۰ کیلومتری شرقکرکوک
  • اربیل
  • هالسو: در مکانی نامعلوم
  • متالوبش: ۲۰ کیلومتری شهر باستانیآشور

پیش از حکومت ایرانیان بر آشوریه، هخامنشیان تا حد زیادی تحت تأثیر آشوریان قرار داشتند.[۳۹] در زمان فرمانروایی هخامنشیان در این منطقهزبان آرامی به عنوانزبان میانجی با الفبایآشوری کاربرد روزمره داشت. مذهب آشوریان گرامی داشته می‌شد و سیستم قضایی آشوریان،تقویم آشوریان و قوانین حکومتی آنان به قوت خود باقی ماندند.[۴۰]آشوریان مانند سایر خراجگزاران ایران، مجبور به پرداخت مالیات و اعزام سرباز برای سپاه ایران بودند. نقش برجسته‌ای درکاخ آپادانا ادای احترام مردان خراجگزار آشوری را نشان می‌دهد که هدایایی را برای پادشاه ایران آورده‌اند: یکیچرم، یکی پارچه، دو نفر ظرف و دو نفرقوچ شرقی آورده بودند.[۴۱]

شورش‌های آشور، ۵۴۶ و ۵۲۰ پیش از میلاد

[ویرایش]

در سال‌های ۵۴۶ و ۵۲۰ پیش از میلاد مسیح، دو استان آشوریه یعنی ماد و آشورا علیه شاهنشاهی ایران شورش کردند.[۴۲] هرچند که شورش‌ها سرکوب شدند، اما این شورش‌ها می‌تواند نشان دهندهٔ اتحاد عمل این دو منطقه و شاید پیوند فرهنگی میان این دو باشد. با این حال این شورش‌ها می‌توانستند در جاهای مختلفی و حتی در سراسرمیان‌رودان رخ دهند.

آشور در دوران سلوکی و اشکانی

[ویرایش]

ساتراپی بزرگ آسورستان در روزگار اشکانیان به چند ساتراپی کوچکتر تقسیم می‌شد چهار تا از این ساتراپی‌ها این‌ها بودند:خاندان آبگاری اسروئن،ساتراپان آدیابن،ساتراپان هترا وساتراپان میشان. در پایان روزگار اشکانی اسروئن ابتدا به یککلاینت رومی تبدیل شد و سپس یکپارچه به چهر یککلونی رومی درآمد.

آسورستان

[ویرایش]
همچنین ببینید:دل ایران‌شهر

در روزگار ساسانی ساتراپی آشور با نام آسورستان شناخته می‌شود و به آن لقبدل ایران‌شهر داده بودند و گاهی بخش‌هایی از آن یککلونی رومی بود.

سلاطین آشور

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:امپراتوری آشور
مقالهٔ اصلی:فهرست پادشاهان آشور

جمعیت‌شناسی

[ویرایش]
نقشه طور عبدین که روستاها و کلیساهای سریانی را نشان می‌دهد. کلیساهای فعال با صلیب‌های قرمز و کلیساهای متروک با صلیب‌های نارنجی نشان داده شده‌اند.

جمعیت آشوری‌ها به دو دسته آشوری‌های ساکن سرزمین تاریخی آشور ومهاجران آشوری تقسیم می‌شود. از جمعیت آشوری‌ها آمار رسمی وجود ندارد، و تخمین‌های بسیار متفاوتی، از حدود کمی کمتر از یک میلیون نفر در سرزمین مادری آشوری‌ها،[۴۳] تا ۳/۳ میلیون نفر با احتساب جمعیت مهاجران آشوری،[۴۴] که بیشتر به دلیل نامشخص بودن تعداد آشوری‌ها درعراق وسوریه است. از زمانجنگ عراق در سال ۲۰۰۳،آشوری‌های عراقی به تعداد قابل توجهی اما ناشناخته به سوریه پناهنده شدند. از زمان آغازجنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱،آشوری‌های سوریه به تعداد قابل توجه اما ناشناخته بهترکیه پناهنده شدند. مناطق بومی آشوری «بخشی از شمال عراق امروزی، جنوب شرقی ترکیه، شمال غرب ایران و شمال شرق سوریه» است.[۴۵]

جوامع آشوری که هنوز در میهن آشوری باقی مانده‌اند در سوریه (۴۰۰٬۰۰۰)،[۴۶] عراق (۳۰۰٬۰۰۰)،[۴۷]ایران (۲۰٬۰۰۰)،[۴۸][۴۹] و ترکیه (۱۵٬۰۰۰–۲۵٬۱۰۰) هستند.[۵۰][۵۱] اکثر آشوری‌هایی که امروزه در سوریه زندگی می‌کنند، دراستان حسکه در روستاهای کناررودخانه خابور، از آوارگانی هستند که پس ازنسل‌کشی آشوری‌ها وکشتار سیمل در دهه‌های ۱۹۱۰ و ۳۰ به آن‌جا فرار کردند. جوامع مسیحیسریانی‌های ارتدوکس شرقی درطور عبدین، منطقه‌ای در جنوب شرقی ترکیه،آشوری‌های نسطوری در کوه‌هایحکاری که در مرز شمال عراق و جنوب ترکیه قرار دارد، و همچنیندشت ارومیه، منطقه‌ای واقع در کرانه غربی زندگی می‌کردند. ازدریاچه ارومیه، وکاتولیک‌های کلدانی وسریانی دردشت نینوا، منطقه ای واقع در شمال عراق، زندگی می‌کردند.[۵۲]

بیش از نیمی ازمسیحیان عراق از آغازجنگ عراق به کشورهای همسایه گریخته‌اند، و بسیاری از آن‌ها بازنگشته‌اند، اگرچه تعدادی از آن‌ها در حال مهاجرت به سرزمین میهنی آشوری درمنطقه خودمختار کردستان هستند.[۵۳] اکثر آشوری‌ها امروزه در شمال عراق زندگی می‌کنند و جامعه آن‌ها درحکاری شمالی (ترکیه) کاملاً از بین رفته‌است و آن‌هایی که در طور عبدین و دشت ارومیه هستند عمدتاً خالی از سکنه شده‌اند.[۱]

یادداشت

[ویرایش]
  1. به دلیل حضور داعش در این مناطق، و کشتار مردم آشوری اکثر این مناطق را ترک کردند.

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰۱٫۱The Origins of War: From the Stone Age to Alexander the Great By Arther Ferrill – p. 70
  2. Odisho, Devi (February 12, 2016)."Canada and the Future of Assyria".Foreign Policy Journal. RetrievedJune 22, 2020.
  3. «TITUS Texts: Old Persian Corpus: Frame».titus.uni-frankfurt.de. دریافت‌شده در۲۰۲۳-۱۲-۰۶.
  4. در دوران پادشاهیسارگون دوم
  5. پیرنیا، حسن (۱۳۹۱).تاریخ ایران باستان. تهران: موسسه انتشارات نگاه.شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۵۱-۱۹۲-۰.
  6. پیرنیا،تاریخ ایران باستان، ۱:‎۱۱۷.
  7. آشور (ایزد) خدای بزرگ آشوریان باستان است که آشوریان خود را به آن منسوب می‌دانستند
  8. پیرنیا،تاریخ ایران باستان،۱۱۸.
  9. ۹٫۰۹٫۱پیرنیا،تاریخ ایران باستان،۱۱۷.
  10. منظور از نخستین دوره تهاجم، اشاره به دوره‌های تهاجمات در سلسله نو آشوری است
  11. به احتمال قوی همچنان‌که دراورارتو نیز متداول بود
  12. یا کشور لولوییان که در آن عصر عادهًلولوبیان را چنین می‌خواندند
  13. نواحی ۳و ۵ و ۶ نقشه کتابتاریخ ماد
  14. زاب علیا
  15. خبر مربوط به ساختمان دژهایی که به منزلهٔ پایگاه‌های سوق‌الجیشی بوده‌اند و اسکان ناحیهٔزاموآ توسط مهاجرانبابلی حاکی از این موضوع است
  16. زاموای جنوبی سابق
  17. یکجا نشینان و مهاجرانآریایی شاید پارسیان
  18. نقاط مسکونی نی کور (نیککور)ساسیاشو،توتاشدی،کوشیاناش،خارشو، یا حارسو یاآرسیتا،شاناشتیکو،کیش کی تارا،خارشای،آیوباک و غیره که ظاهراً متعلق بهتوناکو پادشاه پارسوآ بوده‌اند. وی دژکیت پاتیا «در کتیبه‌هایسارگون دومکیت پات آمده» را در جبالقافلانکوه درقزل بوندا از سلالهٔ مجاوربیت آبدادان منتزع و متصرف گردید. سال نامه‌هایتیگلات-پیلسر سوم در شمار آنچه به‌دست آورده بودند از اسبان و قاطران و دام‌های شاخ‌دار کوچک و بزرگ و شتران دو کوهان وپیشه‌وران صحبت می‌دارد.
  19. مثلاًکاکی شاه بیت زاتی ومی‌تاکی شاه بیت سانگی
  20. Nikur
  21. Battanu,
  22. Karkarixundir
  23. Shabani, Reza.Iranian History at a Glance. p. 11.Assyria became part of the Achaemenian Dynasty under the title of "Athura".
  24. Y Odisho, George (1998).The sound system of modern Assyrian (Neo-Aramaic). Harrowitz. p. 8.ISBN 3-447-02744-4.
  25. Maspero, Gaston (1900).Passing of the Empires 850 BC to 330 BC. p. 688.
  26. ۲۶٫۰۲۶٫۱Parpola, Simo (2004)."National and Ethnic Identity in the Neo-Assyrian Empire and Assyrian Identity in Post-Empire Times"(PDF).Journal of Assyrian Academic Studies. JAAS.18 (2): 18. Archived fromthe original(PDF) on 17 July 2011.With the fall of Nineveh, the Empire was split in two, the western half falling in the hands of a Chaldean dynasty, the eastern one in the hands of Median kings. In 539 BC, both became incorporated in the Achaemenid Empire, the western one as the megasatrapy ofAssyria (Aθūra), the eastern one as the satrapy ofMedia (Māda).{{cite journal}}:Cite has empty unknown parameters:|laydate=،|month=،|laysource=،|quotes= و|laysummary= (help)
  27. Cameron, George (1973): "The Persian satrapies and related matters",Journal of Near Eastern Studies 32, pp. 47–56; Cook, J.M. : "The rise of the Achaemenids and establishment of their empire", pp. 261–262, inIlya Gershevitch,The Cambridge History of Iran; Briant, Pierre (2002):From Cyrus to Alexander: A History of the Persian Empire, pp. 177, 390-391, 909.
  28. Curtis, John (November 2003)."The Achaemenid Period in Northern Iraq"(PDF).L’archéologie de l’empire achéménide. Paris, France: 3–4.
  29. Dandamatev, Muhammad: "Assyria. ii- Achaemenid Aθurāبایگانی‌شده در ۲۹ مه ۲۰۰۸ توسطWayback Machine",Encyclopaedia Iranica
  30. Briant, Pierre,op. cit. p. 391.
  31. Rosenthal, "Aramaic", inEncyclopaedia Iranica.
  32. Shadows in the Desert: Ancient Persia at War ByKaveh Farrokh. Page 176.
  33. Curtis, John (November 2003)."The Achaemenid Period in Northern Iraq"(PDF).L’archéologie de l’empire achéménide. Paris, France.
  34. "The Culture And Social Institutions Of Ancient Iran" by Muhammad A. Dandamaev, Vladimir G. Lukonin. Page 104
  35. Arrian,Anabasis, III.7.3.
  36. [[Anabasis (Xenophon)|Anabasis]], book III.IV. pages 18, 24-32.
  37. Layard, A.H. , 1853. Discoveries in the Ruins of Nineveh and Babylon, p. 61 and 686
  38. Curtis, John (November 2003)."The Achaemenid Period in Northern Iraq"(PDF).L’archéologie de l’empire achéménide. Paris, France: 3.
  39. "The 10th Anniversary Symposium of the Neo-Assyrian Text Corpus Project", Muhammad Dandamayev, R. M. Whiting. 41–48.
  40. "Syria-Palestine under Achemenid Rule", by Israel Eph'Al. in: The Cambridge Ancient History 2nd Edition, Vol. 4. Page 147–161.
  41. Briant, P. , 2002. From Cyrus to Alexander: A History of the Persian Empire, Winona Lake, Indiana. Page 175.
  42. Parpola, Simo (1999-09-04)."Assyrians after Assyria". University of Helsinki. Archived fromthe original on 27 August 2018. Retrieved8 July 2021.
  43. Carl Skutsch (2013).Encyclopedia of the World's Minorities. Routledge. p. 149.ISBN 978-1-135-19388-1.
  44. "UNPO: Assyria".www.unpo.org.
  45. Donabed, Sargon (2015).Reforging a Forgotten History: Iraq and the Assyrians in the Twentieth Century. Edinburgh University Press.ISBN 978-0-7486-8605-6.
  46. "Syria's Assyrians threatened by extremists – Al-Monitor: the Pulse of the Middle East".Al-Monitor. Retrieved18 February 2015.
  47. "مسؤول مسیحی: عدد المسیحیین فی العراق تراجع الی ثلاثمائة الف". Retrieved18 February 2015.
  48. "Ishtar: Documenting The Crisis In The Assyrian Iranian Community".aina.org.
  49. United Nations High Commissioner for Refugees (2010-10-13)."Iran: Last of the Assyrians". Refworld. Retrieved2013-09-18.
  50. «Ishtar: Documenting The Crisis In The Assyrian Iranian Community».www.aina.org. دریافت‌شده در۲۰۲۳-۱۲-۰۶.
  51. United Nations High Commissioner for Refugees."Refworld – World Directory of Minorities and Indigenous Peoples – Turkey: Assyrians".Refworld.
  52. Rev. W.A. Wigram (1929).The Assyrians and Their Neighbours. London.
  53. Assyria. UNPO (2008-03-25). Retrieved on 2013-12-08.

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]
دوران تکوین
اقوام پیش از ماد
تمدن اقوام بیگانه
دولت‌های کوچک
جنگجویماد یاماننا
سکنه ماننا
نواحی و قبایل ماننا
پیشوایان ماننا
سکنه ماد
نواحی و قبایل ماد
پیشوایان ماد
پیشوایان پارس
شاهان هرودوت
شاهان‌مادی‌اوستا
شاهان شاهنامه
ظهور صحراگردان
پیشوایان دینی ماد
القاب
مادی یا آشوری
حاکمانآشور
سال‌های میانه
سلسلهٔ اول ایسین
۱۹۵۳–۱۷۳۰ پیش از میلاد
پادشاهیلارسا
۱۹۶۱–۱۶۷۴ پیش از میلاد
سال‌های میانه
سلسلهٔ اولبابل
(سلسلهٔ اول)
۱۸۳۰–۱۵۳۱ پیش از میلاد
سلسلهٔ سیلند
(سلسلهٔ دوم)
۱۷۳۲–۱۴۶۰ پیش از میلاد
حاکمان اولیهٔ کاسی
۱۷۳۰–۱۵۷۰ پیش از میلاد
سال‌های آخر
سلسلهٔ کاسی
(سلسلهٔ سوم)
۱۵۷۰–۱۱۵۵ پیش از میلاد
عصرآهن
سلسلهٔ دومایسین
(سلسلهٔ چهارم بابل)
۱۱۵۵–۱۰۲۵ پیش از میلاد
سلسلهٔ پنجم
۱۰۲۵–۱۰۰۴ پیش از میلاد
سلسلهٔ ششم
۱۰۰۴–۹۸۵ پیش از میلاد
سلسلهٔ هفتم
۹۸۵–۹۷۹ پیش از میلاد
سلسلهٔ E
(ترکیب سلسلهٔ هشتم و نهم)
۹۷۹–۷۲۹ پیش از میلاد
حکومتآشور نو
(سلسلهٔ دهم)
۷۲۹–۶۲۰ پیش از میلاد
امپراتوریبابل نو
(سلسلهٔ یازدهم)
۶۲۶–۵۳۹ پیش از میلاد
† حاکمانآشور
float
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=آشور_(سرزمین)&oldid=42795368»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp