پس از پراکنده شدن اقوام ترک، آسیای مرکزی به میهنقزاقها،ازبکها،تاتارها،ترکمنها،قرقیزها واویغورها تبدیل شد. زبانهای ترکی تا حد زیادی جایزبانهای ایرانی را که در این منطقه صحبت میکردند، گرفتند.[۱][۲] در واقع پس از بیش از هزار سال در طول هزاره اول که آسیای میانه جایگاهمردمان باستانی ایران بود و به توران زمین ایرانی یا ایران بیرونی معروف بود، از حدود سال هزار میلادی به بعد توسط عشایر مختلط ترکزبان اشغال شد.
این منطقه از شمال به روسیه، از جنوب به ایران و افغانستان، از شرق به چین، و از غرب بهدریای خزر متصل است. به بخشی از آسیای مرکزی که در میان دو رودآمودریا (جیحون) وسیردریا (سیحون) جای دارد. در منابع کهنترِ عربی و فارسی، «ماوراءالنهر» (و در فارسی «فَرارود») گفته میشد. به بخشی از شمال و شرق آسیای مرکزی در دورههاییترکستان هم میگفتهاند.
ایده نامیدن این منطقهها به عنوان یک منطقهٔ یگانهٔ جغرافیایی با نام آسیای مرکزی در سال ۱۸۴۳ توسطالکساندر فون هومبولت، جغرافیدانپروسی، مطرح شد. او میگوید آسیای مرکزی به آن بخش از قارهٔ آسیا گفته میشود که بین ۵ درجهٔ شمالی و ۵ درجهٔ جنوبی و ۴۴٫۵ درجهٔعرض جغرافیایی واقع شده است.[۷] برای مرز و بوم جغرافیایی این منطقه هنوز تعریف کامل و مشخصی وجود ندارد. عده ای نیز معتقدند این نام گذاری برای دوری از این منطقه همیشه تحت نفوذ ایرانی تباران از اصالت خود بودهاند
در سال ۱۹۲۴ پس از برپایی حکومتبلشویکها آسیا از نظر سیاسی در ارتباط بامسکو به سه بخش تقسیم شد:[۸]
در قرنهای هشتم و هفتم پیش از میلاد، با افزایش اهمیت اسب و رونق دامداری، بسیاری از قبایل در آسیای میانه به زندگی کوچروی روی آوردند. این تحولات اقتصادی منجر به تغییرات اجتماعی و شکلگیری جامعهای طبقاتی شد. شواهد باستانشناسی، مانندگورپشتهها، نشان میدهد که اشرافیتی نظامی در مقابل تودۀ کوچروهای آزاد شکل گرفته بود. ساختار اجتماعی این قبایل بر پایۀ نظام طایفه و قبیله استوار بود. اگرچه منابع کلاسیک به وجودبردهداری اشاره کردهاند، اما به نظر میرسد بردگان نقش مهمی در تولید نداشتهاند.[۱۰]
سکاستان یاسرزمین سکاها یاسکیتیه یا تورانیان (منابع غربی)
(بهیونانی کهن:Σκυθία،Skuthia، سکوثیا) سرزمینی بود دراوراسیا که از ۴۰۰۰ پیشامیلاد تا سدهٔ ۲ پسامیلاد (به مدت حدود ۴۲۰۰ سال) زیستگاه گروهی ازمردمان ایرانیتبار[۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲] و از قومآریایی بودند به نامسکا بود. مرزهای آن در گذر زمان جابهجا شده است ولی معمولاً مرزهای غربی آن گستردهتر از آن بود که در این نقشه نشان داده شده است. این کشور در شمالپارتیه (ایران امروزی) و در جای امروزیروسیه واوکراین و چندین کشور دیگر جای داشت. پس از ۴۲۰۰ سال نام این کشور به مدت ۳۰۰ سال سکِستان بود و کمکم به توران تغییر کرد و در دورهقاجار کاملاً نابود شد. تنها اسناد و مدارک از ۴ پادشاه هست ولی گمان میرود سکیستان بیش از ۱۳۰ پادشاه داشته است,
دین سکایی بسیار شبیه به دین ایران باستان بوده و آن دسته از سکاییهایی که در اثر مهاجرتهای گسترده در مجاورتیونان قرار گرفتند تحت تأثیر دین و فرهنگ یونانی قرار گرفتند.[۲۳]
باشندگان در آسیای مرکزی بیشتر از ۷۰ قوم و ملیت هستند و این منطقه پتانسیل لازم برای درگیریهای قومی و نژادی دارد، دین ۸۵ درصد از مردم اسلام است و مابقی مسیحی یا بیدین هستند.[۲۴][۳]
گسترهٔ آسیای مرکزی.این نگاره مربوط است به کوههایتیانشان در آسیای مرکزی که بسیاری از یخچالهای بزرگ آسیا را در خودش جای داده،تیانشان با حدود ۲٬۹۰۰ کیلومتر یکی از طولانیترین مناطق کوهستانی بهشمار میرود که چین، پاکستان، هند، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان را در بر میگیرد.[۲۵]
تمامی کشورهای آسیای مرکزی سکولار باحکومتی متمرکز ونظام جمهوری هستند. البته فقط کشور قرقیزستاننظامی پارلمانی دارد. این منطقه اختلافات داشته که رو به بهبودی است.
↑Encyclopædia Iranica, "CENTRAL ASIA: The Islamic period up to the Mongols", C. Edmund Bosworth: "In early Islamic times Persians tended to identify all the lands to the northeast of Khorasan and lying beyond the Oxus with the region of Turan, which in the Shahnama of Ferdowsi is regarded as the land allotted to Fereydun's son Tur. The denizens of Turan were held to include the Turks, in the first four centuries of Islam essentially those nomadizing beyond the Jaxartes, and behind them the Chinese (see Kowalski; Minorsky, "Turan"). Turan thus became both an ethnic and a diareeah term, but always containing ambiguities and contradictions, arising from the fact that all through Islamic times the lands immediately beyond the Oxus and along its lower reaches were the homes not of Turks but of Iranian peoples, such as the Sogdians and Khwarezmians."
↑C.E. Bosworth, "The Appearance of the Arabs in Central Asia under the Umayyads and the establishment of Islam", inHistory of Civilizations of Central Asia, Vol. IV: The Age of Achievement: AD 750 to the End of the Fifteenth Century, Part One: The Historical, Social and Economic Setting, edited by M. S. Asimov and C. E. Bosworth. Multiple History Series. Paris: Motilal Banarsidass Publ. /UNESCO Publishing, 1999. excerpt from page 23: "Central Asia in the early seventh century, was ethnically, still largely an Iranian land whose people used various Middle Iranian languages.".
↑Encyclopædia Iranica, "CENTRAL ASIA: The Islamic period up to the Mongols", C. Edmund Bosworth.
↑C.E. Bosworth, "The Appearance of the Arabs in Central Asia under the Umayyads and the establishment of Islam", inHistory of Civilizations of Central Asia, Vol. IV: The Age of Achievement: AD 750 to the End of the Fifteenth Century, Part One: The Historical, Social and Economic Setting, edited by M. S. Asimov and C. E. Bosworth. Multiple History Series. Paris: Motilal Banarsidass Publ. /UNESCO Publishing, 1999. excerpt from page 23:[۱]
↑Abazov, Rafis. 2008. The Palgrave concise historical atlas of central Asia. New York: Palgrave Macmillan. Map.6.
↑Giovanni Boccaccio’s Famous Women translated by Virginia Brown 2001, p. 25; Cambridge and London, Harvard University Press;ISBN0-674-01130-9 " مینویسد: "... ازدریای سیاه به سوی شمال تا اقیانوس گسترده بود …" در زمان بوکاچیو (Boccaccio)دریای بالتیک را اقیانوس سرمتیان (Oceanus Sarmaticus) مینامیدند.