لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔلحن دانشنامهای مورد استفاده در ویکیپدیا نیست. لطفاً کلمات ستایشگونه و غیر ادبی و عبارتهای نادانشنامهای را از این مقاله بزدایید. برای راهنمایی بیشترراهنمای نوشتن مقالههای بهتر ولحن بیطرف را ببینید.(سپتامبر ۲۰۱۳) (چگونگی و زمان حذف پیام این الگو را بدانید) |
برایتأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه بهشیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع، با ارائهٔمنابع معتبر بهبهبود این مقاله کمک کنید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد. یافتن منابع: "شایعات در ایران" – اخبار ·روزنامهها ·کتابها ·آکادمیک ·جیاستور(آوریل ۲۰۲۱) (چگونگی و زمان حذف پیام این الگو را بدانید) |
شایعهها وشوخیهای فریبآمیز دارای تاریخچهای درایران هستند
شایعهٔ دیده شدن تصویرسید روحالله خمینی بر رویماه یک از مهمترین آنهاست که درحافظه تاریخی ایرانیان ثبت شده است. همچنین چند بار انتشار شایعات مرگسید علی خامنهایرهبر ایران از شایعههای سیاسی قابل توجه بوده است.[۱] از دیگر موارد تاریخی میتوان به سال ۱۲۶۴ قمری اشاره کرد که به دستورامیرکبیر برنامهٔواکسیناسیون و آبلهکوبی کودکان ایرانی انجام میشد اما مردم از روی ناآگاهی و باور بهخرافات، آبلهکوبی را انجام نمیدادند. یکی از دلایلشان این بود کهفالگیرها ودعانویسها شایعه کرده بودند آبلهکوبی سبب میشودجن به خون وارد شده و بچه جنزده شود.[۲]
در نخستین سالهای پس از پیروزیانقلاب ۱۳۵۷ ایران، بعد از اینکهمحمدرضا پهلوی شاه سابق ایران، در خارج از کشور درگذشت، شایعهای مبنی بر زنده بودن او و آماده شدنش برای به دستگیری مجدد قدرت شکل گرفت اما چندان عمومی نشد. پس از آنصدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مجموعهای تلویزیونی به نام «شاه دزد» ساخته و پخش کرد. مسئولانجمهوری اسلامی ایران با پخش این سریال، در کنار تمسخر شاه سابق، این پیام را رساندند که «در پس هر شایعه،توطئهای نهفته است». این رویکرد موجب میشد که در فضای ملتهب پس از انقلاب، ابتکار جریانسازی از مخالفان حکومت گرفته شود و ابتکار عمل تنها در دست حکومت قرار گیرد.
در میانشوخیهای فریبآمیز میتوان از تبدیل شدندروغ سیزدهم فروردین به یک سنت سالانه در روزنامههای اصلاح طلب، شایعهٔ کج شدن برج میلاد، و شایعهٔ لوگوی پپسی روی ماه نام برد.
رواجشایعهها نشاندهندهٔزودباوری مردم و ظرفیت آنها برای تن دادن بهتلقین و همچنینهمراهی با جمع است.[۱]
یکی از دلایل اهمیت بررسی شایعهها این است که «چه کسی از رواج این شایعه سود میبرد.» این امر برای درک منشأ این شایعهها سودمند است. البته ممکن است یک شایعه، ناشی ازشوخی سادهٔ فرد یا افرادی باشد که شایعه پراکنیِ آنها بهطور اتفاقی فراگیر میشود.[۱]
دیگر اهمیت شایعهها در این است که، رواج یک شایعه میتواند اطلاعاتی از میزانزودباوری مردم آنجامعه نسبت به خبری که شکبرانگیز و اثباتنشده است، در اختیار کارشناسان و همچنیندستگاههای اطلاعاتی و امنیتی یک کشور گذاشته و در زمانبحران یا در چهارچوبجنگهای روانی ورسانهای برایشان مفید باشد.[۱]
شایعههای سیاسی میتوانند گاه برای یک حکومت خطرناک باشند، گاهی مفید و گاهی هم بیآزار. نمونههایی از هر سه مورد در ایران وجود داشته است. از شایعه مرگسید علی خامنهای رهبر ایران، تا شایعه مرگاحمد جنتی که موجب پیدایش لطیفههایی دربارهٔ سن او شد.[۱]
همچنین شوخیهای فریبآمیز میتوانند نشاندهندهٔایدهآلهای نویسندگان آنها باشند. علاوه بر آن، نظرات خوانندگان این گونه اخبار و دروغهای ۱۳ در وبگاهها نیز نشان میدهد این خبرها آرزوهای خوانندگان بوده است. مانند «رفع توقیف روزنامههای هممیهن، شرق و خبرگزاری ایلنا» و «خبر کنارهگیریحسین شریعتمداری از روزنامهنگاری».[۳]
به گفتهٔ بازتاب، زودباوری مردم ایران و علاقه به شنیدن اخبار باورنکردنی، مسئلهایست که از دیرباز در ایرانیان دیده میشده و پس از ظهورفناوری، جدیتر شده است.[۴]مهدی خرم دل، روزنامهنگار، «شایعهٔ لوگوی پپسی روی ماه» را فرصتی برای سنجش میزان تغییر آگاهی و زودباوری ایرانیان دانسته و با ذکر اینکه دهها هزار نفر ایرانیشهرنشین (چون خبر به شکل وسیع به شهرهای کوچک و روستاها نرسید) و حتی طبقهٔ اِلیت جامعه (نخبه) به سادگی فریب خوردند، نتیجه میگیرد «در ایران همچنان راه برایعوامفریبی وسیاستهای عوامانه (grassroots politics) باز است.»[۲]
در ۱۷ دی ۱۳۴۶غلامرضا تختی، در هتل اتلانتیس فوت کرد. بهسرعت شایع شد که ساواک او را بقتل رسانده است و نشریه فکاهی توفیق نوشته بود تختی را خودکشی کردند. بعدها کسانی چونجمشید مشایخی و پسرشبابک تختی این شایعه را رد کردند. بابک تختی میگوید شایعه شهیدسازی تختی راجلال آلاحمد شروع کرد.[۵]
در ۹ شهریور ۴۷صمد بهرنگی در رودخانه ارسباران غرق شد.جلال آل احمد شایع کرد که صمد را ساواک کشته است.[۶][۷]جلال آل احمد یادداشت صمد و افسانهٔ عوام را نوشت و شایعهٔ قتل او را در دهانها انداخت. سالها پس از آن نوشت که افسانه ساخته بوده تا مرگ صمد «به هدر» نرود.[۸] آل احمد شش ماه بعد از مرگ صمد در نامهای بهمنصور اوجی مینویسد «... تردیدی نیست که غرق شده. اما چون همه دلمان میخواست قصه بسازیم ساختیم…»[۸]حمزه فراهتی اظهار میکند «صمد بهرنگی شهید ساختگی شد» و مرگ او کار ساواک نبود.[۹]
در ۱۸ شهریور ۴۸جلال آل احمد درگذشت.شمسآلاحمد، برادر جلال، شایع کرد که جلال را ساواک کشته است و اینرا در کتاب «از چشم برادر» صراحتاً گفت. مراسم تشییع و خاکسپاری به سرعت انجام گرفت ولیسیمین دانشور، همسر جلال با شمس کاملاً مخالف بود و در کتاب «غروب جلال» علت مرگ او را لخته خون اعلام کرد.[۱۰]
در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ دکترعلی شریعتی در حالی که سههفته از سفرش به انگلستان میگذشت، درساوتهمپتون درگذشت. پس از کالبدشکافی دلیل رسمی مرگ ویانسداد شرائین اعلام شد؛ مرگ وی توسط برخی مشکوک دانسته شد[۱۱]احمد اشرف مینویسد شریعتی بر اثر سکته قلبی درگذشت ولی مخالفان شاه، ساواک را مقصر قلمداد کردند.[۱۲]هوشنگ شهابی مینویسد که پیروانش تمایل داشتند دربارهٔ مرگش افسانهسازی کنند.[۱۳] با توجه به اینکه اعضای خانواده و دوستان شریعتی در شب حادثه همراه او بودند آنها این شایعه را تکذیب میکنند.[۱۴]
بزرگنماییواقعه ۱۷ شهریور ۵۷. دهها کتاب و تحقیق از طرف موسسات حکومتی دربارهٔ وقایع ۱۷ شهریور منتشر شده که عمدتاً روایتی ایدئولوژیک، یکسویه و اغراقآمیز از این واقعه تاریخی ارایه کرده و تعداد کشتههای حادثه «۴۰۰۰ نفر» یا «هزاران نفر» تخمین زدهاند. حال آن که تحقیقات پژوهشگران مستقل نظیرعماد الدین باقی نشان داده این تعداد در کل کشور حدود ۸۸ نفر و حدود ۶۴ نفر در میدان ژاله تهران (میدان شهدا فعلی) بوده است.[۱۵]
شایعهٔ دیده شدن تصویرسید روحالله خمینی بر روی ماه در دیماه ۱۳۵۷[۱]
شایعه مین گذاری بودن ساواک سلطنت آباد و محوطه رادیو تلویزیون در بهمن ما ۱۳۵۷[۱۶]
شایعه طلا بودن توالت فرنگی و دستگیرهها و شیرهای آب در هواپیمای شخصی شاهبویینگ ۷۰۷ شاهین در اسفند ۵۷[۱۷]
شایعهٔ زنده بودنمحمدرضا پهلوی و آماده شدنش برای به دستگیری مجدد قدرت[۱]
در بین ایرانیان شایعات و باورهایی نیز هستند که به حق هیچگونه منبع مستند و کتبی ندارند ولی کم و بیش کسی نیست که آن شایعات را (در مقطع سنی ویژه آن موضوع) نشناسد. به عنوان مثال در دهه ۴۰ خورشیدی و در اوج درخشش دو ورزشکار یعنیمحمدعلی کلی بوکسور وبیوک جدیکار،فوتبالیست چپ پای تیم تاج تهران (اولین فوتبالیست ایرانی که به خارج رفت و در آلمان رسماً بازی کرد) شایعات فراوانی در کوچه و بازار وجود داشت. در رابطه با محمدعلی کلی میگفتند (میگفتیم) او برای تمرین مشت زنی تا به حال چند فیل را با مشت قوی اش کشته! و در رابطه با جدی کار گفته میشد: ملکه انگلیس(!) پای چپ او را ۱۰۰۰٫۰۰۰پوند استرلینگ بیمه کرده (یا خریده) و قرار شده او دیگر با پای چپ شوت نزند، چون ممکن است ضربه توپ عامل ناقص شدن یا کشته شدن طرف مقابل شود (نقل قول:او مهلکترین ضربات پای چپ را وارد میکرد، ضربات پای چپ او را خریده بودند تا با چپ شوت نزند و ضربات او به هر که میخورد خطر مرگ داشت.). (منبع مضاف: همه ورزش دوستان بالای پنجاه سال!). از شایعات (خرافات) شفاهی دیگر آن بود که هر مردی از زیررنگین کمان عبور کند تبدیل به زن میشود. البته این امر (گذشته از هجو بودنش) بخاطر فیزیک اُپتیکی اصلاً امکان ندارد زیرا دیدن رنگین کمان به یک فاصله وطری دید (--> مثلث قائم الزاویه) احتیاج دارد.
یکی از جالبترین شایعات شفاهی و هجویات سالهای ۱۳۴۰ش در رابطه با گروهبیتلها بود. گفته میشدبیتلها تا چندی پیش همگی در شهرلیورپول رفتگر و سپور بودهاند.
در هیچ منبع تاریخی در رابطه با شخصیت اندیشمندی به نام آرشیت صحبت نشده است.رضا مرادی غیاثآبادی آرشیت دانا را شخصیتی دروغین و ساختگی دانسته است که هیچ سند و مدرکی دال بر وجود تاریخی او در دست نیست.[۳۱]آرشیت دانا (۲ ژانویهٔ ۴۷۶ پ.م. درکاشمر - ۲۸ فوریه ۳۳۰ پ.م. درکاشمر) یک شخصیت جعلی و دروغین است که توسط افرادی ناشناس درفضای مجازی ساخته شده است. سازندگان این شخصیت مدعی بودهاند که وی فیلسوفی بوده که در ایران باستان میزیسته و نخستین نظریهپرداز دموکراسی بوده است.در هیچ منبع تاریخی در رابطه با شخصیت اندیشمندی به نام آرشیت صحبت نشده است.رضا مرادی غیاثآبادی آرشیت دانا را شخصیتی دروغین و ساختگی دانسته است که هیچ سند و مدرکی دال بر وجود تاریخی او در دست نیست.[۳۱]
بهرام بیضایی در فیلمنامهٔپردهٔ نئی (۱۳۶۵) شخصیتی به نام ورتا خلق کرده که زنی خردمند، کتابخوان و پاکدامن است. احسان زیورعالم و سیدفضلالله میرقادری که در مقالهٔ مشترک به تحلیل این فیلمنامه پرداختهاند، معتقدند که اگرچه هیچ منبع موثقی دال بر وجود شخصیتی واقعی به نام ورتا وجود ندارد، اما به نظر میرسد که بیضایی شخصیت ورتا در فیلمنامهٔ پردهٔ نئی را از این شخصیت اثباتنشده منسوب بهعصر هخامنشی الهام گرفتهباشد.[۳۲] با این وجود با توجه به تاریخ نگارش فیلمنامهٔ بیضایی که در سال ۱۳۶۵ نوشته شده و نشر شایعات مربوط به آرشیت و ورتا در فضای مجازی در نیمهٔ دههٔ ۱۳۹۰، به نظر میرسد که این رابطه برعکس بوده و در واقع جاعلان این شخصیتها از فیلمنامهٔ بیضایی برای ساختن این شخصیتهای دروغین الهام گرفتهباشند.
|title= وجود دارد (کمک)|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)