مجسمه آتروپات بین سالهای 2004 تا 2006 برای موزه تاریخ نظامی آذربایجان توسط هنرمند و مجسمهساز ناتیق جمال افشار از مواد گچی تهیه و با رنگ آکریلیک رنگآمیزی شده است.
آتروپات یا آتورپات یا آذربد (به معنی نگهبان آتش) سردار ایرانی وساتراپماد، فرمانده نیروهایماد وآلبانی وساکاسنس[Latin ۱] درنبرد گوگامل در سال ۳۳۱ پیش از میلاد بوده است. او تا مرگداریوش سوم در سال ۳۳۰ پیش از میلاد به او وفادار بود و پس از مرگ داریوش سوم به اردوگاهمقدونیها پیوست.
اسکندر پس از گذر ازهَگمتان در آغاز همان سال فرمانروایی، ماد را به اکسیدَتِس واگذاشت. اما در سال ۳۲۷ یا ۳۲۸ پیش از میلاد اکسیدَتِس[Latin ۲]- را که دیگر به وفاداریاش اعتماد نداشت - عزل و دوباره آتروپات را به فرمانروایی آن سرزمین گماشت. آتروپات، بریاکسِس[Latin ۳] را به واسطهٔ شورشی که درماد خُرد روی داد، شکست داد و در سال ۳۲۴ یا ۳۲۵ پیش از میلاد درپاسارگاد او را به اسکندر تحویل داد. او چندان در نظر اسکندر ارج یافت، که مدتی بعد با دختر رازدار اسکندر –پردیکاس - ازدواج کرد. او آخرین دیدارش را با اسکندر در ماد به سال ۳۲۳ یا ۳۲۴ پیش از میلاد انجام داد.[۱]
پس از مرگ اسکندر در ۳۲۴ پیش از میلاد، در تقسیم اراضی توسط بابِل، ساتراپی ماد به دو قسمت تقسیم شد، بهطوری کهماد کوچک (قسمت شمال غربی) به آتورپات وماد بزرگ (قسمت شرقی) بهپیثون واگذار شد. سرانجام آتورپات از تابعیت فرماندهانمقدونیهای سرباز زد و ساتراپی او، خودمختار بود. از آن پس این قسمت از ماد به عنوان «ماد آتروپاتنه» یا اختصار «آتروپاتنه» شناخته شد، چندان که درارمنی «آترپاتاکان»، درپارتی وپارسی میانه «آتورپاتکان»، بعدها «آذوربادگان»، و درفارسی نو «آذربایجان» نام گرفت.[۱]
آتورپات هرگز حکومت هیچکدام از سرداران مقدونی را به رسمیت نشناخت.[۲] او دودمانی بنا نهاد که در آتروپاتکان چندین سده فرمان راندند.[۱]
آتورپات محلی را نزدیکگنزک بهمغان داد تاآتشکدهای در آن جا برپا دارند. این آتشکده همانآذرگشنسپ معروف است، که بعدها بهتخت سلیمان انتقال داده شد. بسیاری از مغان و پیروان مذهبزردشت بدان جا رفتند و آتش مقدسی را که درری نگاه داشته میشد، با خود به آن ناحیه بردند.[۲]